مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ اصحاب رَقیم ✨
نام دیگر اصحاب کهف به سبب نگاشته شدن نام و سرگذشت آنان در یك لوح.
فرهنگ نویسان عربى، رقیم را به معناى «مرقوم» و برگرفته از ریشه «رـقـم» دانسته و معانى «نوشته»، «خط و نوشته برجسته» و برخى نیز «دوات» را براى آن گفتهاند. شمارى از آنها، «رقم» را نقطه و اعراب گذارى كردن نوشته و گروهى نیز نوشتن معنا كردهاند؛ اما چنان كه برخى نیز در جمع میان معانى گفتهاند كاربردهاى گوناگون «رقم» و واژگان برگرفته از آن نشان مىدهد كه ریشه یاد شده در اصل به معناى ایجاد نشانه در هر چیزى است كه متناسب با موارد كاربرد، معناى متفاوتى دارد؛ رَقَم الكتاب یعنى كتاب را نوشت.
رَقَمَ الشىء؛ یعنى آن چیز را با نشانهاى متمایز كرد. رَقَمَ الكلمات؛ یعنى واژگان را نقطه و اعرابگذارى كرد. در مقابل، پارهاى از قرآن پژوهان «رقیم» را از واژگان دخیل مىدانند؛ از جمله آن را واژهاى رومى و به معناى «لوح» و واژهاى سریانى و به احتمال، نام مكانى دانستهاند. واژه «رقیم» فقط یك بار در قرآن آمده است: «أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا».
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ اصحاب رَقیم ✨
هویت اصحاب رقیم كه از آیات شگفت الهى خوانده شدهاند و نیز وجه تسمیه آنان به این نام، اصلىترین موضوع مورد چالش در میان صاحب نظران است. منابع نخست تفسیرى شیعه و سنى نشان مىدهد كه در عصر نزول و سدههاى آغازین تاریخ اسلام همه مفسران، هماهنگ با سیاق آیات، اصحاب كهف و رقیم را گروه واحدى مىدانستهاند و تنها موضوع مورد اختلاف آنان، معناى «رقیم» و وجه تسمیه اصحاب كهف به آن بوده است؛ این گروه معانى متفاوتى را براى رقیم گفتهاند. بیشتر آنان با استناد به ریشه لغوى و پارهاى از احادیث و نیز احتمالاً برخى منابع اهل كتاب، آن را به معناى كتیبه و لوحى دانستهاند كه نام و سرگذشت اصحاب كهف در آن نگاشته شده بود. سنگ یا مس بودن لوح، نویسندگان و محل نصب یا نگهدارى آن، مورد اختلاف این گروه است. رقیم به عنوان نام قریه اصحاب كهف، كتاب دینى، درهمها و سگ آنان و همچنین وادى و كوهى كه غار در آن قرار داشت، دیدگاههاى دیگرى است كه از سوى این مفسران ارائه شده است.انگارههاى یاد شده، گاه با پذیرش یا نقد مفسران متأخر روبرو گشته و گاهى نیز بدون هیچ اظهارنظرى گزارش شده است.بنابراین دیدگاه كه مورد پذیرش مشهور مفسران متأخر از اهل سنت نیز بوده عطف «الرقیم» بر «الكهف» عطف بیان و براى متمایزكردن اصحاب كهف از دیگر گروههاى مشابه است. البته در دورههاى بعد گویا كشف اجسادى از مردگان در غارهایى چند و مشابهتها و تفاوتهاى آن با داستان اصحاب كهف و نیز روایت مرفوعهاى از پیامبر صلى الله علیه و آله زمینه چالش بر سر هویت اصحاب رقیم شد.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ اصحاب رَقیم ✨
در مقابل نظریه اول برخى، اصحاب رقیم را گروهى دیگر دانسته و داستان موسوم به «حدیث غار» در روایت مرفوعه نعمان بن بشیر از پیامبر صلى الله علیه و آله را سرگذشت آنان پنداشتهاند.بر اساس این روایت، روزى سه نفر در بیابان و در پى بارش شدید باران به غارى پناه مىبرند. دهانه غار بر اثر سقوط سنگى بزرگ از بالاى كوه بسته شده و آنان در آنجا محبوس مىشوند. پس از استغاثه فراوان بر آن مىشوند كه هر یك به بیان كار نیكى از خود بپردازند، باشد كه خداوند از سر رحمت نجاتشان دهد پس چنین مىكنند و دهانه غار گشوده مىشود.این انگاره از سوى صاحبان دیدگاه نخست رد شده است.برخى از آنان با بیان وجه ارتباط سرگذشت اصحاب كهف با آیات پیش از آن، حدیث غار را با سیاق آیات مذكور ناسازگار دانسته و نیز معتقدند كه نام بردن از دو گروه جداگانه و پرداختن به سرگذشت یكى و وانهادن دیگرى از بلاغت دور است.نكته مهمتر این كه افزون بر گزارش متفاوت حدیث غار در منابع گوناگون، در متن آن نامى از اصحاب رقیم نیامده است. در پارهاى از روایات شیعى، اصحاب كهف و رقیم، گروه واحدى معرفى شدهاند كه نام و سرگذشت آنان در لوحى از مس نگاشته شده بود. در این روایات به جزئیات بیشترى درباره نام، زمان، مكان، سرگذشت و پادشاه عصر آنان پرداخته شده است.
▪️ @jqk_ir ▪️
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ اَصحاب سَبت ✨
🕎 گروهى از عذابشدگان یهود بر اثر سرپیچى از فرمان خداوند درباره حرمت كار در روز شنبه.
این واژه به صورت صریح تنها یك بار در آیه 47 سوره نساء/4 بكار رفته است؛ ولى در آیات 65ـ66 سوره بقره/2؛ 154 سوره نساء/4؛ 78 سوره مائده/5؛ 163 سوره اعراف/7 و 124 سوره نحل/16 داستان این قوم و سرانجام آنان بیان گردیده است.
«اصحاب سبت» از قوم بنىاسرائیل بودند: «لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ...» (سوره مائده/5، 78) و در شهرى ساحلى به نام «اَیله» میان «مصر» و «مدین» یا «مدین» یا «طبریه» یا «مقنا» (كه بین «مدین» و «عینونا» قرار داشته) زندگى مىكردهاند. این قوم در عصر پیامبرى حضرت داود علیهالسلام بوده و شمار آنان را 70000 یا 12000 نفر گفتهاند. گروهى از مورخان و مفسران نیز آنها را بخشى از قوم ثمود پنداشتهاند كه بر اثر همجوارى با بنىاسرائیل به دیانت یهود گرویدهاند
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ اَصحاب سَبت ✨
خداوند یهود را به امساك <(خوددارى از كار) و تعظیم روز جمعه فرمان داد؛ اما آنان در این فرمان الهى اختلاف كرده با این باور كه روز شنبه به سبب پایان یافتن آفرینش آسمانها و زمین در آن روز بزرگترین روزهاست، از پذیرفتن روزى جز شنبه سرباز زده، فرمان خداوند را نادیده گرفتند. از این رو خداوند نیز كار را بر آنها سخت گرفت و كار كردن در آن روز از جمله صید ماهى كه با توجه به ساحلى بودن محل سكونتشان از كارهاى رایج و مهم آن قوم بود، بر آنها حرام گشت:«إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِيهِ...» یهودیان تا مدتى بر این فرمان پایبند بوده، در روزهاى شنبه با تعطیل كردن كار به عبادت و استراحت مىپرداختند؛ ولى ماهیان چون روزهاى شنبه خود را در امان مىدیدند به صورت انبوه در كنارههاى دریا و روى آب نمایان مىشدند به گونهاى كه سطح آب دیده نمىشد: «...تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعاً...» (سوره اعراف/ 163)؛ ولى در روزهاى دیگر به زیر آب رفته و جز شمار اندكى بر روى آب نمىآمدند: «...وَيَوْمَ لاَ يَسْبِتُونَ لاَ تَأْتِيهِمْ...» (سوره اعراف/ 163) آنان مدتى این وضع را تحمل كرده مانند گذشتگان و پدرانشان از صید ماهى در روز شنبه پرهیز مىكردند؛ ولى پس از آن نتوانستند بر تمایلات نفسانى خود چیره شوند و چون از یك سو نمىخواستند از فرمان الهى سرپیچى كرده، گرفتار كیفر شوند و از سوى دیگر حاضر نبودند از خیل ماهیان روز شنبه بىبهره باشند به حیلهاى دست زدند كه ظاهر آن فرمانبرى و باطنش نافرمانى بود.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ اَصحاب سَبت ✨
آنان در كنار دریا حوضچههایى حفر كرده و از طرف دریا جویهایى را به این حوضچهها كشیدند. روز شنبه هنگامى كه آب دریا بالا مىآمد به وسیله این جویها ماهیان زیادى به سوى حوضچهها هدایت مىشدند و هنگامى كه آب دریا پایین مىآمد در آن حوضچهها گرفتار مىشدند و در روز یكشنبه آنها را صید مىكردند.رخى نیز گفتهاند: آنها در شب شنبه تورهاى ماهیگیرى را مىگستراندند و چون روز شنبه ماهیان زیادى در تورها جمع مىشد روز یكشنبه تورها را جمعآورى مىكردند و از این راه اموال فراوانى بدست مىآوردند.در آغاز این كار با ترس و پنهانى صورت مىگرفت ولى به تدریج در میان آنان گسترش یافت و صورتى آشكار به خود گرفت؛ اما در برابر این گروه كه با حیله به صید ماهى مىپرداختند دو گروه دیگر وجود داشتند: گروهى كه نه به صید ماهى مىپرداختند و نه صیادان را از این كار نهى مىكردند و موعظه آنها را بىفایده دانسته، مىگفتند: آنان را به حال خود واگذارید تا نابود یا به عذاب الهى گرفتار شوند: «...لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا...»(سوره اعراف 164) گروه دیگر كسانى بودند كه به فرمانهاى پیامبرشان پایبند بوده و به امید این كه گناهكاران به سخنانشان گوش فرا داده از این عمل دست بكشند به هدایت گمراهان پرداخته و آنان را از این كار باز مىداشتند. این گروه كه به گفته برخى حدود 10000 نفر بودند هنگامى كه دیدند سخنانشان در گناهكاران اثرى ندارد از آنان جدا شدند.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ اَصحاب سَبت ✨
📍 كیفیت مسخ اصحاب سبت:
مفسران درباره كیفیت مسخ اختلاف نظر دارند؛ بیشتر آنان در ذیل یكى از آیاتى كه درباره اصحاب سبت آمده تصریح دارند كه مسخ آنها جسمانى بوده و آنان به صورت میمون و خوك درآمدند، به گونهاى كه مردم نیز آنان را با این هیئت مشاهده كردند. حتى برخى از مفسران گفتهاند: مردان آنها به صورت میمونهاى نرینه و زنانشان به میمونهاى مادینه مسخ شدند. صدرالمتألهین نیز با بیان استدلالى بر این باور است كه مسخ این قوم مىتواند، جسمانى باشد و دلیلى بر استحاله آن نیست. در برابر قول اول، گروهى با استناد به این كه مسخ جسمانى مستلزم بازگشت موجود بالفعل به موجود بالقوه است گفتهاند: مسخ نمىتواند جسمانى باشد بلكه قلوبشان مسخ شد. علامه طباطبایى ضمن پذیرش استحاله بازگشت موجود بالفعل به موجود بالقوه، مسخ را از مصادیق آن ندانسته و قول اول را مىپذیرد.
📚دائرةالمعارف قرآن کریم، ج 3
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ اَصحاب سَبت ✨
🔔 عبرتهاى داستان اصحاب سبت:
بیان داستان اصحاب سبت درسى براى همگان است، گرچه تنها پرهیزكاران از این درس بهره مىبرند: «فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ». (سوره بقره66)
مفسران گفتهاند: این آیه خطاب به یهودیان زمان رسول اكرم صلى الله علیه و آله است و مراد از ذكر این داستان مىتواند دو چیز باشد:
1.اظهار معجزه حضرت محمد صلى الله علیه و آله زیرا آن حضرت به رغم نخواندن كتاب و نوشتهاى، از داستانهاى گذشتگان خبر داد.
2.اندرز و هشدارى است به یهودیان زمانِ حضرت رسول صلى الله علیه و آله كه ممكن است شما هم بر اثر تمرد از فرمانهاى خدا گرفتار چنین عذابى شوید. برخى نیز آن را براى اندرز و پند اقوام دیگر دانستهاند.
گروهى از مفسران نیز منظور از متقین در آیه «... وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ»(سوره بقره 66) را امت حضرت محمد صلى الله علیه و آله دانستهاند؛ همچنین از آیه «وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَواْ...» (سوره بقره 65) برمىآید كه داستان این قوم در كتب مقدس پیشین نیز بیان شده است زیرا مخاطب «عَلِمتُم» یهودیان هستند.
📚مجمع البیان،ج 1، ص 265.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨اَصحاب مَديَن✨
🔥 كافران قوم حضرت شعیب علیهالسلام كه در پى تكذیب وى با عذاب فراگیر نابود شدند.
مشهور فرهنگ نویسان،جغرافیدانان و مفسران، مَدْین را نام شهرى مىدانند كه حضرت شعیب علیهالسلام به سوى مردم آن برانگیخته شد. ظاهر كاربرد قرآنى آن، به ویژه تركیب «اصحاب مدین» (سوره حج، 44) و «اهل مدین» (سوره طه، 40؛ سوره قصص، 45) نیز این دیدگاه را تأیید مىكند.در مقابل برخى آن را افزون بر شهر، نام قبیله وى نیز دانستهاند. عربى یا دخیل بودن واژه مدین مورد اختلاف است؛ در كنار انگارهاى كه با زاید خواندن «یاء» آن را واژهاى عربى و برگرفته از «مَدَنَ بالمكان» (=در جاى معینى ساكن شد) مىداند،اغلب پژوهشگران آن را از واژگان دخیل در قرآن، برگرفته از زبان سریانى و منابع مسیحى و گاه همان «مِدْیان» یاد شده در عهد عتیق دانستهاند.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨اَصحاب مَديَن✨
در عهد عتیق، مِدْیان نام یكى از فرزندان حضرت ابراهیم خلیل علیهالسلام از همسرى به نام قِطُوْراه و نیز اسم سرزمینى كه نوادگان و نسل وى (مِدْیانیان) در آن ساكن شدند، آمده است چنان كه در دورههاى گوناگون تاریخى از سكونت نوادگان حضرت اسماعیل علیهالسلام (اسماعیلیان) و حضرت موسى علیهالسلام در آنجا و ازدواج وى با دختر كاهن مِدْیان به نام رِعُوْئیل و از نسل ابراهیم و قِطُوْراه، درگیریهاى مدیانیان با بنىاسرائیل و غلبه یوشع بر آنان، سخن گفته شده است.نام كنونى مدین را معان و موقعیت جغرافیایى آن را میان مدینه و شام، مقابل سرزمین تبوك در ساحل دریاى سرخ (قُلْزُم) گفتهاند. برخى امتداد آن را از شرق خلیج عقبه تا جنوب شرقى سینا دانستهاند. بر اساس گفته طبرى، مدین در جنوب سوریه قرار دارد.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨اَصحاب مَديَن✨
واژه مَدْین 10 بار در قرآن آمده است؛ اما هیچیك از آیات به امورى چون چگونگى پیدایش، موقعیت تاریخى و جغرافیایى و نیز تاریخ و هویت قومى و نژادى ساكنان آن در دورههاى مختلف تاریخى نپرداخته است. گزارش قرآن درباره شهر یاد شده و مردم آن كه گاه در نگاهى سطحى تكرار به نظر مىرسد، كاملا گزینشى، فراقومى، غیرتاریخى و بر اساس سبك خاصِ خود قرآن در امتداد اهداف توحیدى است؛ در سه مورد به عنوان شهرى كه حضرت شعیب علیهالسلام به سوى مردم آن مبعوث گردید یاد شده است.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨اَصحاب مَديَن✨
زیستن این قوم در دوره تاریخى پس از حضرت ابراهیم علیهالسلام و پیش از بعثت حضرت موسى علیهالسلام نشان مىدهد كه مردمان مدین در آغاز بر آیین ابراهیم علیهالسلام بوده و در گذر ایام به كفر و شرك گراییدهاند. آیه «وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا»، مىتواند مؤیدى بر این ادعا باشد بنابراین، مىتوان گفت: شعیب علیهالسلام كه شریعت مستقلى نداشته، قوم خود را به آیین ابراهیم علیهالسلام مىخوانده است.
📜 تاریخ مدین و ساكنان آن را در دوران حیات شعیب علیهالسلام مىتوان به دو دوره تقسیم كرد:
دوره پیش از عذاب كه مردم پس از دعوت شعیب علیهالسلام به دو گروه اقلیت مؤمنان و اكثریت كافران تقسیم شدند. (سوره اعراف/7، 87ـ88؛ سوره هود/11،91) از این كه قرآن در این دوره از مخالفان شعیب علیهالسلام با عنوان ملأ مستكبر (سوره اعراف/7،88) یاد كرده است، مىتوان به وجود طبقه اشراف و ثروتمند و در نتیجه وجود فاصله طبقاتى در مدینِ آن زمان پى برد. از كافرانى كه در این دوره زمانى با عذاب الهى نابود شدند، با «اصحاب مدین» یاد مىشود. (سوره توبه/9، 70؛ سوره حج/22، 44)
دوره پس از عذاب و نابودى كافران كه همراه با شرایط اجتماعى ـ سیاسى و دینى مساعدى بوده است. از ساكنان مدین در این برهه با عنوان «اهل مدین» یاد شده و ظاهر آیات نشان مىدهد كه پناه بردن موسى علیهالسلام به مدین و سكونت چندین ساله وى در آنجا به هنگام پیرى و از كارافتادگى شعیب علیهالسلام در همین دوره بوده است. (سوره طه/20،؛ سوره قصص، 27ـ27)
برخلاف دوره نخست كه شعیب علیهالسلام و پیروانش با انواع فشارهاى اجتماعى روبرو بوده (سوره اعراف/7) و به اخراج از خانه و كاشانه خویش تهدید مىشدهاند (سوره اعراف/7،)، در این دوره آن حضرت با برخوردارى از جایگاه اجتماعى مطلوب، ضمن پناه دادن به موسى علیهالسلام وى را اجیر مىكند. شاید بتوان از مفاد قرار داد كارى شعیب علیهالسلام با موسى علیهالسلام بدست آورد كه در آن زمان مردان جوان، متناسب با شرایط اجتماعى روز براى مدت معینى شبیه آنچه امروزه به نام شیربها مرسوم است، براى پدر همسر خویش كار مىكردهاند. (سوره قصص، 25ـ28)برخى مفسران با استناد به آیه 27 سوره قصص/28 بر این باورند كه فریضه حج نیز در میان آنان رایج و به نوعى سالشمار آنها هم بوده است.در این كه «اصحاب ایكه» و «اهل مدین» در قرآن دونام براى یك قوم است یا آن كه دو قوم بودند كه حضرت شعیب علیهالسلام پیامبر هر دو بوده، میان مفسران اختلاف است.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨اَصحاب مَديَن✨
انحرافات اهل مدین
مردم مدین هم در حوزه باورها و عقاید و هم در ارتباط با ارزشهاى عبادى و اجتماعى دچار انحراف بودهاند. فراخوان آنان از سوى شعیب علیهالسلام به پرستش اللّه و نفى خدایان دیگر حكایت از شرك و بتپرستى آنان دارد: ظاهر برخى آیات نشان مىدهد كه شرك و بت پرستى، پیشینه نسبتاً دیرینهاى در میان آنان داشته و به یكى از مؤلفههاى اصلى فرهنگ آنها تبدیل شده بوده است .بر اساس پارهاى گزارشها، آنان درختى را پرستش مىكردهاند؛همچنین از ظاهر آیات برمىآید كه آنان اعتقاد به معاد نیز نداشتهاند:«فَقَالَ يَا قَوْمِ... وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ» (سوره عنكبوت/29، 36) قرآن از ناهنجاریهاى اجتماعى، به ویژه در حوزه روابط اقتصادى، كمفروشى و فسادانگیزى آنان گزارش كرده است.
«فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ»گزارش از كمفروشى و فسادانگیزى قوم شعیب به صورتى برجسته، نشان از شیوع گسترده آن در میان آنان دارد.
این كه تعبیر افساد در زمین، كدام یك از ناهنجاریهاى اجتماعى شایع در میان مردم مدین را گزارش مىكند نیز مورد اختلاف است؛ گروهى ـ هر چند با اختلاف بر سر مصادیق ـ معناى آن را مطلق و شامل همه گناهان، اعم از آنچه مربوط به حوزه ارتباط با خدا و جامعه است و در نتیجه مراد از آن را مواردى چون كفر، شرك، كمفروشى، ستمگرى، تعدى و حرام كردن حلال الهى دانستهاند.دیدگاه دوم با استناد به ذكر افساد در زمین در مقابل آیاتى كه قبل و بعد از آن آمده است (سوره اعراف/7، 85ـ86) معناى آن را اخص و مراد از آن را مفاسد و ناهنجاریهایى چون راهزنى، غارت اموال، هتك حرمت زنان و كشتن انسانها مىداند كه امنیت اجتماعى را در حوزههاى گوناگون مالى، جانى و حیثیتى به خطر مىاندازد.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨اَصحاب مَديَن✨
💫 برخورد شعيب(عليه السلام) با اصحاب مدين
حضرت شعيب را، بر اساس روایتى از پیامبر اسلام(ص)خطيب انبيا خواندهاند. بررسى آيات نشان مىدهد كه وى همانند ديگر انبياى الهى با رعايت ادب و سخنان نيكو بر اساس راهبرد فرهنگى و تبليغى امر به معروف و نهی از منکر (دعوت به باورها و ارزشهاى توحيدى و نهى از باورها و ارزشهاى کفر آلود و شركآميز) اقدام به تبلیغ و راهنمایی گمراهان میکرده است. (اعراف/۸، ۸۵ـ۸۶; هود/۱۱، ۸۴ـ۸۵) .
حضرت شعيب(عليه السلام)براى عملياتى كردن راهبرد ياد شده از راهكارهاى گوناگونى استفاده مىكرد. از اين قبيل است: ۱.نشان دادن معجزه،۲. روشنگری،۳. تذکّر،۴. انذار،۵. تبشير.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨اَصحاب مَديَن✨
💫فرجام اصحاب مدين
هنگامى كه شعيب(ع)با اصرار كافران بر باورها و ارزشهاى شركآلود و كفرآميز و همچنين تكذيب و تهديد به اخراج از شهر روبهرو و از ايمان آوردن آنها نااميد شد آنان را نفرين كرد: «رَبَّنَا افتَح بَينَنا وبَينَ قَومِنا بِالحَقِّ واَنتَ خَيرُ الفـتِحين» (اعراف/۷،۸۹ و نيز اعراف/۷،۸۷) و چون از سوى كافران به سنگسار شدن تهديد شد به آنها وعده عذاب داد: «ويـقَومِ اعمَلوا عَلى مَكانَتِكُم اِنّى عـمِلٌ سَوفَ تَعلَمونَ مَن يَأتيهِ عَذابٌ يُخزيهِ و مَن هُوَ كـذِبٌ وارتَقِبوا اِنّى مَعَكُم رَقيب» (هود/۱۱،۹۳) سرانجام، عذاب الهى فرا رسيد و شعيب(عليه السلام) و مؤمنان نجات يافتند و كافران نابود شدند: «ولَمّا جاءَ اَمرُنا نَجَّينا شُعَيبـًا والَّذينَ ءامَنوا مَعَهُ بِرَحمَة مِنّا...» (هود/۱۱،۹۴) در آيات ۹۱ اعراف/۷ و ۳۷ عنكبوت/۲۹ گفته شده كه نابودى اصحاب مدين به وسيله عذاب زلزله بود كه آنان را در خانههايشان بهصورت اجساد بىجانى كه به رو بر زمين افتاده بودند درآورد: «فَاَخَذَتهُمُ الرَّجفَةُ فَاَصبَحوا فى دارِهِم جـثِمين» ; ولى در آيه ۹۴ هود/۱۱ از نابودى آنان بر اثر صیحه آسمانى ياد شده است: «واَخَذَتِ الَّذينَ ظَـلَمُوا الصَّيحَةُ فَاَصبَحوا فى ديـرِهِم جـثِمين» كافران افزون بر نابودى به وسيله عذاب الهى به پيامدهاى بد ديگر تكذيب نيز دچار شدند. در آيه ۹۲ اعراف/۷ از خسران• و زيانكار شدن آنانخبر مىدهد: «اَلَّذينَ كَذَّبوا شُعَيبـًا كانوا هُمُ الخـسِرين». حبط و نابودى اعمال در دنیا و آخرت (توبه/۹،۶۹ـ۷۰) و نفرين الهى بر آنان، از ديگر پيامدهاى سوء تكذيب شعيب(عليه السلام) بود: «اَلا بُعدًا لِمَديَنَ كَما بَعِدَت ثَمود» (هود/۱۱،۹۵)
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨قصه هامان و فرعون✨
داستان فرعون و هامان در آیات 38 تا 42 سوره قصص ذکر شده است بدین مضمون که:
📜
پس از آنکه آوازه پیروزی موسی علیه السلام بر ساحران در سراسر مصر پیچید، موقعیت فرعون سخت به خطر افتاد؛ از این رو به اطرافیان خود اعلام کرد خدایی جز او برای آنها سراغ ندارد! و به هامان وزیر خود دستور داد قصر و برجی بسیار مرتفع برای او بسازد تا بالای آن رفته، شاید از خدای موسی علیه السلام خبری پیدا کند.فرعون لقب پادشاهان قدیم مصر است؛ اما فرعونی که در زمان ولادت حضرت موسی علیه السلام بر مصر حکومت میکرد، در کتابهای تاریخ دوره اسلامی، قابوس بن مصعب نامیده شده است و عبرانیان او را فرعون تسخیر مینامند. به زعم اکثر مورخان، فرعون تسخیر، رامسس یا رعمسیس دوم است. او سومین نفر از سلسله نوزدهم فراعنه مصر بود. کلمه «فرعون» در قرآن کریم 74 بار ذکر شده است.
ادامه دارد....
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨قصه هامان و فرعون✨
هامان، آن گونه که از قرآن کریم استفاده میشود، وزیر معروف فرعون بود و تا آن حد در دستگاه حکومت فرعون نفوذ داشت که در قرآن کریم (سوره قصص/6) از لشکریان مصر به لشکریان فرعون و هامان یاد شده است. در قاموس کتاب مقدس، هامان نام وزیر اول خشایارشاه معرفی شده که وی با یهود دشمنی داشته است و چون مُردخای به وی تعظیم نکرد، دستور قتل عام یهود را صادر کرد. نام «هامان» شش بار در قرآن کریم ذکر شده است.
ادامه دارد....
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨قصه هامان و فرعون✨
📍سابقه نام هامان
شرق شناسان سالهای طولانی به عنوان یك شبهه قوی ضد قرآنی تكرار می كردند كه آوردن اسم " هامان" به عنوان یكی از مقربان فرعون در دوران موسی یك خطای تاریخی است، چون بر اساس متون مذهبي يهود، تنها يك هامان و آن هم وزيرخشايارشا وجود تاريخي دارد، پس هامان قرآن كه در زمان موسي(ع) و معاصر فرعون بوده خطاي تاريخي و سوء برداشت پيامبر در اقتباس از منابع يهودي به شمار مي آيد. اما دانشمند مسلمان فرانسوی «موریس بوكای» (1998-1920) در كتاب خود با نام «موسی و فرعون» توضیحاتی می آورد که می تواند پاسخی به این ادعا باشد. او معتقد بود از آنجا كه هامان درزمان موسي(ع) مي زيسته، بهترين منبع براي شناسايي وي و بررسي نام او، يك متخصص در زبان و خط باستاني مصر، (هيروگليف ) است.
ادامه دارد....
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨قصه هامان و فرعون✨
در شكل بالا، نمايشگر نام هامان به خط هيروگليف و بيان موقعيت و جايگاه اجتماعي اوست كه رسينسكي ترجمه آن را به زبان آلماني با عبارت «Vorsteherder Steinbruch arbeiter» درج كرده كه به معناي «فرمانده كارگران درمعادن سنگ» است. از سوی دیگر دائره المعارف قرآن ـ چاپ ليدن هلند ـ به عنوان آخرين مرجع معتبر غربي در مورد قرآن، نسبت به ديگر منابع متقدم، جانب انصاف را رعايت كرده و در كنار اشاره به قول مشهور محققان غربي در مورد هامان، به ديدگاه مذكور نيز توجه داشته و احتمال مي دهد كه هامان، معرّب كلمه مصري ها، آمِن، باشد كه عنوان بالاترين روحاني و شخص دوم بعد از فرعون بوده است. با توجه به آنچه ذكر شد هم شواهد تاريخي و هم منابع باستان شناختي از آن حكايت دارد كه هامان، واژه اي است كه خود يا مشابه آن در مصر باستان كاربرد داشته است و مناسبت معنايي اين واژه ها در مصر باستان با جايگاه هامانِ مذكور در قرآن كاملاً آشكار است.
📚فصلنامه علمی- تخصصی قرآن شناخت
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ قارون ✨
لغت شناسان برای لفظ "قارون" معنی خاصی ذکر نکردهاند، به گفته بعضی از آنان ممکن است وجه تسمیهاش به خاطر این باشد که او قرین (نزدیک) فرعون بوده است."قارون بن یصهر" از بنی اسرائیل و از نزدیکان حضرت موسی علیه السلام بوده است (پسرعمو یا پسرخاله او). چنین به نظر میرسد قارون در نزد فرعون مقام عالی داشت؛ به نقلی هامان، وزیر فرعون و قارون خزانه دار وی یا عامل و کارگزار فرعون بر بنی اسرائیل بوده است.
■ @jqk_ir ■
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ قارون ✨
نام قارون 4 بار در سه سوره از قرآن آمده است. در بخشی از آیات سوره قصص سخن از درگیری بنی اسرائیل با این مرد ثروتمند و سرکش به میان آمده، قارونی که مظهر ثروت آمیخته با کبر و غرور و طغیان بود.حضرت موسی علیه السلام در طول زندگی خود با سه قدرت طاغوتی تجاوزگر مبارزه کرد: فرعون که مظهر قدرت حکومت بود و قارون که مظهر ثروت بود و سامری که مظهر صنعت و فریب و اغفال بود. (گر چه مهمترین مبارزه موسی علیه السلام با قدرت حکومت است ولی دو مبارزه اخیر نیز برای خود واجد اهمیت و محتوی درسهای آموزنده و بزرگ است)
🔔 قارون از نظر اطلاعات و آگاهی، معلومات قابل توجهی از تورات داشت، نخست در صف مؤمنان بود ولی ضعف ایمان و غرور و ثروت و کمی ظرفیت، او را به آغوش کفر کشانید.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ قارون ✨
قرآن درباره ثروت قارون چنین می گوید: «إِنَّ قَارُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسیَ فَبَغَی عَلَیْهِمْ وَ ءَاتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُوْلیِ الْقُوَّةِ...»؛ قارون از قوم موسی علیه السلام بود اما بر آنان ستم کرد، ما آنقدر از گنجها به او داده بودیم که حمل کلیدهای آن برای یک گروه زورمند مشکل بود... بعضی از مفسرین گفتهاند: مراد از «مفاتح» کلید گنجینههاست، برخی دیگر قائلند، «مفاتح» خود گنجینههاست. به هر حال منظور هر کدام که باشد گویای ثروت فراوان قارون است. در میان بنی اسرائیل افراد متعهد و دلسوزی وجود داشت که از تکبر و مال اندوزی او بر حال خودش و دیگران نگران بودند و در صدد نصیحتش برآمدند و در چندین مرحله به اندرز او پرداختند
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ قارون ✨
📍 سرانجام قارون
«فخََسَفْنَا بِهِ وَ بِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا کَانَ لَهُ مِن فِئَةٍ یَنْصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَ مَا کاَنَ مِنَ الْمُنتَصِرِین»؛سپس ما، او و خانه اش را در زمین فرو بردیم و گروهی نداشت که او را در برابر عذاب الهی یاری کنند و خود نیز نمی توانست خویشتن را یاری دهد.
البته قرآن از ذکر محل وقوع حادثه ساکت است که آیا در مصر بوده یا صحرای سینا؟ از روایات و تفاسیر برمیآید، محل زندگی بنی اسرائیل صحرای سینا بوده است و نیز طبق آیات او کاخ مجللی داشته بنابراین شاید حادثه در مصر رخ داده است.داستان قارون (سمبل ثروتمند مغرور) روشنگر این حقیقت است که غرور و مستی ثروت، گاه انسان را به انواع جنون میکشاند، جنون نمایش دادن ثروت و به رخ دیگران کشیدن، جنون لذت بردن از تحقیر تهیدستان و باز همین غرور و مستی و عشق بیحد و حصر به زر و سیم، گاه سبب میشود که دست به زشت ترین و ننگینترین گناهان بزند.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ قوم تُبّع ✨
منظور از قوم تُبّع، گروهی از مردم یمن است؛ زیرا تبع و تبابعه لقبی برای گروهی از پادشاهان یمن است. قرآن سرنوشت این گروه را که به خاطر گناهکاری و تکذیب پیامبران به عذاب الهی گرفتار شده اند به عنوان عبرت مسلمانان نقل می نماید.
«أَهُمْ خَيْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ ۚ أَهْلَكْنَاهُمْ ۖ إِنَّهُمْ كَانُوا مُجْرِمِينَ»(آیه 37 سوره دخان)
«آیا آنان بهترند یا قوم «تبّع» و کسانی که پیش از آنها بودند؟! آنان را هلاک کردیم، آنها قومی گناهکار بودند»
«وَ أَصحَْابُ الْأَیْکَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ کلٌُّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فحََقَّ وَعِید» (آیه 14 سوره دخان)
«و «اصحاب الایکه» [قوم شعیب] و قوم تبّع، که هر یک از آنها فرستادگان الهی را تکذیب کردند و وعده عذاب درباره آنان تحقّق یافت.»
از این آیات معلوم می گردد که قوم تبع که از مردم مکه در ثروت و قدرت و ... بالاتر بودند مردمی طاغی و گنهکار بودند که پیامبران الهی را تکذیب می نمودند و سرانجام آنان به عذاب الهی گرفتار شدند.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ قوم تُبّع ✨
تبّع چه کسی است❓
" تُبّع " از ریشه "تَبِعَ" است. راغب در کتاب مفردات الفاظ قرآن می گوید: "تبعه" یعنی دنباله روی او را کرد. و تبعیت گاهی جسمی است و گاهی با پذیرفتن دستور و اطاعت کردن است. و تُبّع رؤسایی بودند که به خاطر پیروی بعضی از آنها از بعضی دیگر در ریاست و سیاست این چنین نامیده شدهاند و جمع آن "تبابعه" است. اما در تاریخ تبع لقبی برای پادشاهان یمن است از سلسله حمیر است .اما اینکه تبعی که خداوند نام او را برده در چه عهدی و در کدام شهر بوده است معلوم نیست. در تفسیر مجمع البیان آمده است: نام اين تبع «اسعد ابو كرب» بوده است. سهل بن سعد از پيامبر اكرم (ص) روايت ميكند كه فرمودند: تبع را نفرين نكنيد، زيرا تبع اسلام آورده است. و كعب مي گويد: تبع مردى صالح بوده است، خداوند او را مذمت نكرده است، بلكه خداوند قوم حضرت را مذمّت كرده است. وليد بن صبيح از حضرت صادق (ع) روايت مي كند كه فرمودند: تبع به دو قبيله اوس و خزرج گفت اينجا سكونت كنيد تا پيامبر آخر الزّمان ظهور كند و اگر من او را درك كنم باو ايمان خواهم آورد، و در خدمت او خواهم بود..
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ قوم تُبّع ✨
در تواریخ آمده:"تبّع" در قرن پنجم میلادی به سوی مکه لشکر کشی میکند تا خانۀ خدا را خراب کند ولی به بیماری سختی مبتلا میشود، پزشکان چاره و درمان او را، انصراف از سوء قصدش به کعبه میبینند، چون منصرف میشود، بهبودی مییابد و کعبه را محترم میدارد و برای نخستین بار بر آن پرده یا پیراهن میپوشاند.او مدت یکماه هر روز صد شتر را نحر میکرد و با گوشت آن مردم را اطعام مینمود. بعد از مدتی، رو به جانب مدینه نهاد و اقوامی از مردم یمن بنام «غسان» را در آنجا اسکان داد، آنها کسانی بودند که بعدها در زمان پیامبر اکرم (ص) هستههای اولیه انصار را تشکیل دادند.اکنون در مکه نیز محلی است که آن را «دارالتّبابعه» میگویند.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ قوم تُبّع ✨
در برخی منابع آمده است تُبع (اسعد ابوكرب) در يكى از سفرهاى كشورگشايى خود، براى فتح مدينه، نزديك مدينه آمد، و مدينه را محاصره كرد، براى علماى يهود پيام فرستاد كه من سرزمين مدينه را ويران مى كنم، تا هيچ يهودى در آن نماند و فقط آيين عرب در آنجا حاكم گردد. اعلم علماى يهود به نام شامول در آن جا بود گفت: اى پادشاه! اينجا شهرى است كه هجرتگاه پيامبرى از دودمان اسماعيل است كه در مكه متولد مىشود. سپس بخشى از اوصاف پيامبر اسلام صلى الله را بر شمرد، تُبع گويا سابقه ذهنى در اين باره داشت، گفت: بنابر اين من از تخريب اين شهر صرف نظر میكنم. اسعد به بعضى از قبيله اوس و خزرج كه در كنارش بودند فرمان داد كه در اين شهر بمانيد و هنگامى كه پيامبر موعود، خروج كرد او را يارى كنيد، و فرزندان خود را به اين موضوع سفارش نماييد، و حتى در ضمن نامه اى به آنها، ايمان خود نسبت به آن پيامبر موعود را اعلام نمود.
📚 قصه هاى قرآن به قلم روان
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ مؤمن آل فرعون ✨
مؤمن آل فرعون شخصیتی قرآنی است که در آیات 28 تا 45 سوره مؤمن (غافر) از او سخن به میان آمده است. مطابق با این آیات او مردى بوده است از فرعونيان كه به حضرت موسی علیه السلام ايمان آورده بود اما ايمان خود را مخفی می داشت. تا زمانی که فرعون عزم خود را برای قتل حضرت موسی جزم نمود و او چون جان حضرت موسی را در خطر دید در آن لحظات حساس به يارى حضرت موسى شتافت و با قوم خود به نفع حضرت موسی استدلال نموده ایمان خود را آشکار کرد.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ یاجوج و ماجوج ✨
قرآن کریم در دو مورد از « یاجوج و ماجوج » سخن گفته که از آن برمی آید این دو نام متعلق به دو قبیله وحشی و خونخوار بوده است که مزاحمت شدیدی برای ساکنان محل سکونت خود داشتند. علامه طباطبایی رحمةاللهعلیه از مجموع گفتههای تورات استفاده میکند یاجوج و ماجوج، گروه یا گروههای بزرگ و مردمانی جنگجو و غارتگر بودند که در دوردستترین نقطه شمال آسیا میزیستند.عبدالرؤوف مصری معتقد است یاجوج و ماجوج قبایلی از « مغول » و ساکن در آن طرف دیوار چین بودند و چینیها آنان را رعیت متمرد مینامیدند و پادشاهان چین با آنها پیوسته در حال جنگ و گریز بودند. در سال ۲۳۵ پیش از میلاد، نخستین امپراتور چین تدابیری اندیشید که از جمله آنها ایجاد سد چین بود و در سال ۲۲۵ قبل از میلاد دیوار چین به طول ۱۵۰۰ میل از کانسو تا خلیج سونح امتداد یافت. آتیلا که در اوایل قرون وسطی به اروپا هجوم آورد و چنگیزخان که تمام ممالک شرق را دستخوش وحشت کرد، از این قبیله بودند. همچنین ایشان و علائلی، یاجوج و ماجوج مسطور در آیه ۹۶ سوره انبیاء را علم برای قبیله خاصی نمیدانند.
🍁 @jqk_ir 🍁
مباحث #قصه_های_قرآنی
✨ یاجوج و ماجوج ✨
🔹از علایم ظهور دوران مسیح
قصه یاجوج و ماجوج در کتاب حزقیال (بابهای ۳۸ - ۳۹) با عنوان «یاجوج و ماجوج» موجود است و چند فقره از Aggadah درباره جنگ یاجوج و ماجوج سخن میگوید که علامت ظهور دوران مسیح است.
🔸جلوگیری توسط ذوالقرنین
برخی گفتهاند یاجوج و ماجوج همان اقوام بدوی بودند که آنها را « تاتار » نامیدهاند. حدود ششصد سال پیش از میلاد، یک دسته از آنان در سواحل دریای سیاه پراکنده شده، هنگام پایین آمدن از دامنه کوههای قفقاز ، به آسیای غربی هجوم بردند. این نقطه، آن روز « مغولستان » نامیده میشد. ذوالقرنین برای جلوگیری از تاخت و تاز آنها، سدی میان دو کوه ساخت.
📚برگرفته از قاموس قرآن
🍁 @jqk_ir 🍁