💌 تواضع تواضع تواضع💌
اینکه ما مهربانی را تحسین می کنیم خوب است به شرطی که بیش از آنکه دوست داشته باشیم مهربانی ببینیم، با دیگران مهربان باشیم. اینکه ما تواضع را تحسین می کنیم خوب است به شرطی که بیش از آنکه دوست داشته باشیم تواضع ببینیم، به دیگران تواضع کنیم. و الا ما درکی از مهربانی و تواضع نداریم
❄️ @jqk_ir ❄️
🌘 قبل از خوابيدن، التماسكن
📿تسبيحات #حضرت_زهرا بفرست.
🌹«آمن الرسول» را بخوان.
📖سورهی تبارك را بخوان كه - انشاءالله- قبرت توسعه پيدا بكند.
💐خدا رحمت كند آقاي خوانساري (ره) را که می فرمود: من شبها سورهی تبارک میخوانم. يك قدري قرآن بخوان كه با قرآن بخوابي و آن وقت به اميد پروردگار، وقت سحر برخيزي.
📚ز ملک تا ملکوت ج۱
❄️ @jqk_ir ❄️
#تفسیر_نور
ولِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْأَخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَ لِيَقْتَرِفُواْ مَا هُم مُقْتَرِفُونَ (۱۱۳)
✨ سوره انعام ✨
🌷✍
و(شیاطین، سخنان فریبنده ى خود را بر مردم مى خوانند) تا گوش دل آنان كه به قیامت ایمان ندارند، به آن سخنان مایل شود و آن را بپسندند و آنان به دست آورند آنچه را به دنبال به دست آوردنش هستند.
🌼«تَصغى» از «صَغْو»، به معناى تمایل است، تمایلى كه از راه شنیدن حاصل مى شود. «اِقتراف»، به معناى تحصیل و كسب چیزى است.
🌸 وسوسه ها و تبلیغات، به تنهایى عامل انحراف نیست، بلكه گوش دادن و دل سپردن و جذب شدن، مؤثّر است. «لتصغى ... لیرضوه»
🌺ایمان نداشتن به آخرت، سبب تسخیر و نفوذ شیطان است. «لایؤمنون بالاخرة»
❄️ @jqk_ir ❄️
#احکام_بزبان_ساده
⚡️ شخصى که به صورت واسطهاى معامله مىکند حتى اگر وجهى را مبادله نکند اگر جنس را مىخرد و ثمن آن را به ذمّه مىگيرد و سپس آن را به ديگرى میفروشد، سودى را که بدست مىآورد حلال و مىتواند در آن دخل و تصرف کند⚡️
❄️ @jqk_ir ❄️
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙🍃
📖 تلاوت آیاتی از سوره مبارکه احزاب توسط مصطفی غلوش
💫 مرحوم غلوش از خاطرات سفر خود به ایران میگوید: «بواقع تا کنون چنین صحنهای را از احساس و هیجان مردم ندیده بودم. حقیقتا صحنه مبارکی بود; در حالیکه قلوب مردم متوجه قرآن بود، نشسته بودند و گوش میکردند.... همه آن ها شیوههای خواندن قرآن را میدانند و این از فضل خداست. من آینده خوبی را برای قاریان ایرانی پیشبینی میکنم، چون آنها از لحاظ لحن و تجوید بسیار دقیق و موفق هستند.»
❄️ @jqk_ir ❄️
موسسه جامعةالقرآن الکریم
#حال_خوش_خواندن 📚روی ماه خداوند را ببوس(۱۱) 🔘چشمم به آگهی تسلیت همسر آقای حاجیان می افتد که حا
#حال_خوش_خواندن
📚روی ماه خداوند را ببوس(۱۲)
📌اما سایه چیزی بیشتر از شاید می خواهد می خواهد او را مطمئن کنم که تعبیرش درست است نمی توانم کمکش کنم (دست کم این روزها نمی توانم هیچ دلیل قانع کنندهای نه برای اثبات #وجود_خداوند و نه برای انکارش فعلاً نمی شناسم و شک مثل آونگی دائم مرا به سوی ایمان و کفر می برد و می آورد) پیداست که حرف زدن درباره موضوعی مثل مکالمات خداوند و موسی تا چه حد برایم ناخوشایند و کسالت بار است سایه بازهم اصرار می کند تا شاید پاسخ بهتری بشنود برای فرار فکری مثل برق تو کلم جرقه میزند می گویم: شاید علیرضا چیزی در این باره بدونه میخوای فردا از او بپرسم قبول میکند شب بخیر می گوییم و گوشی را می گذاریم. انگار که منتظر شنیدن دیدن دوباره صدای زنگ تلفن باشم دستم را چند لحظه روی گوشی نگه می دارم اما تلفن زنگ نمی زند🏙 لحظهای به آن طرف خیابان به ساختمان روبرو نگاه میکنم همه پنجرههای آن تاریک شدهاند. ☀️صبح با تلفن مهرداد از خواب بیدار می شوم میگوید اگرمزاحمم نیست که میخواهد امروز را با من بگذراند به او میگویم تا نیم ساعت دیگر بیرون منزلشان منتظرم باشد گوشی را می گذارم،بلند میشوم و دوش میگیرم بعدبا آسانسور پایین می آیم تا برسم به خیابان ❄️ برف همه جا نشسته است توی ماشین که می نشینم به ساعتم نگاه میکنم نوزدهم بهمن ماه دقیقا ۷۳ روز وقت دارم تا گزارش تحقیقی را به کمیته علمی بررسی پایان نامه ها تحویل بدهم توی کوچه نسترن سوم که می پیچم مهرداد را می بینم که تا ساق توی برف های پیاده رو فرو رفته و منتظرم است تا می نشیند اولین حرفش این است که فقط میخواهد همراه من باشد 😀 با خنده می گویم هر همراهی تا حدی مزاحم هم هست نیست؟نمی خندد اما انگار در این باره فکر کرده باشد میگوید اوایل نیست اما کمکم مزاحم و حتی مانع هم میشه❗️به دفتر کارم در سازمان پژوهشهای اجتماعی میرویم، مهرداد در و دیوار اتاق را برانداز می کند و بعد خیره میشود به تابلوی بالا سرم که تکه شعری است که دو سال قبل با نستعلیق ناشیانه آن را نوشته بودم ✨من از نهایت شب حرف میزنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف میزنم اگر به خانه من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه خوشبخت بنگرم✨
❄️ @jqk_ir ❄️