جهاد تبیین (ابراهیم باقرزاده)
🔹یکی از اساتید مطلب قشنگی فرمودند گفتم با شما در میان بگذارم👇 🌷شهدا برای اهدای جان، به بدی برخی مس
به نظرم چون حفظ نظام از اوجب واجباته
وقتی پای واجب ترین میاد وسط ، اونایی که تو خط مقدمند با خونشون خط رو حفظ میکنند. و اونایی که در خطوط میانی و وسط جامعه هستند باید با عملکرد درستشون تو انتخابات حداکثری و درست، جلوی سوء استفاده ها رو بگیرند.
🔹بله این هم تکلیف مهم ما در این زمانه که با لبیک به ندای ولی فقیه، تکلیفمون رو ادا کنیم.
🌷رئیس جمهور شهید رجایی:
شما اگر میخواهید به من خدمتی کنید
گهگاهی به یادم بیاورید که من همان
محمدعلی رجایی فرزند عبدالصمد، اهل قزوینم
که قبلاً دورهگردی میکردم و در آغاز نوجوانی
قابلمه و بادیهفروش بودم...
و هر گاه دیدید که در من تغییراتی به وجود آمده
و ممکن است خودم را فراموش کرده باشم،
همان مشخصات را در کنار گوشم زمزمه کنید.
این تذکر و یاد آوری برای من از خیلی چیزها
ارزندهتر است.
🆔@jtr_1401
🆔@jtr_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈میدونید در همین دو سال اخیر چندتا کارخونه احیا شده و مجدد شروع به فعالیت کرده؟
ده تا؟ صد تا؟ هزار تا؟ 🙄
⭕️ بیش از ۷۰۰۰ کارخونه!👌🏻
#جهادتبیین
🆔@jtr_1401
🆔@jtr_1401
✖️ماجرای جالب یک انتخابات مهم در زمان مولا علی (علیه السلام)
🔴 همانطور که میدانید انتخاب خلیفه سوم در شورایی ۶نفره بود و در واقع رأی گیری شد وبنا براین بود که اگر آرا مساوی شد ، ختم کلام و نقش تعیین کننده برعهده عبدالرحمان بن عوف باشد یعنی او حق «وتو» داشت وبه هرکسی رای داد، همون شخص خلیفه میشد...
♦️عبدالرحمن ابتدا نزد مولا امیرالمومنین آمد و گفت به شرط ((عمل به قرآن)) و ((سنت پیامبر)) و ((سیره شیخین)) به تو رای می دهم و تو خلیفه خواهی شد
♦️امیرالمومنین فقط عمل به قرآن و سنت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله ی وسلم) را قبول کرد اما هرگز عمل به سیره شیخین (ابابکر وعمر) را نپذیرفت پس عبدالرحمن به سراغ عثمان رفت و او هر ۳شرط را بی درنگ پذیرفت
♦️بعد از آنکه عثمان خلیفه شد فورا بنی امیه را بر امور مسلمانان مسلط کرد به گونه ای که حضرت امیر در تعبیری می فرمایند: «بنی امیه چونان شتران گرسنه که به علفهای بهاری رو می آورند بر بیت المال مسلمین چیره گشتند...» در نتیجه در زمان خلافت عثمان خیلی مشکلات و بلاها به سر جامعه پهناور اسلام آمد تا جایی که مردم علیه او شورش کردند و به رغم مخالفت وحتی مقابله امیرالمومنین، عثمان در آن شورش کشته شد.
🔴نکته:👇🏻
♦️قبل ازشورش عده ای از اصحاب رفتند که عثمان را نصیحت کنند مثل ابوذر، عبدالله بن مسعود و خود عبدالرحمن بن عوف، که خلیفه باهر کدام به نحوی برخورد ناشایست کرد مثلاً ابوذر را تبعید کرد، عبدالرحمن ابن عوف را کتک زد و بیرون کرد و...
♦️بعداً عثمان برای دلجویی به عیادت عبدالرحمن رفت که عبد الرحمن از او روی برگرداند و گفت: «مابه تو رای ندادیم که با جامعه مسلمین این کارها را بکنی، قرار ما این نبود...»
♦️در ادامه امیرالمومنین به عیادت عبدالرحمن رفته وانتخاب غلط او را یادآور شده و فرمودند: ((همه این اتفاقات نتیجه رای تو بود))
♦️عبدالرحمن گفت: من پشیمانم و از از رأی خود به خلیفه روی گردانم و راضی به هیچیک از اقدامات وی نیستم
👆مولاعلی(علیهالسلام) دربیان اینکه پشیمانی دیگر فایده ندارد، فرمودند: «تو در تمام اقدامات او شریکی! چه بخواهی! چه نخواهی!»
عزیزان...
انتخابات مهمی پیش رو داریم
✅ فراموش نکنیم که:
🔸رأی ما مسئولیت آور است.
پس... 👆نشر حداکثری...
#جهادتبیین
#انتخابات
🆔@jtr_1401
🆔@jtr_1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸امام صادق عليه السلام:
🔖مَنْ سَرَّهُ اَنْ يَكُونَ مِنْ اَصْحابِ الْقائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ، وَلْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الاَْخْلاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ
📌كسى كه مايل است جزء ياران حضرت مهدى(عج) قرار گيرد بايد منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوى و اخلاق نيكو توأم گردد
🔹بحارالأنوار، ج 52، ص 140
🆔@jtr_1401
🆔@jtr_1401
🟣👈 بوی عطر خاصّ
🎤👈 حاج آقا محقّق کاشانی رحمةالله علیه
💠 حجةالاسلام احمد رحمانی نقل کرد: روزی در محضر آیتالله ملاّعلی معصومی همدانی بودم که ایشان گفتند: حدود پنج سال قبل پیرمرد نورانی و ناشناس بر من وارد شد.
💠 احساس کردم بوی عطر دلپذیری از او استشمام میکنم. سلام و کرد و نشست. هر لحظه آن بوی خوش توجّه مرا جلب میکرد. او ماند تا نوبت به ایشان رسید. آمد پهلوی من نشست و گفت: برای حساب خمس شرفیاب شدهام. صورت اموال خود را به دست من داد.
💠 از بس آن بوی عطر مرا جلب کرده بود که میخواستم از او بپرسم این چه عطری است که شما استفاده کردهاید؟ دیدم سؤال من ابهام دارد و شاید برداشت کند که من میخواهم از آن عطر برای من بیاورد.
💠 منصرف شدم و گفتم: با شئونات من مناسب نیست. صبر کردم تا موقع رفتن او شد، خلاصه نتوانستم تحمّل کنم. به ناچار از او درباره آن عطر سؤال کردم.
💠 خندید و گفت: آقا، اگر مرجع تقلید من نبودید ابراز نمیکردم، اما احترام شما بر من لازم است. میگویم به شرط آنکه تا زنده هستم آن را به کسی نگویید.
💠 من عادتم این است که زیاد صلوات میفرستم. از هر فرصتی استفاده میکنم و به ذکر صلوات مشغول میشوم. شبی در عالم رؤیا محضر مبارک خاتم الانبیاء صلّی الله علیه و آله و سلّم مشرّف شدم، ما سه نفر بودیم که در مقابل حضرت قرار گرفته بودیم.
💠 حضرت رو به ما کردند و فرمودند: کدام یک از شما بیشتر بر من صلوات میفرستد؟ خواستم بگویم من. گفتم: از کجا معلوم که من بیشترین صلوات را میفرستم. آنها از مافی الضمیر افراد مطّلع هستند. سکوت کردم.
💠 مرتبه دوم باز حضرت سؤال فرمودند که کدام یک از شما بیشتر بر من صلوات میفرستد؟ باز به همین جهت ساکت ماندم. در مرتبه سوم، حضرت فرمودند: شما بیشترین صلوات را بر من میفرستی، جلو بیا.
💠 برخاستم و دو زانو در خدمت آن حضرت نشستم. حضرت خم شدند و لبهای مرا بوسیدند. از وقتی که حضرت بوسه بر من زد، این بوی خوش از من متصاعد است و من اصلاً عطر استفاده نکردم و هر چه حمّام هم می روم و صابون هم می زنم، اثر ندارد و این بوی خوش از من جدا نمی شود.
💠 البته هر کسی این بوی خوش را استشمام نمیکند، بلکه معدودی از افراد هستند که متوجّه می شوند.
💠 آقای رحمانی بعداً اضافه کرد که در سالهای آخر عمر آخوند ملاّعلی معصومی، تقریباً ایشان بینایی خود را از دست داده بود و از فاصله بسیار نزدیک کمی دید داشت، به قدری که نوشته میخواند.
💠 امّا وقتی کسی بر ایشان وارد میشد، تشخیص نمیداد، بلکه سؤال میکرد و او را معرّفی میکردند، ولی هرگاه آن پیرمرد از در میرسید، با استشمام آن بوی خوش، او را میشناخت و احتیاج به معرّفی نداشت.
📚 بر منبر خاطره، ص ۲۸۲
🆔@jtr_1401
🆔@jtr_1401
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا