15.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این عجیبترین فکت مربوط به اختاپوسهاست
🦑https://eitaa.com/jygu9ojj
تصاویر جاده چالوس صد سال قبل
این عکسها مربوط به سفر ناصرالدینشاه در مردادماه سال 1273 شمسی به کلاردشت هستند.
عکسها همگی در مسیر بازگشت گرفته شدهاند و لحظات گوناگونی از سفر را به تصویر کشیدهاند؛ از اتراق اردوی شاهی در کنار دریاچۀ سیاهبیشه تا توقف در حسنکدر چه جالب👆🤯🤯
https://eitaa.com/jygu9ojj
11.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخ جاناااا
هرایی ره من میخوانم...
https://eitaa.com/jygu9ojj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸لحظه برخورد صاعقه به ۲ نفر که با چتر زیر باران و در خیابان در حال قدم زدن بودند!
شهر جینجو، چینhttps://eitaa.com/jygu9ojj
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظه حمله ۳ گرگ به گله گاوها
ارتفاعات استان کردستان
آخرشم گرفتند 😱🙈
https://eitaa.com/jygu9ojj
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 حدود 300 آیه در شان امیرالمومنین
فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام را از زبان حجت الاسلام قرائتی بشنوید.
🌸
https://eitaa.com/jygu9ojj
41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درود بر بازنشستگان مظلوم۴۰۰
https://eitaa.com/jygu9ojj
آیا فریادرسی هست؟!؟!
❇️ #تلنگر
✅ #تلنگر
ابوعلی سینا در سفر بود.
در هنگام عبور از شهری، جلوی قهوه خانه ای اسبش را بر درختی بست و مقداری کاه و یونجه جلوی اسبش ریخت و خودش هم بر روی تخت جلوی قهوه خانه نشست تا غذایی بخورد. خر سواری هم به آنجا رسید، از خرش فرود آمد و خر خود را در پهلوی اسب ابوعلی سینا بست تا در خوردن کاه شریک او شود و خودش هم آمد در کنار ابوعلی سینا نشست.
ابوعلی سینا گفت : خر را پهلوی اسب من نبند، چرا که خر تو از کاه و یونجه او می خورد و اسب هم به خرت لگد میزند و پایش را می شکند.
خر سوار آن سخن نشنیده گرفت به روی خودش نیاورد و مشغول خوردن شد. ناگاه اسب لگدی زد و پای خر را لنگ کرد.
خر سوار گفت : اسب تو خر مرا لنگ کرد و باید خسارت دهی.
ابوعلی سینا ساکت شد و خود را به لال بودن زد و جواب نداد.
صاحب خر، ابوعلی سینا را نزد قاضی برد و شکایت کرد.
قاضی سوال کرد که چه شده؟ اما ابوعلی سینا که خود را به لال بودن زده بود، هیچ چیز نگفت.
قاضی به صاحب خر گفت: این مرد لال است ؟
خر سوار گفت: این لال نیست بلکه خود را به لال بودن زده تا اینکه تاوان خر مرا ندهد، قبل از این اتفاق با من حرف میزد !
قاضی پرسید: با تو سخن گفت ؟ چه گفت ؟
صاحب خر گفت: او به من گفت خر را پهلوی اسب من نبند که لگد میزند و پای خرت را می شکند.
قاضی خندید و بر دانش ابو علی سینا آفرین گفت.
قاضی به ابوعلی سینا گفت حکمت حرف نزدنت پس چنین بود !!!
« جواب ابلهان خاموشی ست.»
https://eitaa.com/jygu9ojj