◾️◼️⬛️◼️◾️
🥀مینویسم برای اشکهایت که میچکد بر جلالیب بلندت!
فدایت شوم، مادربودنت با تمام مادران دنیا فرق دارد!
🥀دلبندم را بغل میکنم یاد تو میافتم؛ به گمانم با دلبندت هم سن و سال است. دستم را از میان گیسوان سیاهش ردمیکنم اما دلم برای تو ریش میشود که دستانت بدن سرد عزیزتر از جانت را لمس میکند!
🥀برایش لالایی خواندی که اینگونه آرام چشمانش را بستهاست!
یا ...
🥀کلمات در گلویم به بغض نانوشته حناق میگردد، آخر مگر جگرگوشهات چند سال داشت که بمب و موشک او را در آغوش گرفت!
🥀پسرم مشغول بازی های کودکانه بود که پایش لغزید و زمین خورد؛ خراش کوچکی بر دستان نازکش نشست و آه از درونم بلند شد.
🥀با من بگو زمانی که بمبهای سنگین چند تنی بر سر کودکت فرو میریخت، چگونه توانستی دوام بیاوری!
🥀میدانم اشک مونس هرلحظهات گشتهاست، اندکی صبوری نما زمان انتقام عزیزت دیر نخواهد بود!
✊َِِاِنّا مِنَ المُجرِمینَ مُنتقِمون(سجده،۲۲)
✍پرهون
#دلنوشته
⬇️⬇️⬇️
@jz2305
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا