11.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠برنامه گفتگو محور #همگام_با_بانوان انقلاب
🔰تبیین کنشگری زنان در انقلاب اسلامی ایران
🔴 خاطرات مبارزات انقلابی بانوان
💢کلیپ صوتی از #خاطرات سرکار خانم یوسفی، استادبزرگوار جامعه الزهرا سلام الله علیها از زمان انقلاب ۵۷ و همدلی با دوستانی که فریب سازمان منافقین را خورده بودند _ کردستان
📌کاری از #انجمن_رسانه طلاب جامعه الزهرا سلام الله علیها
#همگام_با_بانوان انقلاب 🎋
#خاطرات_مبارزات_انقلابی_بانوان
#نسل_انقلابی
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
🆔@jz_mft
🔆🔆🔆🔆🔆
💢انتشار به مناسبت هفته بزرگداشت استاد
🎤استاد جامعه الزهرا سلام الله علیها :سرکار خانم نجفزاده
🌺تقریبا سال ۱۳۹۰ با طلبههایی کلاس داشتم که همه ی شان تحصیل کرده دانشگاه بودند همه ی آنها از من بزرگتر بودند خلاصه با آنها دوست شدم به قدری که مشکلات زندگیشان را با من بیان میکردند .
🌺عید آن سال من در خانه مهمان داشتم و مشغول پذیرایی بودم که تلفنم زنگ خورد دیدم
گفتم حتماً کسی است کار واجبی دارد جواب دادم . بله یکی از شاگردانم بودند
تقریباً ایشان ۱۰ سال از من بزرگتر بودند. پشت تلفن یکسره گریه میکرد گفتم چه شده است گفت استاد شوهرم کتاب صرفم را پاره کرد در آن سال با انها کلاس صرف داشتم .
گفتم: تو چه کار کردی که کتابت را پاره کرد گفت خانم من امسال خانوادهام همه شان رفتند شمال هرچی به شوهرم گفتم که ما هم برویم شمال قبول نکرد برعکس مادر و برادرش قم به خانه ی ما آمدند .
✨ من روز عید لج کردم پیش آنها نرفتم هرچه شوهرم اصرار کرد من از اتاق بیرون نرفتم گفتم من درس دارم و تمرین باید حل کنم شوهرم که خیلی مرد خوبیه عصبانی شد و از این همه بیاحترامی ناراحت شد و کتابم را پاره کرد .
_من هم در را قفل کردم و بیرون نرفته ام الان هم حرم زیارت رفته اند .
✨ من خیلی ناراحت شدم به شاگردم گفتم خیلی کار بدی کردی ، تو که همیشه از شوهرت تعریف میکردی حالا چرا اینقدر اذیتش میکنی !
اولاً خانواده یعنی چه؟ تو دیگر خانوادت همین شوهر و بچههایت هستند نه پدر و مادرت
_خیلی زشت است که مادر شوهرت به عشق دیدن پسر و عروسش آمده و شما به این شکل با ایشان رفتار کردید .
گفت :استاد چه کنم؟
گفتم : فقط گوش کن باور کن حرفم را گوش کنی شوهرت خودش میاد کتاب را برایت میخرد . گفتم همین الان بلند شو و صورتت را بشور لباسی که برای عید خریدی بپوش آرایش کن خونه را مرتب کن غذایی که مادر شوهرت و شوهرت دوست دارند درست کن، وقتی شوهرت با مادرش از حرم آمدند با روی گرم استقبال کن عید را تبریک بگو اصلاً هم به روی خودت نیاور که چه اتفاقی افتاده است آخر شب هم برای من نتیجه را بگو.
✨ فردای آن روز به من زنگ زد و گفت: خانم اینقدر شوهرم و مادر شوهرم خوشحال شدند و هم برادر شوهر و جاریام و همه تعجب کردند .
✨گفتند معجزه شده چی شده اینقدر تغییر کردی به شوهرم گفتم با استادم صحبت کردم ، واقعاً (استاد شما) زندگی من را نجات داد چند روز بعد کتاب صرف برایش خرید و بعد از اون هر مشکلی برایش پیش میآمدبه خانمش میگفت برو با استاد خانم نجف زاده صحبت کن حالت خوب میشود.
#خاطرات
⬇️⬇️⬇️
@jz2305
🔆🔆🔆🔆🔆
💢انتشار به مناسبت هفته بزرگداشت استاد
🎤استاد جامعه الزهرا سلام الله علیها :سرکار خانم نجفزاده
🌺 یکی از شاگردهایم دو سه سال پیش دختری بود که اکثراً شلوار تنگ میپوشید و مانتوی بسیار کوتاه یعنی در واقع پیراهن مردانه و یا شلوار لی پاره پاره ..
🌺خیلی برای من جای تعجب داشت عاشق آهنگهای کرهای بود، و همین طور حافظ کل قرآن بود.
و در ذهنم آمد که با ایشان دوست بشوم و ایشان دید بسیار بدی نسبت به اساتید جامعه داشتند و کسی را قبول نداشت .
🌺 آرام آرام با ایشان دوست شدم و خیلی نامحسوس و دوستانه بد بینی و همین طور افکاری را که باعث شده بود تقلید از لباس و آهنگ ها بود را تغییر دهد. بدون اینکه من تذکری بدهم و دوستانه و غیرمستقیم پوشش و افکار منفی خودش را با ارتباط با من از دست داد .
و ابن دوستی ما ادامه دار شد .
#خاطرات
⬇️⬇️⬇️
@jz2305
زمان:
حجم:
2.73M
زمان:
حجم:
1.64M
🔆🔆🔆🔆🔆
💢انتشار به مناسبت هفته بزرگداشت مقام استاد
🎤سرکار خانم یزدیان استادجامعه الزهرا سلام الله علیها
💢فعالیت تدریس همیشه گره خورده با چالش ها و خاطرات شیرین و به یادماندنی.
در یک نیم سال تحصیلی بعد از ظهرهای روزهای سه شنبه کلاسی داشتم که تعداد طلاب آن حدود ۱۵ نفر بود.
طلبه هایی پر انگیزه و با نشاط که درس اصول و فنون مشاوره را با آنها داشتم.
شور و نشاط و فعالیت مستمر طلاب در فضای کلاس، در تسهیل آموزش و یادگیری نقش بسزایی داشت.
هر جلسه کلاسمان با مناسبتی همراه بود و یکی از طلاب که ذاکر اهل بیت بود، از زمان استراحت استفاده میکرد و کلاس را معطر به مدح اهل بیت میکرد.
یکی دیگر از طلاب با خود تغذیه ای می آورد و آن را میان همه پخش میکرد.
تمام مراسم هفتگی روضه یا مدح اهل بیت و نذری و دعا حداکثر ۱۰ الی ۱۵ دقیقه انجام میشد و دوباره کلاس را از سر میگرفتیم.
نام ائمه اطهار، برکات فراوانی برای کلاسمان داشت.
به یاد دارم ما محدوده درس را زودتر از زمان مقرر پایان ترم، به اتمام رساندیم و در ادامه به مطالب کاربردی و تکنیک های مشاوره ای پرداختیم.
برایم آن ترم و آن کلاس تجربه متفاوتی بود.
با اینکه از صبح به تدریس و مشاوره مشغول بودم، انعکاس نشاط و شادابی آنها، خستگی را از تنم بیرون میبرد و این حس دو سویه به بهبود بازدهی کلاس تاثیر گذار بود.
#خاطرات
⬇️⬇️⬇️
@jz2305