eitaa logo
هم پای قافله ۹
460 دنبال‌کننده
339 عکس
191 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
25.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هنوز صدای لبیک یا حسین از اتوبوس‌ها بلند نشده بود… زائریاران آقا و تیم پشتیبانی، در سکوتی پر از شور اتوبوس‌ها رو آماده می‌کردند برای سفری از جنس معرفت و بیداری. بسته های خوراکی با وسواس کنار هم چیده شده بود. تا اولین چیزی که زائر حس می‌کنه، محبت حسینی باشه… نه مسیر. https://eitaa.com/jz_ghafeleh
38.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰قافله‌ای رفت و دل ما رو هم با خودش برد… همپای قافله، راهی شدند به سوی نوری که خاموش نمی‌شود… اللهم ارزقنا کربلا… https://eitaa.com/jz_ghafeleh
گزارش کاروان «همپای قافله» از شهر مقدس کاظمین 📍مکان: کاظمین، حرم مطهر امام موسی کاظم و امام محمد جواد (علیهما‌السلام) ساعت ورود: ۱۷:۳۰ عصر زمان خروج: ۲۱:۳۰ شب تاریخ: ۱۰ / ۰۵ /۱۴۰۴ ▪️کاظمین؛ غروب در آغوش نور کاروان «همپای قافله» در ساعت ۱۷:۳۰ عصر وارد شهر مقدس کاظمین شد. همزمان با فرو رفتن خورشید و آغاز لحظات روح‌افزا، زائران با شور و اشتیاق به سوی حرم مطهر شتافتند. فضای حرم در آستانه غروب، آکنده از آرامش و معنویت بود. 🔸زیارت، نماز مغرب و عشاء زائران پس از ورود، به زیارت قبور مطهر امام موسی کاظم علیه السلام و امام محمد جواد علیه السلام پرداختند. نماز جماعت مغرب و عشاء با حضور پرشور در صحن‌های حرم برگزار شد و دل‌ها در قنوت‌های عاشقانه به آسمان گره خورد. لحظاتی شب‌نشینی در حرم؛ لحظات انس با اهل بیت علیهم السلام در این توقف شبانگاهی، زائران فرصت یافتند تا در فضای نورانی حرم، به دعا، تأمل و نجوا با اهل بیت علیهم السلام بپردازند. برخی در گوشه‌ای از صحن، مشغول خواندن زیارت‌نامه و برخی دیگر مشغول به گفت‌وگوهای معنوی بودند. خروج از کاظمین؛ ادامه مسیر در شب نورانی در ساعت ۲۱:۳۰ شب، کاروان با نظم و آرامش، کاظمین را ترک کرد. زائران با قلب‌هایی سرشار از نور زیارت، به سوی مقصد بعدی، نجف اشرف حرکت کردند تا در مسیر معرفت حسینی، گام‌های دیگری بردارند. https://eitaa.com/jz_ghafeleh
و بعد... راهی کاظمین شدیم. با دلی که هنوز از سرداب سامرا می‌تپید و چشمانی که سرخ بود. کاظمین... گنبدهای طلایی‌اش از دور مثل دو قطعه آفتاب می‌درخشیدن. داخل حرم امام موسی کاظم و امام جواد (علیهماالسلام) که قدم گذاشتم، موجی از آرامشِ عجیب وجودم رو شست. انگار از یک دنیای پر از انتظار سنگین، پناه آورده بودم به آغوشی امن. کنار ضریح مطهر ایستادم. نگاهم به نقوشِ طلایی و آیینه‌کاری‌های دل‌انگیز گره خورد. اشک‌ها دوباره جاری شدن، اما این‌بار اشک رهایی بود. اشک راز و نیاز با پدرانی مهربان. نذرهای قلبیم رو زمزمه کردم، انگار که به گوش کسی می‌رسه که فوری جوابم رو میده. فضای کاظمین، بوی عشق و اجابت می‌داد. بوی پناه. اینجا نور بود، گرمای حضور بود، یادآوری رحمت بی‌انتها بود. بعد از سکوتِ عمیق سامرا، زمزمه‌ی دعاهای زائران در کاظمین، مثل نوایی آشنا به دلم نشست. این دو حرم، دو ضربانِ یک قلب‌اند: سامرا یادم میندازه که چقدر دلتنگم... چقدر چشمِ به راه... کاظمین نوازشم می‌کنه، دلداری‌ ام می‌ده، و قوّت ادامه‌ی راه رو به دلم می‌ریزه. هر دو، حلقه‌هایی از زنجیره‌ی امیدم‌اند... تا روزِ موعود... ✍🏻بانو فاطمه پور عباس https://eitaa.com/jz_ghafeleh
🔰 زیارت مرقد امام موسی کاظم علیه السلام و امام محمد جواد علیه السلام در قاب تصویر https://eitaa.com/jz_ghafeleh