eitaa logo
هم پای قافله
465 دنبال‌کننده
341 عکس
192 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین روز نجف اشرف با کاروان «همپای قافله» تاریخ: شنبه، ۱۱ مرداد ۱۴۰۴ زمان: صبح نخستین روز پس از ورود شبانه مکان: نجف اشرف، حرم مطهر امیرالمؤمنین علی (ع) صبح نجف؛ بیداری دل‌ها در آستانه خورشید ولایت صبح از راه رسید، آرام و بی‌صدا. نسیم ملایمی از صحن‌های حرم می‌گذشت و آسمان نجف، رنگی از نور و راز داشت. زائران کاروان «همپای قافله» که شب گذشته در سکوت و شوق وارد نجف شده بودند، حالا با طلوع خورشید، به سوی حرم مطهر امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) روانه شدند. گام‌ها آهسته بود، اما دل‌ها بی‌تاب. برخی با وضو و لباس پاکیزه، اذن دخول را زمزمه می‌کردند. برخی دیگر، بی‌صدا اشک می‌ریختند. در نگاه‌ها، چیزی فراتر از زیارت بود نوعی بازگشت، نوعی دیدار پس از سال‌ها غربت. حرم حضرت علی (ع) با گنبد طلایی‌اش، چون خورشیدی در دل خاک، زائران را در آغوش می‌کشید. صدای اذان صبح، با طنین خاص نجف، در فضا پیچید و نماز جماعت در صحن‌های حرم برگزار شد. زائران، در صفوف منظم، دل‌هایشان را به آسمان گره زدند. پس از نماز، برخی به قرائت زیارت‌نامه مشغول شدند، برخی در کنار ضریح، نجوا می‌کردند: «السلام علیک یا امیرالمؤمنین... یا اول مظلوم، یا اول من غُصب حقه...» در مدرسه حکیم، محل اسکان کاروان، صبحانه ساده‌ای آماده شده بود. تیم پیشرو، فضای مدرسه را به مأمن زائران تبدیل کرده بودند. صدای چای، گفت‌وگوهای آرام، و لبخندهای خسته اما رضایتمند، فضای صبح نجف را پر کرده بود. ✍🏻به روایت «زائر واژه‌ها»، از دل کاروان همپای قافله ۹، جامعة الزهراء (سلام‌الله‌علیها) https://eitaa.com/jz_ghafeleh
سایه‌های غروب، نجف را در آغوشی طلایی فرو می‌برد. اتوبوس، با تن خسته و روحی آکنده از سبکی، پس از زیارت در سامرّا و کاظمین، کنار حرم می‌ایستد. در اتوبوس باز می‌شود. اولین قدم‌ها بر خاک نجف، گویی بر آستانهٔ بهشتی دیگر گذاشته می‌شود. گرد غبار راه، بر چهره‌هاشان نشسته، اما چشمانشان می‌درخشد؛ دریایی از شوق و حیرت. اشک‌های شبنم‌گونه، گوشهٔ چشم‌های خسته، اما لبخند رضایت را تر نمی‌کند. هوای نجف را نفس می‌کشند: بوی کهن محبت، عطر بی‌زمان ولایت. صلوات‌های آرام، زیرلب زمزمه می‌شود. و دل‌هایی که پس از زیارت دو امامِ همام، اکنون تپنده‌تر از همیشه، برای دیدار مولا آماده می‌شوند. سکوت نجف، غوغایی در جانشان برپا کرده. هر نگاه به گنبد طلایی، گویی پاسخی است به تمام نذرها و نجواهای طول راه. سنگ‌فرش‌های منتهی به حرم، گویا زیر پای این بانوان زائر، نرم‌تر، مقدس‌تر می‌شوند. "یا علی..." صدایی از ته دل برمی‌خیزد، و دیگران بی‌اختیار همراهی می‌کنند. این دو کلمه، تمام خستگی مسیر سامرا تا کاظمین تا نجف را در خود حل می‌کند. گام‌ها سبک‌تر می‌شود، اشک‌ها جاری‌تر. حالا در آستانه‌اند. آستانه‌ای که پایان یک سفر جسمانی و آغاز یک اوج روحانی است. خاک نجف، زیر پای این بانوان طلبه، گواه می‌شود بر عشق حسینی که از قم تا اینجا، با هر قدم، عمیق‌تر شده است. و حرم، چون قلبی طلایی، در انتظار تپیدن دل‌های عاشق آنان می‌تپد... ✍🏻بانو فاطمه پور عباس https://eitaa.com/jz_ghafeleh
همکار و دوست گرامی، سرکار خانم رستمی خبر درگذشت مادر همسر محترمتان، موجب تأثر و تألم خاطر شد. در این ایام پرفیض زیارت کربلا، که قلبتان به امام حسین (ع) نزدیک‌تر است، فقدان این عزیز را از صمیم قلب تسلیت عرض می‌کنیم. صبر و آرامش شما در کنار کاروان، در چنین لحظات دشواری، تحسین‌برانگیز و نشانگر ایمان و توکل‌تان است. از خداوند متعال برای آن مرحومه، رحمت و مغفرت، و برای شما و خانواده‌ محترم صبر و سلامتی مسئلت داریم. https://eitaa.com/jz_ghafeleh
50.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عبور از مرز خسروی؛ پیوستن به کاروان وصال 🔸 مرز خسروی، شاهد گام‌های استوار زائران بود. با چهره‌های نورانی از شوق زیارت، از مرز عبور کردند. 🔅سپس با نظم و اشتیاق، سوار اتوبوس‌های سپید کاروان شدند. بسته شدن درها، آغازی دوباره بود. حرکتی آرام به سوی سامرا، با دل‌های سبکبال و لب‌های نجواگرِ لبیک یا حسین علیه السلام. این عبور، تنها گذر از خط مرز نبود؛ گامی بلند در سفر روحانی و پیوندی ناگسستنی با کاروان معرفت حسینی بود. 🔻همقدم با معرفت حسینی، به سوی آستان ملکوت. https://eitaa.com/jz_ghafeleh
37.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰گنبدهای طلایی گنبدهای طلایی در هاله‌ای از نور ما را فرا می‌خواندند. زائران کاروان همپای قافله جامعة الزهراء سلام الله علیها با دل‌های لرزان، اشک‌ها و نجواهایشان را به حریم امام هادی علیه السلام و امام حسن عسگری علیه السلام آوردند. 🔻پیشانی بر ضریح، دست‌ها به دعا، و قلب‌ها در سرداب غیبت، فریاد بی‌صدا برای ظهور: یا حجة بن الحسن عجل علی ظهورک قبه، شاهد آینه‌های خیس و آرزوهای بی‌مرز بود. وداع، فقط با بدن‌ها بود... https://eitaa.com/jz_ghafeleh
ناهار از عتبات؛ طعامی با طعم خدمت و معرفت حسینی این غذا ،نه فقط غذا، بلکه طعامی که از دل حرم آمده بود. در آن لحظه، غذا فقط رفع گرسنگی نبود. ناهار از عتبات، نماد پیوندی بود میان خدمت و زیارت، میان خاک و آسمان. https://eitaa.com/jz_ghafeleh
18.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍲طعامی از جنس خدمت؛ روایت زائریاران آقا یکی از آنان می‌گفت: «یا علی، این هم سهمی از خدمت...» دیگری، با دقت، غذاها را مرتب می‌کرد تا هیچ زائری بی‌نصیب نماند. 🔰هر لقمه‌ای که به دست زائر می‌رسید، طعمی از ولایت داشت، از خدمت، از بندگی. https://eitaa.com/jz_ghafeleh