eitaa logo
تبلیغ نوین
4.5هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
73 فایل
اداره تبلیغ در رسانه ها و فضای مجازی زیر نظر معاونت تبلیغ و امور فرهنگی است. http://payamenashenas.ir/asemani لینک ناشناس جهت ارسال انتقادات و پیشنهادات https://eitaa.com/joinchat/2408186780C7829e5411b لینک دوره ها
مشاهده در ایتا
دانلود
تبلیغ نوین
✨ کنشگری شاعرانه «مدح شهیده» در جامعه الزهرا(س) برگزار شد ♦️ اولین کنشگری شاعرانه «مدح شهیده» با مو
برای شهدای روحانی غروب در صدد ناله ایست آهسته قلم شکسته، نفس بسته، سینه ها خسته صدای زخمی مردی غریب می‌آید غروب، آیه‌ی امن یجیب می‌خواند هوا گرفته فضای نفس کشیدن نیست قلم شکسته و این شعر همدم من نیست شهید خطه‌ی سقراط ، بوعلی ، صدرا بیا و شرح کن این ماجرای ممتد را قلم شکسته ، نفس خسته، این نفس زخمی‌ست و قلب کوچک من -گرچه در قفس- زخمی‌ست قلم شکسته، نفس خسته ... نور پیدا نیست کرانه ها و کرانهای دور پیدا نیست نفس بریده، قلم درد می‌کشد امشب تمام دور و برم درد می‌کشد امشب قلم نشسته که از بغض مرد بنویسد از ازدحام نفسگیر درد بنویسد کسی که حکمت خون را نوشت می‌دانست بلوغ معنی اردیبهشت می‌دانست قلم نشسته که از خواب ما گلایه کند نشسته است که از ما به ما گلایه کند از این حکایت خونبار با که بنویسم بدون دغدغه بگذار تا که بنویسم نوشتنی که چو خون از گلوی من جاری‌ست اگر چه قصه‌ی این "فیلمنامه" تکراری‌ست: * سکانس یک: حجره ساعت مباحثه - شب سکانس دو: وسط خاکریز - حادثه - شب سکانس سه: فقه و جزوه‌های باب جهاد سکانس چار: صفوف سیاه آل زیاد سکانس پنج: حسینیه، از کلان تا خرد سکانس شش: ورق نقشه‌ی جهان تا خورد سکانس هفت: هوای قنوت نیمه‌ی شب سکانس هشت: استیصال بزدلان عرب سکانس نه: شب پایان روضه و منبر سکانس ده: شب ترسیم حمله‌ای دیگر همین سکانس: شبیخون، شیوع آلزایمر برای نسل رسیور، بلاگ، کامپیوتر جهان مسخر چشم زنان هالیوود سکانس بعد: کسی یاور حسین نبود * شهید خطه‌ی سقراط، بوعلی، صدرا بیا و شرح کن این ماجرای ممتد را بیا نهیب بزن بر رجال راضیِ‌مان بیا ببین که جهنّم شده اراضیِ‌مان جهان غمزده در جوی خون گرفتار است تمام دهکده در بوی خون گرفتار است صدای زخم میانمار و شام و سامرّاء قطیف و غزّه و کشمیر و کابل و أحساء آهای نظم نوین! باز چیست در سر تو؟ و ای حقوق بشر، خاک... خاک بر سر تو کدام پاسخ را یا کدام مسئله را؟! نشسته‌اید فقط این توحّش یله را؟ شهید خطه‌ی سقراط، بوعلی، صدرا بیا و شرح کن این ماجرای ممتد را هزار و یک گل این باغ از تو نام گرفت بهار رنگی اگر داشت از تو وام گرفت بیا ببین که قلم در حصار دونان است فقط قلم نه... که قرآن به دست ایشان است هنوز غائله‌ی عمر و عاص‌ها بس نیست؟ آهای قافله‌ی ناسپاس‌ها! بس نیست؟ شما که برگ و بر باغ را نمی‌فهمید شما که جز نفس زاغ را نمی‌فهمید شما که زهر بیان را به جام خود دارید مگر نه اینکه زمان را به کام خود دارید مگر نه اینکه زمان شاخ و برگتان شده است خدایتان بکشد... هان! چه مرگتان شده است نه اینکه صحبت از انسان و مشرب و دین است خدا به کام شما نیست، ماجرا این است * خدا به کام کسان نیست حرف سنگین بود سکوت حکمت ما نیست، حرف ما این بود کسی که حکمت خون را نوشت پرپر شد میان یک شب اردیبهشت پرپر شد ستارگان همگی یک به یک شهید شدند و با گذشت زمن ماضی بعید شدند و با گذشت زمان ماضی بعید؟... نخیر جهان به خواب رود، خواب بر شهید... نخیر زمان گذشت، هزاران چراغ روشن شد زمان دوباره ورق خورد و باغ روشن شد زمین به پاشد و یکباره نور پیدا شد کرانه‌ها و کران‌های دور پیدا شد شروع تازه‌ای از نور چلچراغ آری شکوه نهضتی از شام و از عراق آری نگاه کن همه‌ی آیه‌ها پرنده شدند حروف سرخ وطن یکصدا پرنده شدند * برای تشنه شدن ما مگر چه کم داریم؟ حسین نیست اگر، ما ولی حرم داریم هنوز از دلمان ماتمش نیفتاده‌ست حسین نیست، ولی پرچمش نیفتاده‌ست سخن به زخم رسید و مرا بیان سخت است دل گرفته و توصیف آسمان سخت است نمی‌توانم از اندوه خویش بنویسم نمی‌توانم از این درد، بیش بنویسم حجاب چهره جان می‌شود غبار تنم خوشا دمی که از آن چهره پرده بر فکنم قلم به قرعه سپردم کلام شیرین شد به لطف حافظ شیراز فال من این شد: رسید مژده که ایّام غم نخواهد ماند چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند. کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام‌الله‌علیها در ایتا⬇️⬇️ @jz_resane