شب نیست که آهم به ثریا نرسد
از چشم ترم آب به دریا نرسد
میمیرم از این غصه که آیا روزی
دیدار به دیدار رسد یا نرسد
#امیر
بی کسم اما تورا دارم هنوز
ابر صدپاره که میبارم هنوز
کشتگان عشق تو در بطن خاک
من چو حلاجم سر دارم هنوز
#امیر
چقدر صدای آمدن پاییز
شبیه صدای قدم های تو بود
ملتهب ، مرموز ، دوست داشتنی
چقدر هوای پاییز شبیه دست های توست
نه گرم ، نه سرد ، همیشه بلاتکلیف
چقدر صدای خش خش برگ ها
شبیه صدای قلب من است
که خواست ، افتاد ، شکست
چقدر این پیاده روها پر از آرزوهای من است
نارنجیِ یکدست ، پُر از آدم های دست در دست ، مست
چقدر پاییز شبیه دلتنگی ست
شبیه کسی که بود ، رفت
کسی که دیگر نیست
راستی پاییز هم میرود..
مثل اونی که رفت...
وشاید دیگر برنگردد..
شاید مانباشیم که ببینیم..
وتمام شویم مثل اونی که سالهاست تمام شده...
پاییز..
خزان زیبایت را دوست دارم..
مرا تنهای تنها به زمستان سرد تنهایی نسپار...
مرا در آغوش پرخزان خود بگیر..
تا منم تمام شوم...
قریش حسین پور
یکشنبه 27/9/95
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
صبحم از بردن نام تو چہ روحانے شد
آسمان دلم از عشق تو طوفانے شد
روبہ ششگوشہےتان سجدهواجب ڪردم
لذتے بود دراین سجده ڪه طولانے شد
#لبیک_یا_حسین 💚
جز من اگرت عاشق و شيداست، بگو
ور ميل دلت به جانب ماست، بگو
ور هيچ مرا در دل تو جاست، بگو
گر هست بگو، نيست بگو، راست بگو ...
#مولانا
از تو رسیده ام به خدا، از خدا به تو
تنها مگر خدا برساند مرا به تو
افتاده ام به دام بلایی به نام عشق...
ختم به خیر میشود این ماجرا به تو
تقصیر من نبوده اگر عاشقت شدم
تقدیر خواست من بشوم مبتلا به تو
هرگز نشد که غیرِ تو را آرزو کنم...
در شهر شهره شد دلِ من، در وفا به تو
آدم برای قصه ی حوا زیاد بود...
افتاد قرعه بینِ همه از قضا به تو
دیگر ندارم حسرت چیزی در این جهان
روزی اگر خدا برساند مرا به تو
طاهره اباذری هریس
🌸💖
در قفس خیال تو
تکیه زنم به انتظار
تا که تو بشکنی قفس
پر بکشم به سوی تو...
🌸💖
#یاڪاشفالڪرب♥️
مستاند همه، ساقی و ساغر که تو باشی
از سر نپرد مستی، در سر که تو باشی
در هیچ دلی هیچ غمی راه ندارد
دلدار و دلارام و دلاور که تو باشی
تکرار اباالفضل اباالفضل اباالفضل
ذکری به من آموخته مادر، که تو باشی
از گرگ هراسی به دلی راه ندارد
بر یوسف این قوم، برادر که تو باشی
بینالحرمین امنترین جای جهان است
این سو که حسین و سوی دیگر که تو باشی
محمدحسینملکیان
شاید این را شنیده ای که زنان
در دل « آری » و « نه » به لب دارند
ضعف خود را عیان نمی سازند
رازدار و خموش و مکارند
آه، من هم زنم، زنی که دلش
در هوای تو می زند پر و بال
دوستت دارم ای خیال لطیف
دوستت دارم ای امید محال
ﻧﺎﺯ ﺁﻥ ﺍﺧﻤﺖ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻟﺐ ﺯ ﻟﺐ ﻭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ...
ﮔﻮﺵ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻛﺮ ﻋﺠﺐ، ﺁﺷﻮﺏ ﺑﺮ ﭘﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ...
#شهریار
ترسو هستیم.
تکلیفمان با خودمان مشخص نیست،
حتی با خواسته هایمان.
میترسیم
از دل به دریا زدن
از "نه" شنیدن
از اینکه بخواهیم و نشود
حتي از اینکه کسی لیاقتمان را نداشته باشد!
مانده ایم
میان "گفتن" و "نگفتن"
ما یک عمر بدهکار دل هایمان میمانیم
•♥️
یادم باشه که یادته که یادم بیاری که یادت بدم که یاد بگیری
که همیشه به یادتم و یادت هیچ وقت از یادم نمیره ، اینو یادت نره
🌹🍃🌹
ای آنکه وجودم زوجودت بوجود امده است
قربان وجودت که وجودم زجودت بوجود امده است
من کلبه ای از عشقم و
ویران تو هستم
درمانده ی گرمای دو
دستان تو هستم
آغشته به “تو” میشود این
جسم پر از عشق
چون شاعر دیوانه ی
چشمان تو هستم
❖
زندگی...
درد قشنگیست
که بر باور ما می بارد
و سر انجام ظریفی است
که در خاطر ما می ماند.
زندگی...
شوق گلی رنگین است
روی سرشاخه ی امید،
بر ساقه ی دلتنگ نگاهی که زمان
در باغچه ی بینش ما می کارد
زندگی ...
بارش عشق است
بر اندیشه ی ما
تابش دوست برای همه وقت
بودنش در همه حال
زندگی...
خاطره ی دوستی امروز است
مانده در طاقچه ی فردا ها...
چه حسعجیبیست تو را داشتنو تو را
حسکردن، آرامشِمحضِ زندگیست
باید، دستهایت گرفت و رفت، و آهسته
غرقشد در خیالو "باید میانِنور آفتاب"
با تو دوید، باید که برایت تا ابد
سروده شد، و موجگرفت...
♥️
بغلم کن به تو احساس عجیبی دارم
به دو لبهای تو وسواس غریبی دارم
بغلم کن بخدا مست و خمارم امشب
چه کنم میل به بالین حبیبی دارم
تو همان میوه ی ممنوعه ی من هستی که
منِ عاشق هوس چیدن سیبی دارم
ای پرستار دل تنگ ، کجایی امشب
که در این بی نفسی میل طبیبی دارم
💙
من که با جام لبِ "لب به لبت" لب به لبم
دائمُ الخَمرترین آدمِ غرق طَرَبم
رخصت از شعرِ نگاه تو بگیرد طبعم
جلوی "حضرت چشمت" چقدَر با ادبم
"واجِبُ العشقی" و من مومن چشمان توام
گر چه در دینِ نگاهت عملی مُستَحَبَم
کورکورانه ندیدم همه شب خواب تو را
برقِ چشم تو چراغ است ، به رویای شبم
پیش تو فاصله ای نیست ، میان من و ماه
"سالِ نوری" شده تبدیل ، به "نصفِ وَجَبم"
چند صد بوسه بدهکارِ منی ، یادت هست ؟!
شعر گفتم به هوای لبت ... این هم طلبم
لب تو داغ ترین جای زمین است انگار
یَخ بریزید ، به رویای خیالی لبم