eitaa logo
🌹یا علی...‌‌
9 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
297 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو جور ديگرى پاييز را دوست بدار بى خيال شعرهاى غم انگيز پاييزى بى خيال قدم زدن هاى شاعرانه تو تمام پاييز را دوست بدار چه كسى گفته باران فقط از پشت پنجره زيباست تو زير باران بلند بلند بخند و آواز شاد بخوان هيچ خاطره غمگينى از پاييز نساز بگذار تمام آوازهاى مهر و آبانت دل انگيز باشد و با آذر مهربان باش. خاطراتت را ميان فصل ها پخش كن نگذار همه اش گردن پاييز بيافتد ميان فصل ها بگرد و هر كجا هوايش به دلت نشست خاطراتت را ميان لحظه هايش پخش كن. هر بار كه باران زد برقص و هر كجا گل روييد بخند. پاييز كه آمد دلگير نشو ،عاشق شو. عاشق باران و پاييز كه باشى ، هواى هيچ فصلى دلگيرت نمى كند.
نفر دوم بودن در زندگی یک نفر، آسان نیست! برعکس از آن کارهایی ست که از عهده ی هر کسی بر نمی آید وقتی تو، به عنوان فرد دوم پا به دنیای کسی می گذاری باید خیلی قوی باشی، خلاق باشی… آنقدر که بتوانی نفر اول را در ذهنش کمرنگ کنی… نفر اول اگر خوب بوده تو باید خوب تر باشی… نفر اول اگر بد بوده تو باید با رفتارت ثابت کنی که همه آدمها شبیه هم نیستند … نفر دوم بودن هنر میخواهد، صبر و حوصله می خواهد زیرا اکثر این آدم ها جایگزین یک آدم مثبت نمی شوند و در روزهای خوشی نمی آیند … اتفاقا برعکس درست در روزهایی که یک نفر همه چیزش را باخته، در اوج شکست و ناامیدی ، وسط دربه دری هایش، در همان روزهایی که به زمین و زمان بدبین است سر می رسند، راستش آدم های دوم رابطه ها بیشتر وقت ها قهرمانان بی سر و صدایی هستند که باور زخمی یک نفر را ترمیم می کنند… و چینی شکسته ی قلب یک آدم را بند می زنند …!! حالا فکر کن وقتی دومی هم درکار نباشه... چقده سخته کسی تو اوج تنهایی نداشته باشی.. واسه تنهایی هات.. واسه دلخوریهات.. واسه غم وغصه ها وخاطرات سخت گذشته.. چقدرسخته... تو اوج جوانی.. پیر بشی وخاموش شی.. .. ۲۳مرداد سال ۹۷ ساعت ۱:۱۰ بامداد
تو اما معشوقه اى مى خواهى كه برايت پاييز را،شالِ گردن ببافد... يا از آن هايى كه ناز كردنشان، انصافاً آنقدر مرغوب است كه فقط بايد بخرى! من اما واژه ها را زير و رو ميكنم تا چيزى براى گرم كردن دلت بنويسم و تو كه مى دانم آنقدر بى حوصله هستى كه ميل خواندن ندارى ! و من هنوز، وقتى دلت هيچ چيز و هيچ چيز و هيچ چيز نمى خواهد، خوب بلدم خودم را اميدوار كنم به مُرَدَّد شدنت...
یک جاهایی بدون اینکه کسی متوجه شود ناگهان جوهـرت ته میکشد ... هی روی کاغذ کشیده میشوی اما فقط جـا می اندازی مُدام میکشند .. تکانت میدهند با تمامِ قدرت ... یادشان میرود چقدر برایشان بودی .. چقدر قطع و وصل شدی بخاطرشان ! خیلی جاها کمرنگ شدی که اذیت نشوند و چه جاها که پر رنگی ات قند در دلشان آب کرد ... ولی حالا اصلا توجهی نمیکنند که چیزی از تـو باقی نمانده ! نمیفهمند که چقدر خودت را کم آورده ای ... به آسـانی دست میکشند .. رها میکنند ! چون دیگر به کارشان نمی آیی .. از من میشنوی مراقبِ جوهـرت باش خیلی ها ارزشش ندارند که بخاطرشان خط خطی شوی ... سلام دوستان گرامی صبحتون بخیر روزتان سرشار از عشق الهی
‍ چقـدر دور بـودم " تو " بهانہ شدے براے نوشتن روزها و شبـها وجودم فراگیرہ یڪ چرا بود امـشــب بــــیـدار شـدم از خواب غفلت فهمیدم تو بهانہ ے باران اشڪ بودے تا وضوے عـشـق بـگـیرم و توبہ ڪنم از روزگارے ڪہ خودم را فراموش ڪردہ بودم
چقدر صدای آمدن پاییز شبیه صدای قدم های تو بود ملتهب ، مرموز ، دوست داشتنی چقدر هوای پاییز شبیه دست های توست نه گرم ، نه سرد ، همیشه بلاتکلیف چقدر صدای خش خش برگ ها شبیه صدای قلب من است که خواست ، افتاد ، شکست چقدر این پیاده روها پر از آرزوهای من است نارنجیِ یکدست ، پُر از آدم های دست در دست ، مست چقدر پاییز شبیه دلتنگی ست شبیه کسی که بود ، رفت کسی که دیگر نیست راستی پاییز هم میرود.. مثل اونی که رفت... وشاید دیگر برنگردد.. شاید مانباشیم که ببینیم.. وتمام شویم مثل اونی که سالهاست تمام شده... پاییز.. خزان زیبایت را دوست دارم.. مرا تنهای تنها به زمستان سرد تنهایی نسپار... مرا در آغوش پرخزان خود بگیر.. تا منم تمام شوم... سروده شده در تاریخ : یکشنبه 27/9/95
چقدر صدای آمدن پاییز شبیه صدای قدم های تو بود ملتهب ، مرموز ، دوست داشتنی چقدر هوای پاییز شبیه دست های توست نه گرم ، نه سرد ، همیشه بلاتکلیف چقدر صدای خش خش برگ ها شبیه صدای قلب من است که خواست ، افتاد ، شکست چقدر این پیاده روها پر از آرزوهای من است نارنجیِ یکدست ، پُر از آدم های دست در دست ، مست چقدر پاییز شبیه دلتنگی ست شبیه کسی که بود ، رفت کسی که دیگر نیست راستی پاییز هم میرود.. مثل اونی که رفت... وشاید دیگر برنگردد.. شاید مانباشیم که ببینیم.. وتمام شویم مثل اونی که سالهاست تمام شده... پاییز.. خزان زیبایت را دوست دارم.. مرا تنهای تنها به زمستان سرد تنهایی نسپار... مرا در آغوش پرخزان خود بگیر.. تا منم تمام شوم... سلام دوست گرامی شمارو به یکی از جذاب ترین کانالهای شعر وموسیقی دعوت میکنم..🌹🌹 کانال شعر ومطالب ادبی سامیر.. @k05sh02n98
. تو هنوز زن‌ ها را نمیشناسی دلشان که پیش کسی گیر شود،چنان وفادار میمانند که هزاران یوسف هم از مقابلشان رد شود حتی نیم نگاهی ام نمی اندازند... دلشان که پیش کسی گیر شود عالم و آدم میفهمند او عاشق شده زیرا از چشمهایش,از لبهایش،از خنده هایش،از رفتارش عشق میبارد... دلشان که پیش کسی گیر شود دست خودشان نیست حساس میشوند،حتی به نگاه گذری ات به یک عابر پیاده ام حسادت میکنند،دلشان میخواهد دیواری دور معشوقشان بکشند فقط خودشان معشوقشان را نگاه کنند و بس... تو زن ها را نمیشناسی... فقط این را بخاطر خودت میگویم اگر دیدی زنی عاشقت شد،او را از دست نده که اگر او را از دست بدهی یک عمر پشیمان خواهی شد...
به هرکه عشـــق به من می دهد سلام... سلام می کنم به باد، به بادبادک و بوسه، به سکوت و سوال و به گلدانی که خواب گل همیشه بهار می بیند! سلام می کنم به چراغ، به «چرا» های کودکی، به چال های مهربان گونه ی تو! سلام می کنم به کوچه، به کلمه، به چلچله های بی چهچه، به همین سر به هوایی ِساده! سلام می کنم به بی صبری، به بغض، به باران، به بیم باز نیامدن نگاه ِتو... باورکن من به یک پاسخ کوتاه، به یک سلام سرسری راضی ام...
زندگی ست دیگر... همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ، همه سازهایش کوک نیست ، باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ، حتی با ناکوک ترین ناکوکش، اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن، حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد، به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند ، به این سالها که به سرعت برق گذشتند، به جوانی که رفت، میانسالی که می رود، حواست باشد به کوتاهی زندگی، به پاییزی که رفت ، زمستانی که دارد تمام می شود کم کم، ریز ریز، آرام آرام، نم نمک... زندگی به همین آسانی می گذرد. ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد گاهی هم صاف است، بدون ابر بدون بارندگی. هر جور که باشی می گذرد، روزها را دریاب...
هدایت شده از 🌹یا علی...‌‌
به هرکه عشـــق به من می دهد سلام... سلام می کنم به باد، به بادبادک و بوسه، به سکوت و سوال و به گلدانی که خواب گل همیشه بهار می بیند! سلام می کنم به چراغ، به «چرا» های کودکی، به چال های مهربان گونه ی تو! سلام می کنم به کوچه، به کلمه، به چلچله های بی چهچه، به همین سر به هوایی ِساده! سلام می کنم به بی صبری، به بغض، به باران، به بیم باز نیامدن نگاه ِتو... باورکن من به یک پاسخ کوتاه، به یک سلام سرسری راضی ام...
هدایت شده از 🌹یا علی...‌‌
. تو هنوز زن‌ ها را نمیشناسی دلشان که پیش کسی گیر شود،چنان وفادار میمانند که هزاران یوسف هم از مقابلشان رد شود حتی نیم نگاهی ام نمی اندازند... دلشان که پیش کسی گیر شود عالم و آدم میفهمند او عاشق شده زیرا از چشمهایش,از لبهایش،از خنده هایش،از رفتارش عشق میبارد... دلشان که پیش کسی گیر شود دست خودشان نیست حساس میشوند،حتی به نگاه گذری ات به یک عابر پیاده ام حسادت میکنند،دلشان میخواهد دیواری دور معشوقشان بکشند فقط خودشان معشوقشان را نگاه کنند و بس... تو زن ها را نمیشناسی... فقط این را بخاطر خودت میگویم اگر دیدی زنی عاشقت شد،او را از دست نده که اگر او را از دست بدهی یک عمر پشیمان خواهی شد...
هدایت شده از 🌹یا علی...‌‌
چقدر صدای آمدن پاییز شبیه صدای قدم های تو بود ملتهب ، مرموز ، دوست داشتنی چقدر هوای پاییز شبیه دست های توست نه گرم ، نه سرد ، همیشه بلاتکلیف چقدر صدای خش خش برگ ها شبیه صدای قلب من است که خواست ، افتاد ، شکست چقدر این پیاده روها پر از آرزوهای من است نارنجیِ یکدست ، پُر از آدم های دست در دست ، مست چقدر پاییز شبیه دلتنگی ست شبیه کسی که بود ، رفت کسی که دیگر نیست راستی پاییز هم میرود.. مثل اونی که رفت... وشاید دیگر برنگردد.. شاید مانباشیم که ببینیم.. وتمام شویم مثل اونی که سالهاست تمام شده... پاییز.. خزان زیبایت را دوست دارم.. مرا تنهای تنها به زمستان سرد تنهایی نسپار... مرا در آغوش پرخزان خود بگیر.. تا منم تمام شوم... سروده شده در تاریخ : یکشنبه 27/9/95
هدایت شده از 🌹یا علی...‌‌
‍ چقـدر دور بـودم " تو " بهانہ شدے براے نوشتن روزها و شبـها وجودم فراگیرہ یڪ چرا بود امـشــب بــــیـدار شـدم از خواب غفلت فهمیدم تو بهانہ ے باران اشڪ بودے تا وضوے عـشـق بـگـیرم و توبہ ڪنم از روزگارے ڪہ خودم را فراموش ڪردہ بودم
هدایت شده از 🌹یا علی...‌‌
تو اما معشوقه اى مى خواهى كه برايت پاييز را،شالِ گردن ببافد... يا از آن هايى كه ناز كردنشان، انصافاً آنقدر مرغوب است كه فقط بايد بخرى! من اما واژه ها را زير و رو ميكنم تا چيزى براى گرم كردن دلت بنويسم و تو كه مى دانم آنقدر بى حوصله هستى كه ميل خواندن ندارى ! و من هنوز، وقتى دلت هيچ چيز و هيچ چيز و هيچ چيز نمى خواهد، خوب بلدم خودم را اميدوار كنم به مُرَدَّد شدنت...
هدایت شده از 🌹یا علی...‌‌
نفر دوم بودن در زندگی یک نفر، آسان نیست! برعکس از آن کارهایی ست که از عهده ی هر کسی بر نمی آید وقتی تو، به عنوان فرد دوم پا به دنیای کسی می گذاری باید خیلی قوی باشی، خلاق باشی… آنقدر که بتوانی نفر اول را در ذهنش کمرنگ کنی… نفر اول اگر خوب بوده تو باید خوب تر باشی… نفر اول اگر بد بوده تو باید با رفتارت ثابت کنی که همه آدمها شبیه هم نیستند … نفر دوم بودن هنر میخواهد، صبر و حوصله می خواهد زیرا اکثر این آدم ها جایگزین یک آدم مثبت نمی شوند و در روزهای خوشی نمی آیند … اتفاقا برعکس درست در روزهایی که یک نفر همه چیزش را باخته، در اوج شکست و ناامیدی ، وسط دربه دری هایش، در همان روزهایی که به زمین و زمان بدبین است سر می رسند، راستش آدم های دوم رابطه ها بیشتر وقت ها قهرمانان بی سر و صدایی هستند که باور زخمی یک نفر را ترمیم می کنند… و چینی شکسته ی قلب یک آدم را بند می زنند …!! حالا فکر کن وقتی دومی هم درکار نباشه... چقده سخته کسی تو اوج تنهایی نداشته باشی.. واسه تنهایی هات.. واسه دلخوریهات.. واسه غم وغصه ها وخاطرات سخت گذشته.. چقدرسخته... تو اوج جوانی.. پیر بشی وخاموش شی.. .. ۲۳مرداد سال ۹۷ ساعت ۱:۱۰ بامداد
هدایت شده از 🌹یا علی...‌‌
تو جور ديگرى پاييز را دوست بدار بى خيال شعرهاى غم انگيز پاييزى بى خيال قدم زدن هاى شاعرانه تو تمام پاييز را دوست بدار چه كسى گفته باران فقط از پشت پنجره زيباست تو زير باران بلند بلند بخند و آواز شاد بخوان هيچ خاطره غمگينى از پاييز نساز بگذار تمام آوازهاى مهر و آبانت دل انگيز باشد و با آذر مهربان باش. خاطراتت را ميان فصل ها پخش كن نگذار همه اش گردن پاييز بيافتد ميان فصل ها بگرد و هر كجا هوايش به دلت نشست خاطراتت را ميان لحظه هايش پخش كن. هر بار كه باران زد برقص و هر كجا گل روييد بخند. پاييز كه آمد دلگير نشو ،عاشق شو. عاشق باران و پاييز كه باشى ، هواى هيچ فصلى دلگيرت نمى كند.
هدایت شده از 🌹یا علی...‌‌
آخر روزی دل به جاده ای می زنم که مقصدش توباشی به یک جاده ی پُر از"تو" تا جاده راه دارد و پاهایم جان، از حرکت باز نمی ایستم نگران ضعف من نباش من کوله ام را پر از عشق تو کرده ام؛ و جیب هایم را پر از بوسه هایت... در این راه، کم نمی آورم یا به تو می رسم یا می میرم که هر دو رسیدن است! و مرگ تدریجی همین انتظار کُشنده ی توست...
هدایت شده از 🌹یا علی...‌‌
زندگی ست دیگر... همیشه که همه رنگ‌هایش جور نیست ، همه سازهایش کوک نیست ، باید یاد گرفت با هر سازش رقصید ، حتی با ناکوک ترین ناکوکش، اصلا رنگ و رقص و ساز و کوکش را فراموش کن، حواست باشد به این روزهایی که دیگر برنمی گردد، به فرصت هایی که مثل باد می آیند و می روند و همیشگی نیستند ، به این سالها که به سرعت برق گذشتند، به جوانی که رفت، میانسالی که می رود، حواست باشد به کوتاهی زندگی، به پاییزی که رفت ، زمستانی که دارد تمام می شود کم کم، ریز ریز، آرام آرام، نم نمک... زندگی به همین آسانی می گذرد. ابرهای آسمان زندگی گاهی می بارد گاهی هم صاف است، بدون ابر بدون بارندگی. هر جور که باشی می گذرد، روزها را دریاب...
بانسیم خاطرات فصل فصل زندگی میشکوفد غنچه مهر تو درباغ دلم ازبسیط روزگار اندیشه ام مهر تو بود کز همان آغاز شد سررشته ی آب وگلم
مـَــقـصـَــد... مال ِ شهر ِ قصّه ی ِ بچّه گی هاست... دنیای ِ آدم بزرگ ها... فقط جادّه دارد...!
خوبم …! باور کنید …؛ اشک ها را ریخته ام … غصه ها را خورده ام …؛ نبودن ها را شمرده ام …؛ این روزها که می گذرد …خالی ام …؛ خالی ام از خشم، دلتنگی، نفرت …؛ و حتی از عشق …! خالی ام از احساس …
پیش از آنکه معشوقه‌ام شوی.. هندیان و پارسیان و چینیان و مصریان هر کدام تقویم‌هایی داشتند برای حسابِ روزها و شب ها و از آنگاه که معشوقه‌ام شدی... مردمان زمان را چنین می‌خوانند: هزاره‌ی پیش از چشم‌های تو یا هزاره‌ی بعد از آن...
نفسهایم برای شنیدن نفس هایت نفس نفس میزنند ای کاش میدانستی که نفس هایم را به نفس هایت گره زده ای وبا هر بار نفس کشیدن نفس من را به تنگنا می اندازی در عجبم که نفس هایم بی نفس بالا میروند از طلوع نگاه تو میتوان نفس کشید و از پشت ابر زمستانیت لذت نفس کشیدن در طراوت بهاری را حس نمود لذت یک روز خوب در کنار نفیس ترین هدیه خدا به من و یک بوسه از لبانت مرا به نازنین ملکوت چشمانت خیره میدارد ای نفس من...
در فصل خطر را گم نکنید آن وسـعت بی نظیر را گم نکنید تنهـا ره جـنت از میگذرد ای همسفران غدیر را گم نکنید @Baran12387