خانه ای درقلب خودبادست لرزان ساختی
عشق پاکم را گرفتی ، داخلش انداختی
ابتدا در خانه ات احساس خوبی داشتم
ناگهان دیدم درونش آتشی افراختی
من درون قلب تو از آتشت می سوختم
صحنه را میدیدی و بر شعله می پرداختی
آنقدر بر عشق و احساسات من آتش زدی
گوییا قلب مرا در کوره ای بگداختی
بی گمان عشق جدیدی در دلت جا داده ای
من نگاهم در نگاهت ، سمت او می تاختی
لحظه ای دیدم میان بازوانش مانده ای
از کنارت رد شدم گویا مرا نشناختی
از خبر چینان شنیدم خانه ات ویران شده
بعد من گویا که با او خانه را می ساختی
گرچه من احساس وعشقم را تمامأ باختم
شک ندارم تو تمام زندگی را باختی
عشق وقتی میزند بر نیل موسی میشود
در حلولِ مریمِ قدیس عیسی میشود
دستِ من بر گردنت وقتی که حلقه میزند
عشق با معنایِ خاصی در تمنّا میشود
ساده میگویم محبت هرکجا دامن زند
یوسفی از چاه می آید دلآرا میشود
کوهکن در بیستونِ عاشقش فریاد زد
بر صلیب عشق هر آدم مسیحا میشود
پایِ لیلی گر میان باشد به نامِ عاشقی
عشق میداند که مجنون ، قیس صحرا میشود
داستانی دیگر از چشمِ شما باید نوشت
شعرِ من در آتشِ چشمِ تو شیدا میشود
تا که گیسو را ز روی صورتت پس میزنی
دختری شرقی بنامِ عشق پیدا میشود
تازگیها عشق هم درمان و هم دردِ من است
شاعری وقتی ز شورِ عشق رسوا میشود
با لبت یکشب خیال گفتگو دارد لبم
تا ببینی آنشب از عشقِ تو غوغامیشود
جمعه شد اما نمیدانم که دلدارم کجاست!
من خریدارش شدم زنبیل ِبازارم کجاست؟
دسته گل هایی برایش چیده ام از باغمان
باغبان با من بگو ماه شب ِ تارم کجاست؟
جای ِ ماه آسمان عکس از نگاهش می کشم
هرچه میگردم نمیدانم که پرگارم کجاست؟
خط بخط حرف دلم راچیده ام بر روی هم
بامن ای مادربگو دفتر وَ خودکارم کجاست؟
می روم در کُنجِ ایوان دیده بر راهش نهم
شاید آرامم کند فندک وَ سیگارم کجاست؟
نذر ِ دیدارش فراوان روزه ها دارم به دل
ربنا سر داده شد خرمایِ افطارم کجاست؟
گشته ام انگشت نمای مردو زن پیروجوان
از کجا فهمیده اند ایراد ِ رفتارم کجاست؟
ای خدا مُردم ز دوری عصرجمعه سر رسيد
خواهشا با من بگو اربابِ دربارم کجاست؟
❤️❤️❤️❤️🌹🌹🌹🌹🌹
آنجا جگرم سوخت که او با دگری بود
لیلای دلم در نظرش خیره سری بود
تا چشم چنین دید مرا گفت به طعنه
اشکی که روان شد ز وفای قمری بود
آنجا به سرم زد که دگر یار نگیرم
آنکس که دم از عشق بزد بیهنری بود!
آنجا پر پروانه بسوزد که دگر شمع
تابنده نگردد که وفایش گذری بود
پروانه پرش سوخت و من هم جگرم سوخت
این سوختن از عشق مرا بیثمری بود
ای کاش که با مرگ کند دل سرِ سودا
شاید به دوایش دل ریشم اثری بود
باز در خانه قلبم سخن از روی تو بود
تن به هر یک نفسش مست از آن بوی تو بود
زائر این دل عاشق به ره عشق تو رفت
هر کجا رفت نشان از گذر کوی تو بود
مست کردی تو مرا با نفس تازه خویش
حبس، انگشت دلم در گره موی تو بود
قبله ای کو که دلم سجده کند تا دم صبح
قبله جستیم بسی ،آخر سر روی تو بود
سخت اندیشه تو گرد سرم میچرخد
وین پریشانی اندیشه چو گیسوی تو بود
عشق در سینه فراوان ،چو تو معشوق مراست
از نخستین سخنت دیده ی دل سوی تو بود📝
آب را گل نکنیم ؛ پدرم در خاک است …
وقتی دیروز باران بارید
“آن مرد در باران آمد” را به یاد آوردم
“آن مرد با نان آمد”
یادم آمد که دیگر پدرم در باران
با نانی در دست
و لبخند بر لب
نخواهد آمد
دیروز دلم تنگ شد و با آسمان و دلتنگیاش
با زمین و تنهائیش
با خورشید و نبودنش
به یاد پدر سخت گریستم
پدرم وقتی رفت سقف این خانه ترک بر داشت
پدرم وقتی رفت دل من سخت شکست
پدرم وقتی رفت آسمان غمزده بود
و زمین منتظر …..
زندگی چرخش ایام و گذار من و توست
و کسی گفت به من:
آب را گل نکنید
پدرم در خاک است
زندگی میگذرد
کاش یک فاتحه مهمان شقایق باشیم
و زمین کوچک نیست
دل ما تنگ و نفس سنگین است
کاش میشد آموخت که سفر نزدیک است
خاطر خاطرهها را نبریدش از یاد
زندگی میگذرد...
تقدیم به تو...
یک روز تو را از عمق قصه های هزار و یک شب بیرون می کشم 🍁
و به آرامی پای فنجان قهوه ام می نشانم
به تو می آموزم که چگونه از بعیدترین روزنه قلبم وارد شوی
و در بهترین نقطه ی آن ساکن❗
آنگاه تو را پنهان می کنم
پشت کوهی از تشبیه های شاعرانه
پشت انبوهی از قصه های عاشقانه
پشت غزل و قصیده پشت کنایه و ایهام
چنان که هیچ چشم پرسشگری تو را نبیند
و هیچ دست مشتاقی به تو نرسد
من تو را دوست خواهم داشت
آرام و ممتد....
ساکت و صبور....
چنان که پادشاه قصه های شهرزاد را ناتمام رها کند
و بهرام از هفت کوشک دل بکند
و شتابان به دیدار تو بیایند
من می توانم زیباترین ترکیبها را کنار هم بچینم
و تو را در اوج غزلی زیبا بستایم
ببین...❗
من عاشقت بودن را خوب بلدم❗
دوست داشتنت را به من بسپار... 💕
🌹🌹🌹🌹🌹
شنبه ها، باید در خانه ماند...!
خیابانها نباید شاهد قدمهای کسی باشند
که روز قبلِ آن
دویده است
راه خانه تا کافه را
راه کافه تا آن کوچه ی همیشگی
راهِ کوچه تا نیمکتِ چوبی قدیمی
و آن درخت
که میشد زیرش منتظر بود..
شماره گرفت
بارها به ساعت نگاه کرد
و ناگهان به کسی دورترها دست تکان داد
و دوید
و رسید
خیابانهای شنبه صبح...
تا زمانی که آدمها را به هم نرسانند
غمگینترین خیابانهای دنیا هستند
غمگین تر از آن صندلیهای خالی کافه ها
خلوتِ کوچه ها
آن نیمکتهای فراموش شده
و یک درخت
تنها یک درخت
که هیچکس زیر سایهاش منتظر نیست...
چرا، چرا، چرا به فکرش نمیرسد...
یکی از این آخر هفتهها برسد؟؟
🍹00 : 00🍹
آهای عاشق
دارد دیر مےشود
عاشقی ساعت ندارد
صدایت را صاف کن
و محکم
با قلبت
بگو
...دوستت دارم🍹
کاش روزی آنَقدر تکنولوژی پیشرَفت میکرد
که به جای تایپ «شَب بِخیر عزیزم»
از پُشت گوشی موبایل
در عرضِ چَند ثانیه ،
می رفتیم پتو را روی عزیزِمان مرتّب میکردیم
پیشانی اش را می بوسیدیم
موهایَش را بو میکِشدیم
و بَر میگشتیم سَر جای خودِمان ..
آه امّا ..
با دلتنگی بَعدش چه میکردیم ؟!
شبتون بخیر
#صبح است و
نشاط از رخِ تو
وام گرفته
برخیز و نگه کن
که ببینی چه هیاهوست!!
#بهزاد_مهرورز
💫
ســـلام🍃🌸صبحتون بخیر
روزتون پراز خیر و برکت
و در پناه پروردگار
حال دلتون خوب و
وجودتـون سلامت
زندگیتون سرشار از خوشبختی
و روزتون پراز انرژی مثبت
مملو از شادی🌸
🌸🌸🌸
❖
ﺁﺭﻭﻡ... ﺁﺭﻭﻡ... آبان ماه ﺩﺍﺭﻩ ﺩﺍﻧﻠﻮﺩ ﻣﯿﺸﻪ🍁
████████████▒98/5%
این دعاهای زیبا
در آخرین روزهای مهرماه تقدیم بہ شما ♡
الهی اونقدر بخندید که صدای خنده هاتون بشه زیباترین موسیقی کائنات
♡
الهی از شادی اونقدر پر بشید که سرریزش همه ی مردم دنیا رو سیراب کنه.
♡
الهی روزیتون اونقدر زیاد بشه که امیدی باشید برای رسوندن روزی خیلیا.
♡
الهی همیشه بهترین افکار به سراغتون بیان و درست ترین تصمیمات رو بگیرید
♡
الهی اونقدر غرق خوشبختی بشید که تا عمق بی انتهای رضایت برسید
♡
الهی همیشه تنتون سالم باشه و عاقبت به خیر بشید
♡
الهی که همیشه بهترین حال ممکن رو داشته باشید
♡
و الهی که خدا همیشه هواتونو داشته باشه
♡
پیشاپیش آبان ماهتون مبارک ⛱🍁
این دعاهای زیبا تقدیم به 🍂🌺🍃
همه اونایی که خیلی دوستشون دارم ♥
You're the person who that
I want to die for her :)
تو همونی هستی ک میخوام واسش بمیرم...🙈❤️😍
همین که کنارم باشی
امن میشود دنیا..
کنارت زمان طلا میشود!!
نبض دنیا خوب میزند
کنارت دنیا محتاجِ جمله یِ دوستت
دارم میشود
لب به بوسه وادار
و آغوش به تب دچار میشود
کنارت حال ِمن دیوانه خوب میشود
کنارت
جهانم جور ِدیگریست
قانونش را چشمانت مینویسد
و من کنار ِتو و چشمانت
قانونمند ترین آدم دنیا خواهم شد..!!
.
.
من دیوانه ی چشمانی هستم...
که قلبم را به بند...
و...
جنون خواستنی...
احساسش کشید...
دست تو در دست من ، چشمان من لبریز تو
شرم لمس صورتی چون ماه ، می چسبد عجیب
#رضا_وطن_دوست
Music Turkey Ceza [ musicmedia.ir ] 128.mp3
3.5M
🍃❤️🇮🇷ایران زیبا🇮🇷❤️🍃
🍃❤️🎼آوای بیکلام آرامبخش
صدای گام های تو ❣
ضربان زندگی من است ❣
با من راه بیا ❣
با تو تشنه ی زنده بودن😘😍💕❣💕
.
.
♡
❌ حسادت و غیرت یکدیگر را تحریک نکنید!
«من همیشه به #مرد های جوان توصیه میکنم، که شما در معاشرت با #نامحرم و "حتی محارم" کاری نکنید و حرفی نزنید که زنانِ خود را وادار به حسادت کنید .
به #دختران جوان هم سفارش میکنم، که در برخورد با "مردهای بیگانه"، کاری نکنید و حرفی نزنید که حسّ حسادت و غیرت شوهرانشان را تحریک نمایند.
این ها بدبینی میآورد و پایههای محبّت را سُست میکند و از ریشه میسوزاند.»
🌷 امام خامنه ای خطبه عقد 10/9/79
❇️ این توصیه بالا خیلی مهمه،که اگر رعایت بشه بیشتر مشکلات حل میشه
❤️
#سیاست_های_مردانه
#زن_توانمند
❌زنها فقط از مقايسه شدن با رقباشون
نمیترسند. اينكه هر زن ديگری در ذهن همسرشان موفقتر و توامندتر از آنها باشد، به زنها احساس ناامنی میدهد.
آنها دوست دارند #ملكه خانه باشند و اينكه در ذهن همسرشان كاملترين زن دنيا باشند، براي آنها به معنی خوشبختي و موفقيت در ازدواج است.
به همين دليل وقتي از او ميخواهيد فلان غذا را مثل #مادرتان درست كند، فلان ظرافت را مثل مادرتان داشتهباشد يا فلان رفتارش مثل رفتار مادرتان باشد، از كوره در ميروند و نه تنها از شما ميیرنجند بلكه مادران كه هيچ نقشی در اين ماجرا نداشته را هم مقصر میدانند.