eitaa logo
🌹یا علی...‌‌
9 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
297 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مهربان که باشی خورشید از سمت قلب تو طلوع خواهد کرد و مگر چیست؟ جز لبخند مهربانت . . . 🌤🍃❤️😊
طلوع گرم چشمانت ، مرا صادق ترین است اگر نه کار خورشید جهان عادت شده ما را... سلام خدمت همه همراهان گرامی صبحتون بخیر وروزتان سرشار از عشق الهی 🌹🌹🌹 ‌‌
💕 👨 میگفت: خانمم همیشه دوستت دارم. من هم گذرا میگفتم منم عزیزم... ازهمان حرفایی که مردها از زنها میشنوند و قدرش رانمیدانند. همیشه داشت. ابراز علاقه اش هم که نگو..آنقدر قربان صدقه ام میرفت که گاهی باخودم میگفتم: مگر من چه دارم که همسرم انقدر به من است؟ یک شب کلافه بود، یا دلش میخواست حرف بزند. میدانید همیشه به کار داشتم که وقت نمی‌شد مفصل صحبت کنم، من برای فرار از حرف گفتم میبینی که وقت ندارم، من هرکاری میکنم آسایش و رفاه توست ولی همیشه بد موقع مانند کنه به من میچسبی... گفت کاش من در زندگیت نبودم تا نمیشدی ... این را که گفت از کوره در رفتم، گفتم خدا کنه تا نباشی... بی اختیار این حرف را زدم.. این را که گفتم خشکش زد، برق نگاهش یک آن خاموش شد به مدت سی ثانیه به من خیره شد و بعد رفت به اتاق خواب و در را بست... بعد از اینکه کارهایم را کردم کنارش رفتم تا بخوابم، موهای بلندش رها بود و چهره اش با شبهای قبل فرق داشت، در آغوشش گرفتم افتخار کردم که زیباترین زن دنیارا دارم لبخند بی روحی زد ... نفس عمیقی کشید و خوابیدیم .. آن خوابم عمیق بود، اصلا بیدار نشدم... از آن شب پنج سال میگذرد و حتی یک شب آرامی نداشته ام... هزاران سوال ذهنم را میخورد که حتی پاسخ یک سوال را هم پیدا نکرده ام ... گاهی با خود میگویم مگر یک جمله در میتواند یک نفر را... مگر چقدر امکان دارد یک جمله به قدری برای یک نفر سنگین باشد که ❤️ بایستد ؟!! همسرم دیگر بیدار نشد، دچار قلبی شده بود... شاید هم از قبل آن شب از دنیا رفته بود، از روزهایی که لباس رنگی👗 میپوشید و من در دلم به شوق می آمدم از دیدنش اما در ظاهر ،نه... شاید هم زمانی که انتظار داشت را بشنوم، اما طبق معمول وقتش را نداشتم .. بعدها کارهایم روبراه شد، حالا همان وضعی را دارم که همسرم برایم آرزو داشت ... من اما...آرزویم این است که زمان به برگردد و من مردی باشم که او انتظار داشت... بعد مرگش دنبال چیزی میگشتم، کشوی کنار را باز کردم، یک نامه آنجا بود، پاکت را باز کردم آزمایشش بود تمام دنیا را روی سرم آوار کرد،... خانواده اش 👩‍👩‍👦‍👦خواسته بودند که پزشک قانونی، چیزی به من نگوید تا بیشتر از این نابود نشوم ... آنشب بیشتر باهم باشیم تا خبر شدنم را بدهد... حالا هرشب لباسش را در آغوش میگیرم و هزاران بار از او معذرت میخواهم اما او آنقدر است که تا ابد جوابم را نخواهد داد... حالا فهميدم، گاهی به یک حرف چنان دلی میشکند که ❤️ از تپش می ایستد. بايد بیشتر حرفها بود. که گاهی چقدر زود دیر میشود...😔 ❌ یه لحظه حواستو بده به من میگمااااا فکر نمیکنی داره زمانت میگذره... فکر نمیکنی داره دیر میشه واسه خیلی حرفا... واسه وقت گذاشتنت برای آدمای مهم زندگیت... اصلا واسه اینکه علاقتو بگی به ← کسی که دوسش داری😕 فقط خواستم یادآوری کنم دیر نشه یه وقت💔 🍃🌺🌺🍃
است و نشاط از رخِ تو وام گرفته برخیز و نگه کن که ببینی چه هیاهوست!! 💫
طلوع گرم چشمانت ، مرا صادق ترین است اگر نه کار خورشید جهان عادت شده ما را... سلام خدمت همه همراهان گرامی صبحتون بخیر وروزتان سرشار از عشق الهی 🌹🌹🌹 ‌‌