.
❤️دارد عبـــــایی قــهوه ای بر روی دوشش
محجوب و ساکت گوشه ی سالن نشسته😍
دارد کــــــتابی را قرائتــــــ می کــند باز
این دلبر روحــــــانی منـــ، چشم بسته!!!😇
شرم و حیای چشم هایش...سر بزیری ش😌
او يكـــ فرشته،پیش من،روی زمين استــ👼
روي ســرش عمامه ی مشكی ست، يعنی
ذریّهــی نسل امــــــير المؤمـــــنين است😍🔫
احساس من از شوق عشقی آسمانی ست😍
جای بــــــرادر!!! چـــهره ای معصوم دارد😌
هرچنــــد می خندد ولی طبق روایاتــــــ
ته چــــــهره ی او حالــــــتی مغموم دارد😔
من در خیالم پیش او خوشبخت هستم🙇♀
یک زندگیه ساده ی پاکــــــ و صمیـــمی👫
در یک محله پشتــــــ حوزه خانه داریم
یک خـــــانه بامعماری خوبــــــ و قدیمی😋
دنیای پاک زندگی در حجــــــــــره ها را
من چند وقتی می شود که دوست دارم😉
ليستــــــ خريد خانه را هــــــم در خيالم
لاي كتــــــاب المكاسبــــــ ميگــــذارم...📖
هرکــــــس برای عشق خود دارد دلـــیلی
درگیر حوزه قصــــــه ی من گشته اینبار🙆🏻
یعنی خدا را پیش او حس می کنم خوب
یاربـــــ خودتــــــ در هرکجا او را نگه دار🙏🏻
اي كاشــــ ميشد زندگي همراه سيــــــد
از اول اين ماه در جريان بيــــــــــفتد...☹️
یا لااقل او بيــــــشتر در طول هـــــفته
دنــــبال کار دکتــــــر و دنــــدان بيفتد!!😬
مادر صــــــدایم میزند: برخــــــیز دختر
اصلا حواستــــــ نیست انگاری؛کجایی؟🤔
می پرسم:آن آقا،همان گوشه،کجا رفت؟!
لعنتــــــ به من با این خیالاتــــــ کذایی!😭🔫
آخر روزی
دل به جاده ای می زنم
که مقصدش توباشی
به یک جاده ی پُر از"تو"
تا جاده راه دارد و پاهایم جان،
از حرکت باز نمی ایستم
نگران ضعف من نباش
من کوله ام را پر از عشق تو
کرده ام؛
و جیب هایم را
پر از بوسه هایت...
در این راه،
کم نمی آورم
یا به تو می رسم یا می میرم
که هر دو رسیدن است!
و مرگ تدریجی همین
انتظار کُشنده ی توست...
#امیر
لب های تورا می چشم و می روم از حال
ای یاد تو در لوح دل من همه احوال
در خواب به آغوش خودم می کشمت باز
هرچند که دوری زمن و این دل بدحال
جایی مرو بی من که شوم نا خوش از این کار
در مهر و محبت به دل من مکن اهمال
دلگیر نباش ای دل و جانم به فدایت
شب ها به صبوری گذران می رسد اقبال
روزی تو بیا با من و مهمان دلم باش
محتاج لبان توام از ره برس امسال...
دو قدم مانده که من غرق گناهت بشوم
یا که دلباخته ی صورت ماهت بشوم
دو قدم مانده که سرباز تو کیشم بکند
دو قدم مانده که من مات نگاهت بشوم
آمدی باز در این معرکه غوغا کردی
فقط این بار نگو پشت و پناهت بشوم
آس دل را که زدی خوب زمین گیر شدم
حکم دل بود و دلم خواست سیاهت بشوم
تو زلیخای منی،حضرت معشوقه ولی
دیگر اصرار نکن یوسف چاهت بشوم
باز هم عطر تو را باد به سوغات آورد
وای بر من که اگر باز تباهت بشوم
1.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#عاشقانه
ای کاش که عاشقی کمی حرمت داشت
بوسیدن و آغوش ؛ فقط در خلوت
💓 💓
🌺💎🌺💎🌺
شعرهایم ادامه ات بودند
مطلع هر نقیضه ای شده ای
پیشگفتار فصلهایی از
داستان زندگی شده ای
من چه گویم خودت ببین آخر
که سرآغاز عاشقی شده ای
چشم تو پر ز صنعت ایهام
خود تو عین مثنوی شده ای
گونه هایت مشبه به شد
مثل اشعار مولوی شده ای
تیغ ابروت؛ تیغ ماه هلال
چون سپهدار لشکری شده ای !
فارغ از شعر و صنعت شعری
دلبر من ! چه دلبری شده ای.....
💞 💞
💎🌺💎🌺💎
✨💞✨💞✨
نشستهام به تماشای چشم چون پریات
که سهم من بشود یک نگاه سرسریات
که سهم من بشود سرزمین موهایت
اگر اجازه دهد مرزهای روسریات
زمان عرضهی لبخندها حواست نیست
که کشته میدهد این خندههای دلبریات
نگاه کن که دوباره به خود بگویم کاش
که این نگاه نباشد نگاه آخریات
مگر چه کرده دلِ بیگناه من خانم!
که دل نمیکَنی از شیوهی ستمگریات
چقدر مثل تو باشم، تو هم کمی من باش
که در معامله ثابت شود برادریات!
❣ #مصطفی_الوندی ❣
💞✨💞✨💞
⭐️💖⭐️💖⭐️
[من ابرت میشوم باران من باش ]
در این آوارگی!سامان من باش
چو از بغض فروخفته بگویم
بیا بنشین ز غمخواران من باش
نقاب از چهره ام افتاده امروز
پری روی ام تو هم جانان من باش
بهاخمت تیره روزم همچو اسفند
به شادابی دمی هم؛جان من! باش
ز عالی تا تعالی راه دارم
در این وادی؛ شکوهستان من باش
به قفل قلب من زنگار بسته
تو با یک ضربه؛ چون سندان من باش
ز پاییزم فقط آذر بماند و
تو ماه مهر؛ تو آبان من باش
به زندان قدر یوسف را شناسند
از این روگویمت زندان من باش
فقیه و عالم وزاهد به یک سو
به سویی عشق من ایمان من باش
شب پاییزی و ساعات وحشت
شبی در این سرا مهمان من باش
💖⭐️💖⭐️💖
صبح آمد دفتراين زندگى رابازکن
زيستن راباسلام تازه اى آغازکن..
روشن وشفاف باش وبى تخلف همچوروز,
با نواى مهربانى عاشقى راسازکن..
بامحبت آشتى کن همزبانى پيشه ساز,
قلب خودراباصفاى همدلى دمسازکن..
گل بخندوگل شنودرگلشن اين بوستان،
غنچه هاي لحظه هارابانوازش نازکن...
روزتازه،، فکرتازه،، راه تازه پيش گير،،
عاشقى راباکلام تازه اى آوازکن...
بگذرازامواج منفى همچوطوفان خزر،،
سمت وسوى ساحل آرام دل پروازکن...
سلام وصد درود...
صبحتون به نیکی وعافیت
عشق و زيبايى طبيعت گواراى وجودتان
@k05sh02n98
کانال شعر ومطالب ادبی سامیر