همه فكر مى كنند...
شاعر شدم شعر مى گويم!
نمى دانند من فقط
عاشق شدم...
تو را مى گويم!
#آذرمهر
شب جمعه است دلم کرب و بلا میخواهد
در حرم حال مناجات و بکا میخواهد
شب جمعه ست دلم شوق پریدن دارد
بوسه بر پهنه ی ایوان طلا میخواهد
حال و احوال دلم خوب نمیباشد چون
خفقان دارد و از عشق هوا میخواهد
آه ای کرببلا سخت تر از هجران چیست؟
دل من آمده در صحن تو جا میخواهد
اغنیا کعبه خود را به تو ترجیح دهند
کربلا، حضرت ارباب گدا میخواهد؟
روح مجروح من از نوح حرم کرده طلب
مرهمی مرحمتم کن که دوا میخواهد
تنگدستم ولی از برکت آقا شاهم
بی نیاز است ولی باز مرا میخواهد
از اوّل صبح گوشیاَت اِشغال است
در خلوت و جمع شاخکت فعّال است
آن دل که به سینه می زنی سنگش را
دل نیست عزیز، بلکه ترمینال است😑
#زهرا_موسی_پور_فومنی
وقتی بهشتِ عزّوجل اختراع شد
حوا که لب گشود عسل اختراع شد
آهی کشید و آهِ دلش رفت و رفت و رفت
تا هاله ای به دور زحل اختراع شد
آدم نشسته بود، ولی واژه ای نداشت
نزدیک ظهر بود... غزل اختراع شد
آدم که سعی کرد کمی مُنضبط شود
مفعول و فاعلات و فَعَل اختراع شد
«یک دست جامِ باده و یک دست زُلف یار»
اینگونه بود، ها... که بغل اختراع شد!
| #حامد_عسكرى |
..♡✵•°
ایچونفلکازعشقتوسرگشتهسرما
سودای تو زد آتشِ غم بر جگر ما
بودیم هوادار تو پیوسته و باشیم
تا هست نشان تو و باشد خبر ما
بشنوکهچهفریادوفغاندرملکوتاست
از "یا رب" هر شام و دعای سحر ما
مازندهبهعشق توازآنیمکهنگذاشت
مهر تو که یکذره بماند اثر ما
جز آینهی صورتِ روی تو نباشد
هر ذره که یابند ز خاکِ بصر ما
ناسوختهدرهستیماخشکوترینیست
از آتش سودای تو در خشک و تر ما
چونمملکتحُسنِتوراحدوکراننیست
در عشقِ رُخت کِی بهسر آید سفر ما
ایکردهبهمَهنسبتِرویش،مگرتنیست
از روی خدا شرم و ز روی قمر ما
جزرویتودرچشم نسیمی کهدرآید؟
ای آینهی صورتِ رویت نظر ما...
#نسیمی_شیروانی
❄️
در دل خلوت شب خلوتيان مي دانند ،
كه حريم حرم عشق ،چه بلوا كده ايست...
//۲۱》کیانوش جلالی
@
❣️
چقدر...
چقدر... جایِ من
در بین کتاب های تاریخ خالی ست؛
بس که...
با چشم های تو جنگیده ام...
#رهبر_من_پور_ابیطالب_است
ایل ما ایل عجمهاست که یک کودک ما
جگری با جگر شیر برابر دارد
اینکه ما دستبه شمشیر و زره ایستادیم
سبب این است که این طایفه رهبر دارد
فکر می کردم، که چو آبشاری از بلندی ها فرو می ریزم، اما تقدیر در میانه ی راه
بخارم کرده و به آسمانم می کشد، آنگاه چون پری ، سرشار از پرواز می گردم و دیگر در جوی ها جاری نمی شوم و از بلندی ها فرو نمی ریزم.
چنان بیقرارم که گویی حیاتم را دست داده ام ولی هردم با شوک به زندگیم برمی گردانند، می ترسم که با اصرارهای کودکانه ام،کسی را که تنها هدف قیامم بوده را رنجور کرده و از خلوص هدفم دور شوم.
این روزها بغض عجیبی در گلویم گره خورده، بر تیک ساعت چشم می دوزم و نمیدانم که دوست دارم بماند یا بگذرد.
سپیده دم که به شوق یارم بر میخیزم،هجرانش ، چنان عظیم در برم می گیرد که قلبم خواب می رود.خدا خود می داند که تنها برای او، به خاطر او و به عشق او و به خاطر دوری از شیطان و هوس هایم و نفسم، که از او پست تر در دنیا نیافتم شوق پرواز دارم
(از نوشته های دانشجوی مامایی
مرحومه راضیه جعفریان)
مینشینم چو گدا بر
سر راهـت ای دوست
شایدافتد به منِ خسته،
نگاهت ای دوست
به امیدی که ببینم رُخ
زیبای تو را
مینشینم همه شب
بر سر راهـت ای دوست
مولا جان آخه تا کی
جمعه های بی تو
❤️
سلام حضرت امید ، مهدی جان
ببین چگونه در پیچ تنگ و مه آلود آخرالزمان گیر افتاده ایم ...
ببین دست های خالی و شرم چهره ی پدران را ...
ببین گریه های بی امان مادران را ...
ببین حسرت بی پایان کودکان را ...
ببین بی کسی هایمان را ، دردهایمان را ، بغض ها و رنج هایمان را ...
بیا و رهایمان کن از هجوم این همه مصیبت ..
اللهم عجل لولیک الفرج🍃🌹🍃🌹🍃🌹
ای صبح ترین زمانِ آغاز، سلام
پوشیده ترین دلیلِ هر راز، سلام
دور از تو به دامِ جهلِ خود بسته شدیم
ای صاحبِ کوچه های پرواز، سلام...
تا جانتان به تن هست، باشید در تکاپو
مشغولِ مِهرورزی، بخشنده و خداجو
ای عاشقانِ لبخند، تا فرصتی است در دست
با عشقِ خود بنوشید، یک چایِ خنده پهلو...
#حسینعلی_زارعی
یک نفر باید که باشد تا دلِ من دل شود
یا برای شعر گفتن، اندکی مایل شود
یک نفر باید که باشد صاحبِ آغوش و مِهر
تا که روحِ کوچه گَردم، عاشقِ منزل شود
باید از موجِ نگاهش جنبشی آید به قلب
کشتیِ احساس هایم راهیِ ساحل شود
یک نفر باید بخندد مثلِ گُل هر صبحگاه
تا نسیمِ خنده هایش حلِّ هر مشکل شود
یک نفر کافی است تا حرفِ دلم را بشنود
با حضورش این دلِ دیوانه هم عاقل شود
یک نفر باید بکارد بذرِ یک پیوند را
تا که سیبِ مهربانی کم کَمَک حاصل شود
یک نفر، تنها و تنها یک نفر با خنده اش
می تواند مثلِ جان در جسمِ من داخل شود
یک نفر از جنسِ پاکِ سوره های زندگی
باید از سمتِ خدا بر قلبِ من نازل شود
تا که بعد از آن به یُمنِ بودنِ آن بهترین
این دلِ تنها به یک آرامشی نایل شود.
#حسینعلی_زارعی
•~ اجْتَنِبُوا کَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ
إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ...~•
🕊...بعضی گمانها، گناه است...
مثلا همین که گمان میکنی
من دلتنگت نیستم...
ای عجب خوب دو دیوانه بههم ساختهاند
زلفِ آشفتهی تو، با دلِ سودایی ما
#سنایی_غزنوی
بی هیاهو و بی صدا...خلوت
آستانِ گره گشا خلوت
پرچم ِ رویِ گنبد آشفته
حرم شاه با وفا خلوت
اشکِ میدانِ مشک شد جاری
شده ایوان-طلا چرا خلوت؟!
کاش میمردم و نمی دیدم
لحظه ای زیرِ قبّه را خلوت
قاتل جانِ من شد این تصویر...
دورِ شش گوشه! کربلا! خلوت...
سائلی نیست و شده ست چرا؟!
دورِ ارباب، از گدا خلوت
داغِ تو شد اضافه یابن شبیب
پس بخوان روضه در خفا...خلوت...
وای از سینه ای که لب تشنه
کرده با تیرِ بیهوا خلوت
همه رفتند و پیکری جا ماند...
شد پس از حمله خیمه ها خلوت!
#مرضیه_عاطفی
#السلام_عليك_يااباعبدالله_الحسين_ع
نیست در اندرون من جای خیال دیگری
جای کسی کجا بود؟ چون همه جا گرفتهای
#اوحدی_مراغه_ای