گاه می اندیشم ،
چنان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم ،
همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم و باران ...
#احمد_شاملو
🍃🌺🍃
مثل درختی
که بسوی آفتاب قد میکشد
همه وجودم دستی شده است
و همه دستم خواهشی شده است
خواهِش تو...
#احمد_شاملو
یافتن تو
بزرگ ترین پیروزی زندگی من بود
این را به تو تنها اعتراف نمی کنم
بلکه با صدای بلند
با فریاد همه جا گفتهام
#احمد_شاملو
امروز بیشتر از
دیروز دوستت مى دارم
و
فردا
بیشتر از امروز
و این ضعف
من نیست قدرت تــو است
#احمد_شاملو
میگیرَدَم ز زمزمه ی تو، دل
دریا! خموش باش دگر
دریا، با نوحه های زیرِ لبی
امشب خون میکنی مرا به جگر دریا..
#احمد_شاملو
و چشمانت رازِ آتش است
و عشقت پیروزی آدمىست
هنگامیکه
به جنگ تقدیر میشتابد،
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مُردن...
#احمد_شاملو
هزار کاکُلی شاد
در چشمان توست
هزار قناری خاموش
در گلوی من
عشق را
ای کاش زبان سخن بود...
#احمد_شاملو
چشم های تو،
زیباترین چشمهایی است
که آدم میتواند ببیند
و نگاهت همه ی آفتابهای
یک کهکشان است؛
سپیده دم همه ستارههاست.
لبان تو، آیینهیی است که از ظرافت
روحت حرف میزند
و روحت روح وقار و متانت است.
#احمد_شاملو
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن هیچ انسانی
انسان دیگر را خوار نمیشمارد
زمین از عشق و دوستی سرشار است
و صلح و آرامش،
گذرگاههایش را میآراید.
من در رویای خود دنیایی را میبینم
که در آن همهگان
راه گرامی ِ آزادی را میشناسند
حسد جان را نمیگزد
و طمع روزگار را بر ما سیاه نمیکند.
#احمد_شاملو
حرف بزن آیدا... حرف بزن...!
من محتاج شنیدن حرفهای تو هستم.
با من از عشقت، از قلبت، از آرزوهایت حرف بزن.
اگر مرا دوست میداری، من نیازمند آنم که با زبان تو آن را بشنوم؛ هر روز، هر ساعت، هر دقیقه، و هر لحظه میخواهم که زبانِ تو، دهانِ تو وصدای تو آن را بامن مکرر کند. افسوس که سکوت تو، مرا نیز اندک اندک از گفتن باز میدارد.
درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرفهای تو...
#احمد_شاملو
نفسی که میکشم تو هستی ؛
خونی که در رگهایم می دود و
حرارتی که نمی گذارد یخ کنم .
امروز بیشتر از دیروز دوستت میدارم و
فردا بیشتر از امروز
و این ضعف من نیست ،
قدرت توست
#احمد_شاملو
تو را دوست دارم و تمام ذرات وجود من با فریاد و استغاثه تو را صدا میزند. آن آینه که من میجستم تا بتوانم نقش وجودم را در آن تماشا کنم تویی.
با همه ی روحم به هر نگاه و هر لبخند تو محتاجم، و تنها حالاست که احساس میکنم در همهی عمرِ بیحاصلی که تا بهامروز از دست دادهام چهقدر تنها و چقدر بدبخت بودهام.
این است که اکنون، پس از بازیافتن تو، دیگر لحظهای شکیب ندارم. دیگر نمیخواهم کوچکترین لحظهای از باقی عمرم را بیتو، دور از تو و دور از احساس وجودت از دست بدهم؛ به کسی که هیچ وقت هیچ چیز نداشته است حق بده!
✍🏽 #احمد_شاملو
نیلوفر و باران در تو بود
خنجر و فریادی در من
فوّاره و رؤیا در تو بود
تالاب و سیاهی در من
در گذرگاهت
سرودی دگرگونه
آغاز كردم...!
#احمد_شاملو
.
هر لبخند تو، هر بوسهی تو به من آن قدرت را عنایت میکند که کوهی را بر سر کوهی بگذارم.
کافی است که زیر بازوی مرا بگیری و از من بخواهی. به تو ثابت خواهم کرد که عشق، تواناترین خدایان است....
#احمد_شاملو
❣ ❣
4_430206704873898336.mp3
1.26M
#احمد_شاملو
برفِ نو، برفِ نو، سلام، سلام!
بنشین، خوش نشستهای بر بام.
پاکی آوردی ــ ای امیدِ سپید!
همه آلودگیست این ایام !
#دکلمه
آیدای خوشگلم...!
تو همزاد من هستی. من سایه یی هستم که بر اثر وجود تو بر زمین افتاده ام، زیر پاهایت و اگر تو نباشی، من نیستم.-
تو را دوست، دوست، دوست می دارم...
#احمد_شاملو
"کتاب: مثل خون در رگهای من"
.
ای آفریدهیِ
دستانِ واپسین!
با تو یک سکوت
و هزاران فریاد.
دستانِ من
از نگاهِ تو سرشار است....
#احمد_شاملو
❣
.
حرف بزن آیدا... ، حرف بزن...!
من محتاج شنیدن حرفهای تو هستم.
با من از عشقت، از قلبت، از آرزوهایت حرف بزن.
اگر مرا دوست میداری، من نیازمند آنم که با زبان تو آن را بشنوم؛ هر روز، هر ساعت، هر دقیقه، و هر لحظه میخواهم که زبانِ تو، دهانِ تو وصدای تو آن را بامن مکرر کند. افسوس که سکوت تو، مرا نیز اندک اندک از گفتن باز میدارد.
درخت با بهار و ماهی با آب زنده است، و من با حرفهای تو.
#احمد_شاملو
.
به تو گفتم:
"زیاد، خیلی خیلی دوستت دارم."
جواب دادی: هرچه این حرف را تکرار کنی، باز هم میخواهم بشنوم!"
این گفت و گوی کوتاه را، مدام، مثل برگردان یک شعر، مثل تم یک قطعهی موسیقی، هر لحظه توی ذهن خودم تکرار کردم . جواب تو را، بارها با لهجهی شیرین خودت در ذهنم مرور کردم .
#احمد_شاملو
روزی که تو بیایی
برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم
و من آن روز را انتظار میکشم
حتی روزی که دیگر نباشم
#احمد_شاملو