✨
تو گرمِ سخن گفتن و از جامِ نگاهت،
من مست چنانم كه شنفتن نتوانم...
#شفیعی_کدکنی♥️
نَفَست روشن باد ..
اين دگر معجزه تو بود ای عشق
همّتت ياری کرد
که در اين ظلمت جای
صبح را بر قلمم جاری کرد ...
#شفیعی_کدکنی
پاییز ای فصلِ برگریز
ای همچو مرگ
خوب و رهاننده و عزیز
گویم اگر دوست ترت دارم از بهار
باور نمیکنی
#شفیعی_کدکنی
✦
باران به چشم روشنی صبح آمده ست
زشت است اگر که من
یار قدیم و همدم همساغر سحر
در کوچه های خامش
و خلوت نجومیش
یا با جام شعر خویش
خوش آمد نگویمش
#شفیعی_کدکنی
خفته بودم که خیالِ تو،
به دیدارِ من آمد
کاش آن دولتِ بیدارِ مرا
بود دوامی
#شفیعی_کدکنی