دلتنگ شده ام!
به من بیاموز
که ریشه ی عشقت را
از ته بزنم.
به من بیاموز
که اشک
چطور جان میدهد!
در خانه چشم.....
به من بیاموز
که قلب چگونه می میرد!
و دلتنگی
خود را می کشد.
#نزار_قبانی
#کافه_تنهایی
#حدیث_دل🍂
بیم آن دارم که زیاد
با تو سخن بگویم
مبادا خسته شوی!
و بیم آن دارم که سکوت کنم
مبادا گمان کنی که دیگر برای قلبم مهم نیستی
#نزار_قبانی
🌸🍃
♡♡♡
من تو را دوست دارم
و از تو
تضمینی برای زنده بودنِ عشق نمیخواهم
بلکه از تو میخواهم
که مرا یاری کنی
تا همچون بودائیان
در آتش بمیرم ...
#نزار_قبانی
❣ ❣
♡♡♡
به تو خواهم گفت:
تو را دوست دارم
زمانى كه احساس كنم
واژگانم ارزش تو را دارند
و فاصله ميان چشمان تو
و دفترهاى من
از ميان مى رود...
#نزار_قبانی
❣ ❣
شرمسار دستان توام
وقتی
به جای دستان من
قلم در دست میگیری !
تا بگویی
دلتنگى ...
#نزار_قبانی
احساس میکنم امروز نیازمندِ آنم
که به نام بخوانمت. احساس میکنم نیازمندِ حـروفِ اسـمِ تو هستم.
چون کودکی در شوقِ تکهای شیرینی...
دیرزمانیست که نامت را بر تارکِ نامه هایم ننوشته ام، خورشیدی بر فراز کاغذ نکاشته ام که گرمم کند..
امروز که پاییز بر من هجوم آورده و روزن هایم را در برگرفته احساس میکنم که باید بخوانمت...
#نزار_قبانی
ممنوعةٌ أنتِ من السَفَرْ
إلا داخلَ الحدود الإقليمية لقلبي
تو ممنوع الخروجی
از مرزهای قلب من !
#نزار_قبانی
و تمام جهان هم که بگویند
تو نیستی
من شهادت میدهم
که حضور داری...
پس آرام روبروی تو می نشینم
و به تو فکر میکنم
منی که عاشق تو هستم...
#نزار_قبانی
دوستت دارم
و هراسانم دقایقی بگذرند،
که بر حریر دستانت دست نکشم
و چون کبوتری بر گنبدت ننشینم
و در مهتاب شناور نشوم
سخنات شعر است
خاموشی ات شعر
و عشقت
آذرخشی میان رگ هایم
چونان سرنوشت.
#نزار_قبانی
لا تسألي: تُحبُّني؟
كنت ولا أَزالْ...
از من نپرس: دوستَم داری؟
دوستَتداشتَم و دارَم...♥️
#نزار_قبانی
🌱
#عاشقانه
طولش نمیدهم
چرا که عشق
روشن و مختصر است
مَن هلاک کسی چون توام
که روزی از راه برسد
#نزار_قبانی