#روضه
ورود به دروازه ساعات
🌑🌑🌑
هی سنگ هاست بر سرها یکی یکی
...وقتی که می برند ز درها یکی یکی
خم گشته ست قامت زنها دو تا دو تا
وقتی که می رسند شررها یکی یکی
هر سنگ اگر که بر سرِ سرها نیامده ست
پس سوی #زینب ست ثمرها یکی یکی
چون سرو می روند به میدان کارزار
مثل #رقیه سینه سپرها یکی یکی
پوشانده اند در دل نامردمان شام
با آستین خویش قمرها یکی یکی
آسان که نیست گفتن این حرفها... ببین
بر روی بام هلهله گرها یکی یکی
از بیست روز قبل به حالا چنین نبود
از شهر می دهند خبرها یکی یکی
باید که از میانه ی بازار رد شوند
تاریک گشته اند قمرها یکی یکی
«بابا سلام وعده ی ما مجلس حرام
آنجا که خیزران و دُرر ها یکی یکی...»
🌑🌑🌑
#یا_زینب
#رقیه
#یا_زینب
إنی اُحبُّ هر چه که دارد هوای تو
شرمندهام قدم نزدم جای پای تو
إنی برئتُ هر که بخواند به جز تو را
إنی عجبتُ هر که ندیده عطای تو