وقتی بهار سوخت و پاییز پرپرست
آغاز گوشه گیری محراب و منبرست
واژه به واژه گرد سرم چرخ می زنند
باز این چه شورش ست که بر جان دفترست
دیدند ابرهای سیاه از هزار سوی
کج کرده است راه و مهیای آن درست
فریاد می کشید :"علی پس کجاست! هان!"
این نعره ی فراری از بدر و خیبر ست
خورشید را صدا زد و ماه آمد از محاق
فرمود :"کیست آنکه مناداش حیدرست
این بیت را هوای غریبی گرفته است
آرامتر! که خاطر طبعم مکدر ست"
"زهرا ! #علی کجاست ؟ خلایق معطلند"
فریاد او مقدمه ی بیت آخر ست
راهی به غیر راه #علی مستقیم نیست
هر کس عدوی آل علی بود کافرست
#علی_جانم
#یا_فاطمه 🌹
#ر_عمران #غزل