آغازِ دل انگیز ترین حسّ منـــــی تو
یک مَحرم نزدیک تر از پیرهنـــــی تو
خون در شریانم شده با عشق تو مأنوس
با رگ به رگم در پیِ قاطی شدنـــــی تو
تو جلوهء شیرینی از ارکان و هجـــــایی
هر لحظهء مضرابیِ مُستَفعَلَنـــــی تو
از اخم تو لکنت به زبان غـــــزل افتاد
اصلاً تو تَ تَن ،تَن ،تَ تَن ،تَن ،تَ تَنـــــی تو
در لحن نگاهت چقَـــــدَر وسوسه داری
دلچسب ترین خواهش تنخواهِ زنـــــی تو
سرکردهء چشم تو دل آشوب نبـــــرد است
آمادهء یک معرکهء تن به تنـــــی تو
خورشید ! به شوق غزل من فقـــــط امشب ..
ای کاش از آغوش سحر سر نزنـــــی تو !!!!
بیا که از تب عشق تو آب شد دل من
دچار درد و غمی بی حساب شد دل من
برای شعله شدن آفریده شد چشمت
برای ذوب شدن انتخاب شد دل من
چقدر عشق تو سازنده است و ویرانگر !
سر تو باد سلامت ، خراب شد دل من
صدای پرزمهروگرم تو را که شنید
برای ناز کشیدن مجاب شد دل من
همیشه لال ترین بود و بی ترانه ترین
به یک اشاره ی تو شعر ناب شد دل من،
"افق" ! چه خال قشنگی ست روی گونه ی تو
به محض دیدن تو نکته یاب شد دل من !
•❥✵•••
در سَرَم نیست
بجز حال و هواےِ تو...و عشق...
شادم از اینکہ
همہ حال و هوایم تو شدے...!!!
♡•❥•♡
تو نباشی لحظه ها بیهوده است
در پس لبخندهایم گریه است
تو نباشی غم اسیرم میکند
دوریت هر لحظه پیرم میکند !
بسم الله الرحمن الرحیم
💢اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُستَقِيم
خدایا بہ راہ راسٺ هدایٺمان کن
#يا_بن_الحسن..
روزے ڪہ بہ چشمان تو، ﭼﺸﻤﻢ بشود باز
اے جان دﻟﻢ ،صبح من آن روز ﺑﻪ خیر است
السلام علیک یاصاحب الزمان ادرکنی ادرکنی..
باسلام خدمت همه دوستان
صبح قشنگتون بخیر
روز خوبی توام با سلامتی وموفقیت وعشق الهی درپیش داشته باشید...
شد #دوشنبه ، نازنین روزی دگر راساز کن🌤
خنده بر لب ، با تبسم ، اندکی هم ناز کن☺️
چایِ هِل،در سینی و قندی هم از کُنجِ لبت
بوسه ای... وقف ِ لبانم کرده و اعجاز کن!
بگذار که من شاعرکی باشم و گویم غزلت را؛
نوشم به غزل شهدِ دو چشمانِ غزالی_عسلت را؛
بگذار چو فرهاد که عشقش شده مشهور خلایق،
در گوشِ جهان جار زنم قصّه و ضرب المثلت را؛
نیلوفر دل چرخشِ چشمانِ تو را شوقِ تماشاست،
دل مست شود گردشِ مهتابِ چنین بی بدلت را؛
آشفته ترین ست شبم تا سحر از پیچش مویت،
از چار قدت مو نده بیرون...ببین ما حصلت را!!!
هم آتشِ بر جان شده هم بر عطشم جرعه یِ آب ست،
از چشمِ ترم، عشق! بخوان قائده ای متصلت را؛
هر کس که مرا دیده بداند که شفایم شده چشمت،
دریاب دمی با نگهت محتضری مشتعلت را؛
(مهدیه_گودرزی)
بیا عاشق شویم ،
یار جان ....!
من نم نمِ بارانِ پائیز را می آورم ،
تو بی چتر و سرزده از راه بیا ...
من یک بغل انتظار
و رؤیای دیدار می آورم ،
تو آن آغوشِ عاشقانه هایت را باز کن ...
من پریشانیِ گیسوانِ نبافته ام را می آورم ،
تو با سرانگشتانِ بی تاب ،
دارِ قالیِ تقدیر را بیاور
و گره در گره بینداز اینهمه بی قراریِ سامان گرفته را ...
من شبهای خالی و آنهمه تنهائیِ چندین ساله را می آورم،
تو ترانه های قدیمی ات را آرام آرام در ثانیه هایم جاری کن ...
من گدازه های آتشفشانِ مردمکهایم را می آورم ،
تو با دریای موّاجِ لبخندهای جادوئی ات ، تمامِ عطشِ مرا به ساحلی امن برسان ...
من حجمِ وسیع دلتنگیِ نبودن هایت را می آورم ،
تو با وعده های ماندنت،
سرِ حال بیاور این زنده بودن های بی زندگی را ...
تو شرابِ خلسه آورِ چشمهایت را بیاور ...
من هم جامِ جان می آورم برای همۀ دلدادگی های تو ...
دیگر وقتش رسیده یارجان،
بیا عاشق شویم....
#آزاده رمضانی
دختر "بهـــجت" برایت افتخــار آورده ام
یک بغل از شعرهای شهـریار آورده ام
راه زنجان تا مراغه یک دو روزی بسته بود
نیمه شب حـــیدر بابا را با قطار آورده ام
ساکـــن شیرازم و از راه دوری آمدم
نامـه ای از حــــافظِ والا تبار آورده ام
کوله بارم پرتر از دیوان شعر خواجه است
از اهــالی نامـه های بی شمار آورده ام
چارمحال و بختیاری را نهادم پشت سر
یک دو جفت از گیوه های بختیار آورده ام
باغهای ساوه را در این سفر کـردم گـذر
سیب سرخ و سنجد و قدری انار آورده ام
شهر طهران را نهادم زیر پا از بی کسی
لالـه ای از لالـه های لالـه زار آورده ام
خستگی را با نگاه عاشقت از مــن بگیر
هدیه های دیگری در کـوله بار آورده ام
اشک شوق از جوی چشمانم تراوش می کند
بیت آخـــر را عسل بی اخـتیار آورده ام
#علی قیصری
کم کم دفترِ نارنجیِ پاییز
هم بسته می شود
چه دلخوش به انتظارت نشستم
و چشم به راه دوختم ..
کاش
مهرت به دلم نمی اُفتاد
که اینگونه به تو
و برگ و باران و پاییز مبتلا نشوم ...
#باران_قیصری
عطر نارنج
بوی صبح
برای دوست داشتنت...
آفتاب را در فنجان شعرم...
نشانده ام..
#عرفان_یزدانی
#سلام_امام_زمانم
با هرنفسی
سلام کردن عشق است
آقا به تو
احترام کردن عشق است
اسم قشنگت
به میان چون آید
از روی ادب
قیام کردن عشق است
#اللهمعجللولیکالفرج ✨
سلام .صبح تون بخیر🌸🍃🌸
♡♡♡
خوبم؛
خیلی خوب،
مگر میشود به فکر تو بود
و خوب نبود؟
راستی تا یادم نرفته بگویم:
"دوستت دارم"...
#افشین_صالحی
❣ ❣
گاهی چه بی گناه،دلت پیرمیشود
اینجاهمان دمی است که زوددیرمیشود
گاهی به رغم تشنگی عشق،عاقبت
باحسرتی فقط،عطشت سیرمیشود
گاهی همان دوچشم که رامت نموده بود
بی رحم چون کمان کمانگیرمیشود
گاهی همان گلی که به دل پروراندیش
خارش به سینه ات چه نفس گیرمیشود
گاهی که آرزوست بغل سازیش به مهر
تنهاسراب اوست که تصویرمیشود
گاهی نیایشت که فقط بهر وصل بود
چون نیست قسمتت،به دلت تیرمیشود
گاهی صدای بارش باران که دلرباست
باچترتک سواره چه دلگیرمیشود
گاهی که ضرب وجمع به راهی نمیرسد
من کم شوم زیار،چه تفسیرمیشود
گاهی مسیرعشق،زپیکار عقل ودل
ازتیزی وخطر،چوشمشیرمیشود
گاهی که منطقت ندهدپاسخت به دل
بایدنشست ودید،چه تقدیرمیشود
« قیصر امین پور
ﺷﯿﺮﯾﻨﯽِ ﻟﺒﺨﻨﺪِ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺷﻂِّ ﻋﺴﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻌﻤﺎﺭﯼِ ﺍﻧﺪﺍﻡِ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺗﺎﺝ ﻣﺤﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻭ ﺩﻭ ﻣِﻠّﺖ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﭼﺸﻤﺖ
ﺁﺷﻮﺑﮕﺮﯼﻫﺎﯼ ﺗﻮ ﺩﺭ ﺟﻨﮓِ ﺟَﻤَﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﻧﻔﺲِ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺳﺮﺩ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﮐﻌﺒﻪی ﺩﻟﺘﻨﮕﯽِ ﻣﻦ ﻏﯿﺮ ِ ﻫﺒَﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽِ ﺑﺴﯿﺎﺭِ ﻣﻦ ﻭ ﻟﻄﻒِ ﮐﻢِ ﺗﻮ
ﺩﺭ ﺧﺎﻃﺮﻩی ﭘﯿﺮﻫﻨﻢ ﻋﻄﺮ ِ ﺑَﻐَﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻤﻨﻮﻋﯿّﺖِ ﺳﯿﺐِ ﺳﺮﺍﭘﺎﯼِ ﺗﻮ ﻣﻘﺒﻮﻝ
ﻟﺒﺨﻨﺪِ ﺍﻧﺎﺭِ ﺗﻮ ﮐﻪ ﺗﺤﺮﯾﻢِ ﻏﺰﻝ ﻧﯿﺴﺖ
ﻟﺐﻫﺎﯼِ ﺭُﻃَﺐﺧﯿﺰِ ﺗﻮ ﺩﺍﺋﻢ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺍﺳﺖ
ﺗﻘﻮﯾﻢِ ﺗﻤﺎﺷﺎﯼِ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﺎﻩ ﻋﺴﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﺩﺭ ﻣﺘﻦِ ﻏﺰﻝﻫﺎﯼِ ﺗﻮ ﻭﺯﻥِ ﺩﻝ ﻣﻦ ﺟﺰ
ﻣﻔﻌﻮﻝ ﻣﻔﺎﻋﯿﻞ ﻣﻔﺎﻋﯿﻞ ﻓَﻌَﻞ ﻧﯿﺴﺖ
ﻣﻦ "ﺍَﺷﻬﺪ ﺍَﻥ ﻻ"ﯼ ﻫﻤﻪ، ﻏﯿﺮ ﺗﻮ ﮔﻔﺘﻢ
ﺩﺭ "ﺣَﯽِ ﻋَﻼﯼِ" ﺗﻮ ﭼﺮﺍ "ﺧﯿﺮِ ﻋﻤﻞ" ﻧﯿﺴﺖ
🍃❤️🍃❤️🍃
تو بگو وصف لب یار ، گناهش با من
تو بخوان نغمه ی دلدار ، گناهش با من
تو بیا مست در آغوش من ودل خوش دار
مستی ت با بغلت هر دو گناهش با من
تو مرا گرم بخوان گرم بگیرم در بر
مردمان هر چه بگویند ، گناهش با من
تو بمان در بر من محرم اسرارم باش
گر بگویند گناه است ، گناهش با من
روز محشر که خدا نامه ی ما می بیند
به شعف گویداز این عشق گناهش بامن
🍃❤️🍃❤️🍃❤️
#حسین_منزوى
❤️🍃
گرفته دست مرا بارها مرام حسن
رسیده است به من لطف مستدام حسن
من احترام شدم محض احترام حسن
حسن امام من است و منم غلام حسن
هزار بار بمیرم دوباره زنده شوم
به بارگاه امام کریم بنده شوم
مرا ز کوی کریمان جدا شدن هرگز
و هر دری به جز این خانه را زدن هرگز
و صبح و ظهر و شب اینجا نیامدن هرگز
من و جدایی از دامن حسن هرگز
خدا مرا به هوای دگر رها نکند
من و جدا شدن از مجتبی خدا نکند
شمایلی ز بهشت آمد و هویدا شد
به نور چهره ی او ممکنات زیبا شد
گره ز کار جهان و جهانیان وا شد
ستاره ای بدرخشید و ماه زهرا شد
به آفتاب جمالش ، به کعبه ی خالش
به هوش بودم از اول… ربود تمثالش
هماره روح دعا ، کعبه ی عبادات است
شفیع روز جزا ، قبله گاه حاجات است
حسن نمود حسن هاست ، جمع خیرات است
امام زاده و سر سلسله ، به سادات است
کریم چارم دنیای پنج تن آمد
خبر دهید که آقایمان حسن آمد
سر ارادتم از افتخار خم گردد
گدا به حرمت ارباب محترم گردد
خدا بخواهد اگر پرچمی علم گردد
امام زاده ی ما صاحب حرم گردد
مدینه الحسنی در بقیع میسازیم
رواق و گنبد و صحنی وسیع میسازیم
رواست محتشمی وصف مجتبا بکند
و دست فرشچیان طرح نو به پا بکند
زنی النگوی خود نذر آن بنا بکند
که گنبد حرمش را چو کربلا بکند
در ورودی باب الکریم در زدنی ست
ورودی حرمش صحن جامع حسنی ست
چراغ صحن ، برایش ز ماه میسازیم
دخیل پنجره هایش ، نگاه میسازیم
و باب ساعت مخصوص شاه میسازیم
برای قاسم او حجله گاه میسازیم
رواست دور ضریحش همیشه هجمه شود
رواست صحن عتیقش بنام نجمه شود
قرار و وعده ی ما صحن مجتبی باشد
شب زیارتی اش هم دوشنبه ها باشد
همیشه دور ضریحش سر و صدا باشد
و مثل کرببلا هم برو بیا باشد
شبیه هر شب جمعه ، شبیه کرببلا
دوشنبه های بقیع و زیارت زهرا
#آقاے_بے_حرم 💚
همیشہ داغ دلم قبر خلوٺ حسن اسٺ
بہ سر هواے بقیع و زیارٺ #حسن اسٺ
تمام هفتہ براے حسین مےسوزم
ولے #دوشنبہے من وقف غربٺ حسن اسٺ
#دوشنبه_های_امام_حسنی
العين التي تمتلئ بك لن تنظر لغيرك
نمیکند نظر به غیر تو
چشمی که لبریز تو باشد....!❣
#نجيب_محفوظ
ترجمه: #سعید_هلیچی
🍂
چند سطر نیایش...
خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم؛
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را؛
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قطار موهبت هایت
مرا تنها تو نگذاری...
که من تنهاترین تنهام؛ انسانم
خدا گوید:
تو ای زیباتر از خورشید زیبایم
تو ای والاترین مهمان دنیایم
تو ای انســــان...!
بدان همواره آغوش من باز است
شروع كن...
یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من...