eitaa logo
🌹یا علی...‌‌
10 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
295 ویدیو
14 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نه که پاییز قشنگ نباشه ها! فقط باتو قشنگتَره! { فقـــط بـا تـــــو♥️ }
خوابگاه یعنی : با کسایی که تلگرامت رو به خاطر اونا لست سین کردی ، مجبوری زیر یه سقف بمونی 🤦🏻‍♀ ~~~~~~~~~ 🌸
نبودنت نقشه ى خانه را عوض كرده است و هرچه مى گردم آن گوشه ى ديوانه ى اتاق را پيدا نمى كنم احساس مى كنم كسى كه نيست كسى كه هست را از پا درمى آورد... ♥️
📚 باید آنقدر در عشق ورزیدن کوشا باشیم که دیگر خود عشق شویم نه اینکه صرفا یک عاشق باشیم، اثر زیبایی به‌ناچار از وجود زیبایی ایجاد میشود و با تبدیل شدن به عشق و خود عشق شدن، شکوفایی خود رخ می‌نماید. تشنگی زمین نمی‌تواند آسمان را مجبور به بارش کند هر زمانی که آسمان از هر موقعی پربارتر باشد فرو می‌ریزد . 📕 موهبت برتر ✍🏽
‏من بیدار میشم جای سلام صبح بخیر مینویسم «پاشو دلم میخوادت» 😍 💋♥️
برای تو برای چشمهایت! برای من برای دردهایم! برای ما... برای اینهمه تنهایی! ای کاش خدا کاری کند ...
دوستت دارم و مو لای درزِ این عشق محال است برود ...! 👤حمیدرضاعبداللهی جان جانان من♥️
در دبیرستانی در شیراز که آقای دکتر "مهدی حمیدی" دبیر...محمد در دبیرستانی در شیراز که آقای دکتر "مهدی حمیدی" دبیر ادبیات آن بود ثبت نام کرده بودم. اولین انشا را با این مضمون دادند: دیوان حافظ بهتر است یا مولوی ؟ برداشتم نوشتم: من یک بچه قشقایی از عشایر هستم. بهتر است از بنده بپرسید: میش چند ماهه می زاید؟ اسب بیشتر بار می برد یا خر؟ تا برای من کاملا روشن باشد. ... و تقریبا شرح مفصلی از حیوانات که جز لاینفک زندگی عشایر بود، ارائه دادم و قلمفرسایی کردم و در پایان نوشتم: من دیوان حافظ و مولوی را بیشتر در ویترین کتاب فروشی ها دیده ام. چگونه می توانم راجع به فرق و برتری این با آن انشا بنویسم؟ وقتی شروع به خواندن انشا کردم، خنده بچه ها گوش فلک ر ا پر کرد؛ ولی آقای حمیدی فکورانه به آن گوش کرد و به من نمره بیست داد. در کمال تعجب و ناباوری گفت: اتفاقا این جوان، نویسنده بزرگی خواهد شد. ... "محمد بهمن بیگی"  پایه گذار "آموزش عشایر ایران" نویسنده کتاب "ایل من بخارای من" برنده جوایز یونسکو
در دنیا مراقب دو چیزباش "پدر و مادر" ازدوچیزنترس که به دست خداست "روزی و مرگ" و به یک چیز هیچ وقت خیانت نکن "رفاقت تاوقتی نگاه خدا به سوی توست از روی گرداندن دیگران غمگین مباش ‎‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❅•| |•❅
🕊🕊🍃🍃 🍃🍃🕊🕊 داشتم فکر می‌کردم... 🍁پاییز هم فصل قشنگی است برایِ آمدنت! چقــدر مِـهرش به مـهربانیِ‌ تو می‌آید، و بارانش به اشکهایِ من وقتی یاد تو می‌افتم . . . #مولانامهدے 🍂
Hojat-Ashrafzadeh-Paeiz-320.mp3
12.37M
#حجت_اشرف‌زاده 🔳 پاییز... 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂 ┏━━━🍃🍂━━━┓ ⠀
سرنوشت عشق گاهی سکوت است...
TᗩKE YOᑌᖇ ᒪIᖴE ᗩᑎᗪ ᗰᗩKE IT TᕼE ᗷES STOᖇY Iᑎ TᕼE ᗯOᖇᒪᗪ زندگیت و به دست بگیر و بهترین داستان دنیارو ازش بساز!😌🌸
لحظه تشییع من از دور بویت می‌رسید تا دوساعت بعددفنم همچنان جان‌داشتم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 لبهاى ترت، مثل قبل نماز است يعنى كه در آغوش، به لبهات نياز است جايى كه خودش چشمه-شراب ست، مسلمان پيداست، تيمّم عملى غيرمجاز است بر عكسِ درِ مسجد و ميخانه، به رويت... آغوشِ منِ بى سر و پا، يكسره باز است ده فصلِ رساله شده در باب تو، از بس موى تو براى فُـقَــها، مسأله ساز است بايد "بِكِشم" دست به آن؟! يا كه از آن؟! چون اندام تو گنجينه اى از گوهرِ "ناز" است القصّه، تو مجموعه اى از قوس و هلالى طورى كه فقط راهِ دو ابروت، تراز است خلوت بشود جاده ى چالوس از اين پس تا منحنىِ خنده ى تو چشم نواز است 🌹🌹🌹
2_118127711062329714.mp3
5.52M
آهنگ زیبای زیبا دکلمه مرحوم شکییایی
رفتم به او بگویــــم : " من عاشقت شدم را " لــــرزیدم از نگاهش گفتم : عجب هوایے !! ♡
گر بمانی با دلم با تو نفس خواهم کشید آتش عشق تو را بر بوم دل خواهم کشيد از گل رويت گلاب قمصر و کاشان مهر در دلم می جوشدو از نو نفس خواهم کشيد کوچه باغ عشق تو گلزار سبز آرزوست چون بهارنارنج به دامان غزل خواهم کشيد ايکه از عشقت مستم در شراب لعل تو بوسه هايت را به رنگ ارغوان خواهم کشید
می‌سرایم "تو و چشمان تو را" نه سپیدی ، نه غزل...  تویی آن شعر دل انگیز و بلند...  که پر از مثنوی بارانی ؛ منم آن شاعر بیدل که فقط... برق چشمان تو را میبیند... سبک من عاشقی و  قافیه‌ام دلتنگی‌ست... منم آن مست و پریشان نگاهت... که دلم تو و احساس تو را می‌خواهد.
من لحظہ لحظہ بودنت را دوست دارم هر جا ڪہ باشد دیدنت را دوست دارم در خلوتِ ڪافہ یا توےِ خیابان یڪ مرتبہ بوسیدنت را دوست دارم ماهِ منے، من برڪہ اے آرام هستم در آغُشم خوابیدنت را دوست دارم گاهے اسیرِ عشوه هایت مےشوم و اینگونہ من دل بردنت را دوست دارم باشد تو سیبِ سرخ و ممنوعہ ولے من تبعیدِ بعد از خوردنت را دوست دارم هر چند مےخندے بہ احوالِ خرابم امّا همین خندیدنت را دوست دارم بگذار پایانِ غزل را هم بگویم حتّے خیالِ بودنت را دوست دارم
شاعر و فرشته‌ای با هم دوست شدند. فرشته پری به شاعر داد، و شاعر،شعری به فرشته شاعر پر فرشته را لای دفتر شعرش گذاشت و شعرهایش بوی آسمان گرفت . فرشته شعر شاعر را زمزمه کرد و دهانش مزه عشق گرفت خدا گفت : دیگر تمام شد دیگر زندگی برای هردوتان دشوار می‌شود...! زیرا شاعری که بوی آسمان را بشنود ، زمین برایش کوچک است ، و فرشته‌ای که مزه عشق را بچشد ، آسمان برایش کوچک...
گاهـــــــــــــي خلــوتِ دوستت را بهم بــریـــز ! تا بداند که تنها نیست... آرزوی ماست که در وجــودِ دوست خانه ای داشته باشیم حتی به مساحت یک یاد ... "زنــدگی "کوتاه تر از آنست که به خصومت بگذرد ، و قلب ها گرامی تر از آنند که بشکننـــــــــد ... !! آنچه از روزگار به دست می آید با خنده نمی مــانـــد و آنچه از دست برود با گریه جبـــران نمی شـــود ... فــردا خورشید "طلــــــــــوع " خــــــــواهد کرد ، حتی اگر "ما" نباشیـم ...! پـــــــــــس تا فــــــرصت هست ، ‌قـــــدر همــــدیگـــر را بدانیــــم... ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد کاسه‌ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت از غمت شهریورِ بیچاره حلق‌آویز شد مهر با بی‌مهری و نامهربانی می‌رسد مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد بی‌تو یک پاییز ابرم، نم نمِ باران کجاست؟ بی‌تو حتی فکر باران هم خیال‌انگیز شد کاش می‌شد رفت و گم شد در دل پاییز سرد بوی باران را تنفس کرد و عطرآمیز شد آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟ آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد.. شبتون پراز عشق ویاد خدا یا علی مدد💐 🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂
من از عاقلان سیرم به دیوانگان عاشق،،، خدایا اگر عشق دیوانگیست دیوانه ترم کن!