نقطه امن پرگار زمین آغوش توست
لابلای انگشتان تو جهانی جا خوش میکند
نگاهت که برگرددآفتاب
مسیر زمین را گم خواهد کرد !
#امیر
یک جاهایی بدون اینکه کسی متوجه شود
ناگهان جوهـرت ته میکشد ...
هی روی کاغذ کشیده میشوی
اما فقط جـا می اندازی
مُدام میکشند ..
تکانت میدهند
با تمامِ قدرت ...
یادشان میرود چقدر برایشان بودی ..
چقدر قطع و وصل شدی بخاطرشان !
خیلی جاها کمرنگ شدی که اذیت نشوند
و چه جاها که پر رنگی ات قند در دلشان آب کرد ...
ولی حالا
اصلا توجهی نمیکنند که چیزی از تـو باقی نمانده !
نمیفهمند که چقدر خودت را کم آورده ای ...
به آسـانی
دست میکشند ..
رها میکنند !
چون دیگر به کارشان نمی آیی ..
از من میشنوی
مراقبِ جوهـرت باش
خیلی ها ارزشش ندارند
که بخاطرشان خط خطی شوی ...
#امیر
🌹🌹🌹
یک جاهایی بدون اینکه کسی متوجه شود
ناگهان جوهـرت ته میکشد ...
هی روی کاغذ کشیده میشوی
اما فقط جـا می اندازی
مُدام میکشند ..
تکانت میدهند
با تمامِ قدرت ...
یادشان میرود چقدر برایشان بودی ..
چقدر قطع و وصل شدی بخاطرشان !
خیلی جاها کمرنگ شدی که اذیت نشوند
و چه جاها که پر رنگی ات قند در دلشان آب کرد ...
ولی حالا
اصلا توجهی نمیکنند که چیزی از تـو باقی نمانده !
نمیفهمند که چقدر خودت را کم آورده ای ...
به آسـانی
دست میکشند ..
رها میکنند !
چون دیگر به کارشان نمی آیی ..
از من میشنوی
مراقبِ جوهـرت باش
خیلی ها ارزشش ندارند
که بخاطرشان خط خطی شوی ...
#امیر
🌹🌹🌹
دلم برای کسی تنگ شده است که ؛😔
هیچ کس
جای خالی او را برایم پر نمیکند
وهیچ چیز مرا از هجوم خالی او نمی رهاند😔
با او خاطراتی دارم که
تمام نمیشوند 😔
بلکه تمامم میکنند...😔
چقدر دلم برای تو تنگ شده است...😔
#امیر
به نام زیبای هستی
سلام برشهیدان
همانهائی که نام مبارکشان قوّت قلب گل لاله است،
کسانی که ترنّم گفته هاشان زینت بخش فکه،طلائیه ومجنون
ولطافت کلامشان نوازشگر آسمان شهر می شد.
آنهائی که باسلامی معطّربه عطر چفیه یکدیگرراملاقات،
وبا درودی مصفّا به صفای یاعلی هم را بدرقه میکردند...
#امیر
درود بر همراهان گرامی
من نمی دونم دوست داشتن چیه که هر بار یکی رو دوست داشتم دنیا گفت به درک!
یه دیوار بلند کشید جلوم و گفت حق حرف زدن نداری، حق بغل کردن، حق بوسیدن!
یه خط قرمز کشید جلوی پام و گفت از این جلوتر نمی تونی بری!
من نفهمیدم دوست داشتن چه گناهی بود که همیشه خدا، دنیا بهم گفت استغفرالله، توبه کن!
تو بگو چطوری وقتی بارون داره یک ریز میباره قطره های آب رو از روی لباسم پاک کنم!
اون روز که داشتی حرف میزدی و به روبرو خیره شده بودی ترسیدم رد نگاهت رو بگیرم. نمی ترسیدم که توو عمق این فاصله غرق شم که همون موقعش هم غرق بودم؛ ترسیدم تو دست و پا زدنم رو ببینی و بترسی و از اینی هم که هستی دورتر شی...
یه شب پاشو بیا حوالی خواب های من و ببین که چقدر از خیال تو پُره!
خودت رو بذار جای من و ببین که دست خودم نیست!
دستم رو بگیر تا بفهمی مور مورِ سرما و هجوم ابرهای تیره بارونزا توو دلگیریِ یه عصر پاییزی که همه فقط حرفش رو میزنن یعنی چی!
بیا کنارم وایستا و ببین که وقتی روبروی یه کوه وایستی و داد بزنی " دوسِت دارم " انعکاسش با چه قدرتی برمی گرده و می خوره توو صورتت و فقط تکه تکه های شکستهس که جلوی پات روی زمین پخش می شه.
کاش وقتی دنیا انقدر محکم می گه به درک، همون قدر واضح هم بگه که من باید با این تکه های شکسته که روی دستم مونده چه کنم!
تو حوالی من نیستی، هیچوقت نبودی
و این تمام دارایی من از بودنته..
#امیر
#نیایش_صبحگاهی
پروردگارا
امروزم را به تو می سپارم
نا امیدی دیروزم را دور کن
به من کمک کن تا آن چه را سبب درد و رنجم شده است
و آن چه را محدود و محصورم میکند، ببخشم.
پروردگارا...
به زندگیم برکت ببخش و ذهنم را روشن کن.
روزی را که پیش رو دارم به تو میسپارم.
از من انسانی بساز که شایسته بندگیت باشد
پروردگارا
به درون قلبم نفوذ کن
و خشم، ترس و درد درونم را دور کن.
روحم را جانی تازه ببخش و ذهنم را آزاد کن.
آمین
.
#امیر
6/9/98
یادم آمد هر روز صبح،
قبل از هر کاری
یک تماس هرچند کوتاه میگرفتی
و میگفتی: روزی که
با صدای تو شروع نشود
اصلا جزو روزهای عمر آدمی
نیست!
و من هر روز بیشتر از روز قبل
عاشقت می شدم،
هر روز بیشتر چشمانم برق میزد،
هر روزِ خدا برای
داشتنت لحظه شماری میکردم..
غرق در این افکار، آلارم گوشی
به صدا درآمد...
عزیزٍ روزهای دورم،
می دانی چند سال است که زنگ ساعت
جای صدایت را گرفته است؟
و من هر روز صبح با شنیدنش
از نو ، می میرم!
هر روز سوی چشمانم کمتر می شود،
و هر روزِ خدا آرزو میکنم نباشم..
من چندین سال است زندگی نکرده ام..
تو چطور؟
#امیر
یک روز میمیرند
همین دلخوشی های کوچک..
مثلا همین دیدار های گاه و بیگاه ما
تا من بمانم و
تمامیتِ رویایی که
از بی رونقیِ دریای تو
پهلو گرفته است
کنار اسکلۀ روزهای من..
همیشه کوچک زیباست.. اما
فرقی نمی کند که
دلم شور بزند یا
دلت گواهی انتها را بدهد..
یک روز می میرند
همین دلخوشی های کوچک
مثلا همین دیدارهای گاه و بیگاه ما..
#امیر
عاشقانه های لبهایت
غزلهای کال مرا نوبرانه میکند
نوبرانه ی لبهایت شده است،
عاشقانه ای آرام،
برای روزهای که ندارمت...
داشتنت سخت ترین کار دنیاست
ولی دوست داشتنت لذت بخش ترین عبادت دنیاست...
عشق همیشگیه من،
لبهایت را به غزلهايم بسپار..
تا بوسه باران کنم
بهشت آغوشت را....
#امیر
تقدیم به تو ..
سهم من از تو همین
ثروت تنها بودنم...
همین تنها قدم زدنم در زیر باران
سهم من از تو همین
اشک هایی که از چشمانم ارام می چیکند بر روی دفتر اشعارم...
سهم من از تو ...
لرزش انگشتانم به روی کلاویه های پیانو
سهم من ازتو...
آهیست که درون سینه ام یخ میبندد
و گلویم را می فشارد...
ولی سهم تو ...
افتخار ...
چون فرمانده ایی ظالم که پیروز میدان میشود و دستور به غل و زنجیر کشیدن
اسرا میکند...
#امیر
باید تمام مردم دنیا ...
"بنان" شوند...
از بس تو را ...
"الهه ی ناز" آفریدهاند...
#امیر
سلام دوستان ..
هوای صبح را از همه سو نفس می کشم.
دستی بر شاخساران بلند نیایش،
و دستی به هیاهوی روزی،
و دغدغه ی نان،
لابه لای دقایق رها ساخته ام..!
پروردگارا...
با اولین قدم هایم بر جاده های صبح،
نامت را عاشقانه زمزمه می کنم...
کوله بار تمنایم خالی است
و موج سخاوت تو، همچنان جاری...
نمی ایستم از حرکت تا باران مهربانی ات نایستد...
سپاس و ستایش از آن توست
که صبح را چون جلوه جبروت خویش،
بر عالم گسترده ای...
آرزومندم هر آنچه در دلت جاریست،
برایت روا شود...
امروزتون پر از خبرهای خوب و شگفت انگیز
خدا نگهدارتون درهرلحظه....
#امیر
من که میگویم:
"گیر دادنِ زن ها اصلاً چیز بدی نیست..."
زنی که گیر میدهد، یعنی تو را دوست دارد، خیلی هم دوست دارد..
زنی که مقصدِ نگاهِ تو برایش مهم است، میترسد که از چشمانت افتاده باشد و گیر میدهد!
زنی که برایش مهم باشد که تو محبت و توجهت را کجا و چه اندازه خرج میکنی، صمیمانه، ترسِ از دست دادنِ تو را دارد...
زنی که با بی توجهی ات بغضش میگیرد، پناهی جز توندارد و جز تو.. .کسی را ندارد...
غر زدن و گیر دادن، شیرِ اطمینانِ دوست داشتنِ زن هاست...
زنی که دوستت ندارد، که عاشق نیست، گیرهایش را جای دیگری میدهد...
محال است زنی بی عشق، سرش را روی بالش بگذارد...
این به مرد بستگی دارد...که زنی که کنارش نفس میکشد، عاشقش باشد یانه!
نباید به گیر دادنِ زنها گیر داد...
زنهای عاشق، گیر میدهند...
زنهای وفادارِ عاشق، بیشتر...!!!
#امیر
.
تو هنوز زن ها را نمیشناسی
دلشان که پیش کسی گیر شود،چنان وفادار میمانند که هزاران یوسف هم از مقابلشان رد شود حتی نیم نگاهی ام نمی اندازند...
دلشان که پیش کسی گیر شود عالم و آدم میفهمند او عاشق شده زیرا از چشمهایش,از لبهایش،از خنده هایش،از رفتارش عشق میبارد...
دلشان که پیش کسی گیر شود دست خودشان نیست حساس میشوند،حتی به نگاه گذری ات به یک عابر پیاده ام حسادت میکنند،دلشان میخواهد دیواری دور معشوقشان بکشند فقط خودشان معشوقشان را نگاه کنند و بس...
تو زن ها را نمیشناسی...
فقط این را بخاطر خودت میگویم اگر دیدی زنی عاشقت شد،او را از دست نده
که اگر او را از دست بدهی یک عمر پشیمان خواهی شد...
#امیر
آخر روزی
دل به جاده ای می زنم
که مقصدش توباشی
به یک جاده ی پُر از"تو"
تا جاده راه دارد و پاهایم جان،
از حرکت باز نمی ایستم
نگران ضعف من نباش
من کوله ام را پر از عشق تو
کرده ام؛
و جیب هایم را
پر از بوسه هایت...
در این راه،
کم نمی آورم
یا به تو می رسم یا می میرم
که هر دو رسیدن است!
و مرگ تدریجی همین
انتظار کُشنده ی توست...
#امیر
تقدیم تو..
چشم ها ولبهایت آتش جهنمی است که مرا در خود میسوزاند
درون تو چیزی پنهان است که مرا به دیوانگی و ویرانگی میکشاند...
توای زیباترین بهانه برای زنده ماندن...
درکنارم بمان تا عاشقانه برایت جان بسپارم..
#امیر
می خواهم
دراز بکشم لبِ دیوار،
و به بی بازگشت ترین سفرها
فکر کنم
مثل ماهی حوض مان،
کہ بیخیال
روی آب
بہ پهلو دراز کشیده است
و تکان هم نمی خورد!
#امیر
شکست ها و نگرانی هایت را رها کن، خاطراتت را نمیگوییم دور بریز،
اما قاب نکن به دیوار دلت...
در جاده ی زندگی،
نگاهت که به عقب باشد،
زمین میخوری...
زخم بر میداری...
و درد میکشی...
نه از بی مهری کسی دلگیر شو...
نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم...
به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش،تو چه میدانی..؟
شاید...
روزی...
ساعتی...
آرزوی نداشتنش را میکردی ...!!
تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار... هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعت ها برعکس نفس بکشد...
در آینده لبخند بزن...
این همان جایی است که باید باشی!
هیچ کس تو نخواهد شد
"آرامش سهم توست"
#امیر
یاران همراه
صبحتون بخیر
روزخوبی توام با سلامتی وموفقیت برایتان آرزومندم
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ
ﺗﻨﮓ ﮐﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢ ﻧﻪ ﻣﺜﻞ ﺗﻨﮕﯽ ﭘﯿﺮﺍﻫﻦ
ﺩﻟﺘﻨﮕﯽ ﻣن ﺷﺒﯿﻪ ﺣﺎﻝ ﻧﻬﻨﮕﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﺑﺠﺎﯼ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ …
ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺗﻨﮓ ﻣﺎﻫﯽ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻪ ﺍﻧﺪ
ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ …
ﺍﯾﻦ ﯾﻌﻨﯽ ﺭﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ …
ﺩﻡ ﻭ ﺑﺎﺯﺩﻡ ﻧﻔﺴﻬﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍ …
ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ....
#امیر
تـو را میخواهم
نه آنگـونه که دوسـت دارم
و نـه آنگــونه که آرزو دارم
تو را می خـواهم
آنگــونه که هســتی
با هــمان غــرور خیسی
که می دانم؛ نــمی گذارد
دلم، برای هــیچ
بــــارانی تنــگ شــود...
#امیر
چقدر دلم هوایت را کرده
چقدر با تو بودن را می خواهم
چقدر پنج شنبه ها بی تو دلگیر است
چقدر بی انگیزه و سوت و کور
چقدر...
هر لحظه تو را می خواهم
حضورت را
وجودت را
بودنت را
حتی نه
کمتر از آن
به صدایت هم قانعم
دلم فقط تو را می خواهد
حتی برای اندکی
چقدر جای خالی ات
خودنمایی می کند...
دلم بهانه می گیرد
بچگی می کند
هوا چه دلتنگ است...
و خیابان ها چه دلگیر
کاش کنارم بودی
شاید دلم آرام می گرفت...
چقدر بی قرارم
چقدر تو را می خواهم..
چقدر با تو بودن را می خواهم..
#امیر
بايد آنقدر دوستت بدارم
كه اگر روزی خدا گفت
چه چيز در دنيا را تا هميشه می خواهی ؟
بی ترديد بگويم :
او را می خواهم خدا جان ...
اصلا بايد آنقدر عاشقت شوم
تا قصه ی ليلی و مجنون فراموش شود !
و قصه یِ من و تو بر سَر زبان ها بیافتد ...
#امیر
عصرها
عطرِ نفس های تو، آرامِ من است
قهوه ی چشمِ تو
عصرانه ی هر روزِ من است ...
#امیر
بی کسم اما تورا دارم هنوز
ابر صدپاره که میبارم هنوز
کشتگان عشق تو دربطن خاک
من چون حلاجم سر دارم هنوز..
#امیر