شش نفر در تاریخ بسیار گریه کرده اند!!
#اول:
حضرت ادم برای قبولی توبه اش انقدر گریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد
#دوم:
حضرت یعقوب به اندازه ای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.
#سوم:
حضرت یوسف در فراق پدر انقدر گریه کرد که زندانیان گفتند یا شب گریه کن یا روز.
#چهارم:
فاطمه زهرا سلام الله علیها در فراق پدر انقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتندما را به تنگ اوردی با گریه هایت…یا شب گریه کن یا روز…
#پنجم:
امام سجاد علیه السلام بیست تا چهل سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد.
هر گاه اب و خوراکی برایش میاوردند گریه میکردند ومی گفتند هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه سلام الله علیها را به یاد میاورم گریه گلویم را میفشارد
#ششم:
اما یه نفر خیلی گریه کرده و هنوز هم گریه می کند…
#امام_زمان_غریبم
من اصلِ انتظار تو را برده ام ز یاد
با انتظارهاے فراوانم از شما.....
برشوره_زار_معصیتم_گریہ_مے_کنے
اَللّهُــــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــــکَ الفَـــــرَج
﷽
|شهدا گاهی نگاهی🍃
~سید محمد مصطفوی ۹۳/۱/۹ شهرستان بهار ساعت۱۰:۲۰
از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! اولین کوچه به نام شهید همت است؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد! گفت: توصیهام اخلاص بود! چه کردی..؟!
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...
دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یازهرا (سلام الله علیها) بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار مادر همین جا بود...💔
عبدالحسین آمد صدایم زد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل به حضرت زهرا و رعایت حدود خدا...چه کردی؟! جوابی نداشتم و از شرم از کوچه گذشتم...
به سومین کوچه رسیدم! شهید محمدحسین علم الهدی...
نهج البلاغه در کجای زندگیات قرار دارد؟! چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد، سر به گریبان گذاشتم..
#اول