زبانحال حضرت رقیه سلام الله علیها . . . مرحوم ژولیده نیشابوری . . شيعيان شرح شب تار مرا گوش کنيد قصه ديده خونبار مرا گوش کنيد مو به مو راز دل زار مرا گوش کنيد داستان من و دلدار مرا گوش کنيد تا بدانيد چرا خسته و بيمار شدم اين چنين در کف اغيار گرفتار شدم . . . . روزگارى به سر دوش پدر جايم بود ساحت کاخ شرف منزل و ماوايم بود ديدم مام و پدر محو تماشايم بود ماه ، شرمنده ز رخسار دل آرايم بود حال در گوشه ويرانه بود منزل من خون دل گشته ز بى تابى دل ، حاصل من . . . . يکشبى ناله ز هجران پدر سر کردم دامن خويش ز خونان جگر تر کردم صحبت باب بر عمه مکرر کردم گفت : بابت به سفر رفته و باور کردم تا سر غرقه به خونش به طبق من ديدم من از اين واقعه چون بيد به خود لرزيدم . . . . گفتم اى جان پدر، من به فداى سر تو اى سر غرقه به خون ، گو چه شده پيکر تو کاش مى مرد نميديد ترا دختر تو بنشين تا که زنم شانه به موى سر تو ز چه خاکستری اى سر شده اينسان رويت همچو احوال من آشفته شده گيسويت . . . . غم مخور آنکه کند موى ترا شانه منم آنکه از هجر تو از خود شده بيگانه منم آنکه شد معتکف گوشه ويرانه منم تو مرا شمع شب افروزى و پروانه منم بنشين تا ببرت راز دل ابراز کنم شايد امشب گره از مشکل خود باز کنم . . . . دوست دارم که مرا از قفس آزاد کنى همره خود ببرى ، خاطر من شاد کنى راحتم ز آتش سوزنده بيداد کنى از ره لطف به #ژوليده دل امداد کنى کو بود شاعر دربار تو اى خسرو دين باش او را به قيامت ز وفا يار و معين .