💕#پنجشنبههایشهدایی💕
#یهداستانقشنگقسمت1⃣
#ازدستشندی 😉
🔸مادر #شهیدمحمودکاوه
شبی از شبهای تحصیل، نشسته بود در اتاقش به انجام تکالیف 📖
رفتم برای شام صداش کنم 🥘🥗🥖
گفت: گیر کردهام در حل ۲ تا مسئله ریاضی
معلم، توپ چهل تکه جایزه گذاشته براش ⚽️
اگه اجازه بدی، تا این ۲ مسئله را حل نکنم شام بی شام!
بیخیالش شدم تا به درسش برسه.
یک ساعت بعد، دوباره رفتم اتاقش،
دیدم هنوز مشغوله 🤔
صداش کردم؛
متوجه نشد!
گرم کاری میشد، چنان دل میداد که تا تکانش نمیدادی، ملتفت سر و صدای اطرافیان نمیشد 😁
دوباره یک ساعت بعد صداش کردم.
اِفاقه نکرد 😆
نیم ساعت بعد به حاج آقا گفتم: شما برو صداش کن بلکه اومد شامش را خورد!
حاجی نرفته برگشت، و دیدم با یک پتو دارد میره اتاق محمود!
صبح برای نماز از خواب بیدارش کردم؛ گفتم شام که نخوردی! لااقل بگو ببینم مسئلهها رو حل کردی یا نه؟؟؟؟
خندید و گفت: حل کردم اونم چهجور😊
برای هر ۲ مسئله، از ۳ طریق به جواب رسیدم 👌
محمود عاشق فوتبال بود ⚽️
توپ چهل تکه هم خیلیییییییی
دوست داشت!
ظهر از مدرسه برگشت خونه. گفتم:
پس جایزهات کو؟
از جواب طفره رفت ...
••🌸🌸🌸🌸🌸••
#دختران_مشکات
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮
http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
💕#پنجشنبههایشهدایی💕
#یهداستانقشنگقسمت2⃣
#ازدستشندی 😉
۴۰ روز، فوق فوقش ۵۰ روز از شهادت محمود گذشته بود که زنگ خانه به صدا درآمد.
حاجی رفت در را باز کرد.
گفت دبیر ریاضی محمود بودم.
کلی هم گشتم تا خانه شما را پیدا کنم 🏡
حاجی دعوتش کرد بیاید تو، نه آورد؛ گفت: قصد مزاحمت ندارم! و بعد ادامه داد.
من سه سال دبیر ریاضی محمود بودم. این را سال آخر فهمیدم که محمود، مسائل ریاضی را خودش حل میکرد اما صبح، زودتر میآمد کلاس، حل مسئله را هر بار به یکی از دانشآموزان که عمدتا هم از قشر پایین بودند یاد میداد و جایزه هم اغلب به همان دانشآموز میرسید، چون محمود از چند راه به جواب میرسید.
من به طریقی سال سومی که دبیر ریاضی محمود بودم متوجه ماجرا شدم.
از قبل هم البته برایم بسیار عجیب بود؛ چرا محمود که همیشه ریاضی را ۲۰ میگیرد، هیچ وقت برنده این جوایز نمیشود؟! 🤔
کشیدمش کنار و گفتم؛ امروز از فلانی شنیدم این مسئله را تو حل کردهای! اول طفره رفت، بعد قبول کرد!
پرسیدم آخه چرا اینکار رو انجام دادی؟
جواب داد: همین فلانی، اولا یک مسئله ریاضی را یاد گرفته از چند راه حل کند. این کار بدی است آقا معلم؟؟؟؟
ثانیا جایزه کتانی بود 👟
و من خودم کتانی دارم.
آیا بهتر نبود این کتانی برسد دست این دوستمان که کتانیاش از چند جا پاره شده ؟!!!!
من آنجا فهمیدم چه روح بلندی دارد این محمود شما 🕊
خواستم موضوع را با مدیر مدرسه در میان بگذارم تا از کاوه، سر صف صبحگاه،
تقدیر شود 🎁
قسمم داد؛ اگر برای کس دیگری این موضوع را لو بدهید، دیگر به این مدرسه نمی آیم ...
••🌸🌸🌸🌸🌸••
#دختران_مشکات
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮
http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯