eitaa logo
🌹دختران مشکات 🌹
2.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3هزار ویدیو
55 فایل
دختران مشکات مدیر کانال👇 @yas1386 پویشی از جنس #دخترانه اینجا دختران میدان دار عرصه فرهنگی اند #جوان_نوجوان_بانوان_نشاط_امید_آینده_زندگی_طراوت #جهت_کپی باادمین هماهنگ وصحبت کنید 👆 #تبادل_تبلیغ 👇👇 @Tabligh_meshkat
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 📒 معرفی کتاب 😍 داستان این کتاب داستانی و طنز گونه، از کشیدن آب حوض به دست ابن مشغله شروع می شود 😂 و تا جایی پیش می رود، تا از او مردی بسازد که از هر کار و هنری که در آن دستی داشته، بهره ببرد (: از کار در چاپخانه گرفته تا حسابداری، حجره فرش فروشی و ... ابن مشغله یا «ابوالمشاغل» از جمله زندگینامه‌های منحصر به فرد است که شیوه نگارش آن با بسیاری از آثاری که در این زمینه تالیف شده‌اند، متفاوت است👌 تمرکز نویسنده بر تشریح جزء به جزء برخی از حوادث در کنار قلم فوق‌العاده گیرای او در ترسیم دقیق اتفاقات، باعث شده که، مخاطب را به گونه ای با خود همراه کند، که انگار خود او به هر دری می زند تا کاری آبرومند دست و پا کند 😉☺️😂 📒 کتاب ابن مشغله ✍ نویسنده نادر ابراهیمی 🌀 انتشارات روزبهان 🌹◾️🌹◾️🌹◾️🌹 .•°°•.🏴.•°°•. 🏴 🏴 `•. ༄༅ °•¸.•° http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
💌 معرفی کتاب 📚 پنجره‌های تشنه، حاصل روایتگری «مهدی قزلی» از اتفاقیست که شاید هر صد سال یک بار رخ دهد 👌 کتابی با ادبیات ساده و بی‌غل و غش، درست مانند تمام شخصیت‌ها و کارکترهایش 😍 روایتی جذاب از روزنوشت های انتقال ضریح عشق (ضریح جدید امام حســـ♥️ـــین علیه السلام) از قم به سمت کربلا 💚 📒 کتاب پنجره های تشنه ✍ نویسنده مهدی قزلی 🌀 انتشارات سوره مهر •••🌨☃☃☃🌨••• .•°°•.🏴.•°°•. 🏴 🏴 `•. ༄༅ °•¸.•° http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
💌 📒 یه رمان جذاب روایتی عاشقانه💗 از شاعری که مورد عنایت امام رضا(ع) بوده است. 🍀داستان روایت عشقی آتشین که در اثر باد های سهمگین روزگار خاموش نشد ... 🗣 معرفی: اگر دلت می خواهد جان تازه بگیری و محبت امام به دلت مزه کند این رمان رو از دست نده 👌 با امام که باشی پادشاه عالمی، دور که شدی خوار و زبون دیگرانی. ✂یک لقمه از کتاب زلفا با چابکی درون خمره ای گلی که خالی بود پرید. در آن لحظه که می خواست درون خمره بنشیند، چرخید و دعبل را کنار جعبه های انار دید. او را شناخت و تعجب کرد که در آن موقعیت می بیندش ... 📒 کتاب دعبل و زلفانویسنده مظفر سالاری 🌀 انتشارات به نشر •••🌨☃☃☃🌨••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
💌 📚 🏃درباره کتاب: مجبور بود صبح زود هنوز هوا روشن نشده بزند به جاده ،غروب هم به خاطر بازیگوشی‌اش در دل تاریکی از بیابان راهی خانه می‌شد و این دل شیر میخواست ... این رمان داستان نوجوان شجاعی است که دل نترسش یک منطقه را نجات می‌دهد و ... ماجرایش خواندنی و پرهیجان است 😊 یک لقمه از کتاب: بابا بلند شد و رفت کنار پنجره🌅 از پشت توری بیرون را نگاه کرد و برگشت. 🐶 سگ دیگری به صدا درآمد. یک بند زوزه می‌کشید 😬 انگار کسی افتاده بود دنبالش و کتکش می زد. بابا گفت: " یکی‌تان بلند شود ببیند چه شده" حکیمه فانوس را که از میخ دیوار آویزان بود، برداشت. فتیله اش را کشید بالا و رفت طرف در . پرده را کنار زد جیغ کشید و خودش را پرت کرد عقب. چیزی خورده بود ". ...مَمَ ... مــ توی صورتش. مادرم گفت: " چه شد؟ چه بود؟" . نفسش بند آمده بود. بسختی گفت:"مـ... مـ.. •••🌨☃☃☃🌨••• ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯