eitaa logo
🌹دختران مشکات 🌹
2.2هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
3هزار ویدیو
55 فایل
دختران مشکات مدیر کانال👇 @yas1386 پویشی از جنس #دخترانه اینجا دختران میدان دار عرصه فرهنگی اند #جوان_نوجوان_بانوان_نشاط_امید_آینده_زندگی_طراوت #جهت_کپی باادمین هماهنگ وصحبت کنید 👆 #تبادل_تبلیغ 👇👇 @Tabligh_meshkat
مشاهده در ایتا
دانلود
این سوالها رو هم تا ۵ دقیقه وقت دارید جواب بدید 👇👇👇برای همه اتوبوسها ارسال شده 1⃣ کدام سوره‌ها نشان دهنده بخش‌هایی از شبانه روز هستند؟ 2⃣ کدام سوره «همنام یکی از شهرهای ایران» است؟ 3⃣ نام مرد دانشمندی که یکی از سوره‌های قرآن به نام اوست؟ 4⃣ سوره‌هایی را که تعداد آیه‌های آن، برابر با تعداد امامان معصوم است؟ 5⃣ کدام سوره به «مادر قرآن» معروف است؟ 6⃣ نام موجودی که نه انسان است و نه حیوان و نه فرشته و نام یکی از سوره‌های قرآن است؟ 7⃣ سوره‌ای که نام میوه‌ای است و خداوند به آن قسم خورده است؟ 8⃣ نام سوره‌ای که به معنای روزگار است، چیست؟ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
•163418_138.mp3
زمان: حجم: 7.35M
امسال اربعین کجا برم؟؟؟؟؟؟؟ •••🕊••• 🌺🌺🌺◾️◾️◾️◾️🌺🌺🌺 .•°°•.🏴.•°°•. 🏴 🏴 `•. ༄༅ °•¸.•° http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
حال و هوای 🔹 ساجده اون نایلون تخمه روردکن بیاد😊 وویییی زینبب بسه دیگهه چقدرمیخوری توهنوز۵دقیقه است سواراتوبوس شدیمااا آخه رفیق جانممم مگه سفربدون خوراکی هم میشه😐 بسه بیابشین نوحه گوش کنیم دیگه باشه بیا کنارقدم های جابر..... عالیه ساجده عالیههه واییی میگن حاج اقاداره میاد ساجده:خوب دیگه اون نایلون تخمه روبده به من آدم باش😂 چشم ارسالی از مسافر کربلایی مشکاتی از مشهد تیمشون بنام رفقای خوش خنده 🔸🔸🔸🔸 http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
حال و هوای 👇👇👇👇 :در دل ها جز غم تو بی تاثیره.... من: بچه هااااااااااا . یعنی این رو حفظ شدین :بلهههههههه من:پس فقط منم که کند هوشم و خنگم :بلهههههه من: اااااااااا . ببین روی اینا رو میکشمتون . سمیه تو هم؟؟؟؟؟ خانم زارع : بچه ها فاصله اجتماعی رو رعایت کنید... هانیههههههه تو همینجوری بزور اومدی الان داری با بچه ها میزنید تو سر و کله هم . من: خانوم مهم اینه اومدیم. واااااای خاک عالم . فاطمه اومد. :فاطمه کیعععع :نوه ننه گلی دیگه : بابا اون خودیه اتوبوس پر همهمه شده. فاطمه: سلام بچه ها شما لواشک دارین ؟ ننه گلی به من کوزت رحم نمیکنه بهم نداد.🔸 من:سلام عزیزم . بیا لواشک هانیه پز بهت بدم. فاطمه: اخجوووووووووووووووون. 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 ارسالی کابر بیت الزهرا. مسافرکربلایی مشکاتی از تهران http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
به به خبر دادن اتوبوس شماره یک یه سوال ایجاد شده 👇👇👇👇 🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴 لحظه‌ای درنگ.... نقش خواص در حرکت عظیم امام حسین(ع)چه بود؟ 🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴 http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
گوشه ای از حال و هوای 👇👇👇 زینــــبــــــــــ: ساجده جان اون آبجوشو میدی به من ســــــــــاجده:میخوای چیکار؟ زینبـــــــ: وا ینی چی میخوای چیکار.😳 میخوام چای بخورم دیگه😋 ســـــــاجده: بفرمایید.☕️ زینبــــــ:مـــــــــــــــرسی ســـــــاجده: خواهش... فقط خودتو نسوزونی . زینبـــــــــــ: باشه بابا نگران نباش ساجده : زینب میگما... زینبـــــــــ: واااااای سووووووختممم😫😫😫 ســـــــاجده: واای چیشد حالا جواب مامانشو چی بدم🤦🏻‍♀ زینبــــ: همش تقصیر تو بود بسکه حواسمو پرت میکنی😠 - واااا ب من چ من که گفتم حواست باشه خودتو نسوزونی... +خیلی ...... واقعا که - خوبه بابا شلوغش نکن من وسایل کمک های اولیه همراهم هست. بیا اینم پماد سوختگی ولی این دست هیچوقت برای تو دست بشو نیست دیگه😂 بسکه بلا سرش میاد😂 ارسالی کاربر ساجده مسافر کربلایی مشکاتی از مشهد😊 🔸🔸🔸🔸🔸🔸🔸 http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
🌹دختران مشکات 🌹
به به خبر دادن اتوبوس شماره یک یه سوال ایجاد شده 👇👇👇👇 🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴 لحظه‌ای درنگ.... نقش خواص در حر
🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴 واما پاسخ.... حاضر نشدند دنیای خودشان رابه راحتی بر سرنوشت دنیای اسلام ترجیح دهند. و عدم همراهی خواص،عوام راهم تحت تاثیر قرارمی داد. اگر خواص در تصمیم گیری،تشخیص،گذشت از دنیا و اقدام برای رضای خدا درلحظه،عمل میکردند تاریخ را نجات می دادندوارزش هاراحفظ می کردند. باید در لحظه ی لازم حرکت لازم را انجام داد.اگر وقت بگذرد دیگر فایده ندارد. نویسنده:حجت الاسلام سیدعلی اصغر علوی منبع:کتاب توجیح المسائل چاپ :ششم صفحه:۱۲۵ 🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴🍁🌴 http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
بسته های فرهنگی هم رسید هرکی یدونه برداره سوار اتوبوس خودش بشه هر بسته شامل زیارت اربعین کتاب جیبی خاطرات شهدای مدافع حرم سربند ،چفیه،وتسبیح جهت ذکر مسواک و خمیر دندون http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16
🔷ننه گلی:: خب مرضی بانو بگو ببینم دخترم ،چندسالی داری ؟ _کوچک شما 😁یه بیست وپنج سالی ازخداعمرگرفتم ,امسالم ششمین سالیه که خداتوفیق سفر اربعین روبهم داده _به به ماشاالله گل دختر،خوشا به سعادتتتت ،شش بار ،چقدر خوب ، روزی شما جوونا ی این زمون خیلی زیاد بود برای رزق کربلا خوشا به سعادتتون مرضی بانو:آره ننه جون ،اونم به خاطر رشته ایه که خوندیمه ،اخه ننه گلی من دانشجوی رشته پرستاری هستم وهرسال دانشگاهمون موکب سلامت به مدت ده روز درکربلا برقرارمی کرد ماهم که عاشق کربلا وخدمت به زائرا هرسال می یومدیم ننه گلی:چقدررررخوب مادر ،چه توفیقی ازاین بالاتر خوشابه حالتون،ولی معلومه ازاین چشمای شیطونت واین کارهات خیلی هم شیطونی 😉 نرگس:::واااای دقیقا درست گفتی ننه جون،یعنی یدونه این مرضی بانو ویه دونه کل موکب ازبس باکارهاش ماروخندونده که خدا می دونه ،مثلا همین پارسال ،قرارنبود حتما بیاد گفته بودن شاید بشه یه کارهایی کردومرضیه هم بیاد این مرضی طفلک هم کوله اش روبسته بود نشسته بود توخونه منتظر 😁😁 مرضی بانو:وایسا وایسا نرگس خودم بقیه اش روبگم 🤓😁 وااای ننه نمی دونی چه حسی بود ازیه طرف یه شیرینی که شاید آقا بطلبت وازیه طرف یه حس دلهره که نکنه نشه استرس زیادی داشتم همه ی وسایلم رو جمع کرده بودم وگذاشته بودم تو کوله ام خودمم حاضر و آماده باچادر نشسته بودم ومنتظر تا گوشی زنگ بخوره وان شالله راهی بشم ساعت یک نصف شب بود وچشم من روی گوشی ومنتظر ظهر یه مقدار نارنگی خریده بودم برای توی راه ،بلندشدم یدونه ازنارنگی هارو بردارم بخورم که یهو چشمم به یه موجود خیلی شیک وپیک افتاد ,, یه حلزون بزرگ وخوشگل گوشه ی یه نارنگی بود همین که چشمم بهش افتادگفتم: ،سلااااام تواینجا چیکارمی کنی ،ازخونه ات آواره شدی نکنه توهم بی قراری که یهو یه فکری به ذهنم زد حلزون روبرداشتم وآوردم گذاشتم رو کوله ام وبرای اینکه زمان بگذره واسترسم کمتربشه یه عکس انداختم واستوری کردم توپیج اینستام ونوشتم این موجود که می بینید یک عدد آقای حلزون هست که قراره اگه جور بشه همسفر من بشه وراهی بشیم به سمت کربلا وبشه کربلایی حلزون برای ما دعا کنید نرگس:واااای ننه گلی😁😁😁نمی دونی چقدر خنده داربود ،مرضی بذار بقیه اش رومن بگم ،ننه جون ما پارسال با اتوبوس زودترراه افتاده بودیم ،وبعدشتیدیم که مرضی شاید جورشه بیاد وقرارشده بود اگه جور شد بایکی ازمسئول ها با ماشین بیان تامرز وبعداونجا باهم راهی بشیم ما بابچه ها تواتوبوس بودیم ومی گفتیم خداکنه جوربشه مرضیه هم بیاد ،بدون مرضیه دلمون خیلی می گیره وازاین حرفا که یهو یکی از بچه های پزشکی درحالی که گوش اش دستش بود دادزدو گفت:::بچه هااااا بیاید ببینید مرضی چی گذاشته😁😁😁😁ماهم همه ریختیم سر مینا ودیدیم مرضی تو اینستاعکس یه حلزون وکه رو کوله اش هست رو استوری گذاشته نوشته آیا من واین حلزون راهی کربلا می شیم واین حلزون کربلایی حلزون می شه یانه ؟ وااای ننه مارومی گی تااین روخوندیم اتوبوس یهو ازخنده منفجرشد یه ربع بعد دیدیم مرضی استوری گذاشته سفر من وکربلایی حلزون شروع شد واقا ماروهم طلبید بعداونم هر یه ساعت استوری می داشت درحالت های مختلف باحلزونش تارسیدن به ما لب مرز بعدم وقتی رسیدیم کربلا اون حلزون روبرد وگذاشت توباغچه کنار بین الحرمین وعکس انداخت واستوری گذاشت اینستا ونوشت :کی فکرش رومی کرد این حلزون آنقدر سعادت مندبشه ازجایی گوشه ی قزوین بیاد برای همیشه توبهشت بین الحرمین بمونه http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16