هدایت شده از روشنگری
✅ از مادرید تا اسلو؛ بازخوانی اقدام اروپا در به رسمیت شناختن دولت فلسطین
❇️ به رسمیتشناسی دولت فلسطین توسط کشورهای اروپایی نظیر اسپانیا، نروژ و ایرلند، متأثر از تحولات اخیر غزه و تحولات دیپلماتیک منطقهای است. از یک سو، فاجعه انسانی بیسابقه در غزه با بیش از ۶۰ هزار کشته، افکار عمومی اروپا را تحت فشار قرار داده و دولتها را به اقدام عملی واداشته است. از سوی دیگر، این اقدام تلاشی استراتژیک برای احیای راهحل دو دولتی محسوب میشود که نتانیاهو صریحاً آن را رد کرده است. کشورهایی مانند اسپانیا با اتکا به نقش تاریخی خود در صلح خاورمیانه و ایرلند با استناد به تجربه استعمارزدگی، این شناسایی را گامی ضروری برای عدالت تاریخی میدانند. با این حال، این تصمیم با چالشهای ساختاری مواجه است؛ تعیین نشدن مرزهای مشخص بر اساس خط ۱۹۶۷، وضعیت نامشخص اورشلیم و دوگانگی قدرت بین تشکیلات خودگردان و حماس، از موانع عملی تحقق دولت فلسطینی به شمار میروند.
❇️ واکنشهای منطقهای و بینالمللی به این اقدام، طیفی از مخالفت تا حمایت مشروط را دربرمیگیرد. آمریکا با محکوم کردن اقدامات یکجانبه، شناسایی فلسطین را صرفاً در چارچوب توافق دوجانبه با اسرائیل میپذیرد و وتوی آن در شورای امنیت قطعی است. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس مانند امارات و بحرین با وجود حمایت ظاهری از راهحل دو دولتی، شناسایی فعلی را منوط به خلع سلاح حماس دانسته و اولویت خود را بر حفظ منافع اقتصادی از طریق عادیسازی روابط با اسرائیل قرار دادهاند. مصر نیز ضمن مخالفت با کوچ اجباری فلسطینیان به سینا، بر نقش میانجیگری خود در مذاکرات آتشبس تأکید دارد.
❇️ پیامدهای مثبت این شناسایی برای فلسطینیان عمدتاً در عرصه حقوق بینالملل و مشروعیت سیاسی متمرکز است. تقویت جایگاه حقوقی فلسطین در نهادهایی مانند دیوان کیفری بینالمللی، امکان پیگرد قانونی جنایات جنگی اسرائیل را فراهم میکند. همچنین دسترسی به منابع مالی نهادهای بینالمللی برای بازسازی غزه و انتقال اداره آن به تشکیلات خودگردان طبق "اعلامیه نیویورک ۲۰۲۵" از دیگر مزایای محتمل است. با این وجود، تهدیدات جدی از جمله تشدید شهرکسازیهای اسرائیل، قطع کمکهای مالی به تشکیلات خودگردان و خطر نمادین ماندن این شناسایی بدون پشتوانه عملیاتی، دستاوردهای مذکور را تحتالشعاع قرار میدهد. در نهایت، موفقیت این اقدام منوط به تبدیل آن به اهرم فشار برای وادار کردن اسرائیل به مذاکره و حل تناقضات داخلی فلسطینیهاست.
✍ #حسین_نجفی
#روشنگری
https://eitaa.com/Roshangry20
هدایت شده از روشنگری
✅ سرنوشت طرح خلع سلاح حزبالله به کجا خواهد رسید
❇️ تصمیمگیری درباره خلع سلاح حزبالله در دولت لبنان، به رهبری مثلث حکومتی متشکل از رئیسجمهور ژوزف عون، نخستوزیر نواف سلام و رئیس پارلمان نبیه بری، در بنبست سیاسی عمیقی فرو رفته است. عون با تأکید بر ضرورت "بازگرداندن حاکمیت ملی" و انحصار سلاح در دست ارتش، آشکارا از طرحهای بینالمللی حمایت میکند. اما این موضع در تقابل مستقیم با نبیه بری قرار دارد که به عنوان متحد استراتژیک حزبالله، هرگونه اقدام فوری را رد کرده و تنها به تأیید نمادین اصل "انحصار سلاح دولت" بسنده میکند. نواف سلام نیز تحت فشار سنگین دیپلماتیک از سوی واشنگتن و پاریس قرار دارد؛ امانوئل مکرون شخصاً به او هشدار داده که زمان برای جلوگیری از جنگ تمامعیار با اسرائیل رو به اتمام است. با این حال، شکاف آشکار در هیئت دولت، برگزاری جلسه تصمیمگیری مؤثر را تاکنون ناممکن ساخته است.
❇️ مخالفت سرسختانه حزبالله و پایگاه اجتماعی آن، محور دوم این معادله را تشکیل میدهد. شیخ نعیم قاسم، دبیرکل حزب، هرگونه خلع سلاح را "خنجر زدن به مقاومت" خوانده و تهدید کرده که سلاحها تنها پس از آزادی سرزمینهای اشغالی زمین گذاشته خواهد شد. منابع میدانی از آمادهباش کامل نیروهای این گروه در جنوب لبنان و توزیع تسلیحات جدید خبر میدهند. همزمان، تظاهرات خیابانی در ضاحیه جنوبی بیروت، با شعارهای تند علیه ژوزف عون و "توطئه آمریکایی"، عمق چالش اجتماعی پیشرو را نشان میدهد. در این میان، فشارهای خارجی به نقطه اوج رسیده است: واشنگتن کمکهای نظامی به لبنان را مشروط به خلع سلاح کرده و اسرائیل عملیاتهای مرزی خود را تا تحقق این شرط ادامه داده است.
❇️ در جمعبندی نهایی، احتمال تصویب طرح خلع سلاح فوری و کامل در کوتاهمدت و جلسه امروز کابینه عون نزدیک به صفر است. ترکیب مقاومت مسلحانه حزبالله، شکاف در ساختار حکومتی لبنان، و تهدید به تشدید بحران داخلی، دولت را به سمت گزینههای حداقلی مانند "تصویب نظری بدون ضمانت اجرا" یا "تعویق تصمیم تا حل سایر بحرانها" سوق میدهد. سناریوی محتملتر، تبدیل این پرونده به ابزاری برای چانهزنیهای فرسایشی است که تنها با افزایش مداخلات خارجی یا وقوع یک شوک امنیتی بزرگ (مانند جنگ گسترده با اسرائیل) ممکن است تغییر کند. سرنوشت این طرح بیش از آن که در جلسات دولت لبنان تعیین شود، در میدان نبرد جنوب لیتانی و پایتختهای غربی در حال رقم خوردن است.
✍#حسین_نجفی
#روشنگری
https://eitaa.com/Roshangry20
هدایت شده از روشنگری
✅️ بررسی مقایسه ای حزب الله و حشد الشعبی
❇️تفاوت ساختار اجتماعی و مذهبی:
در عراق، اکثریت جمعیت شیعه هستند و شکلگیری حشدالشعبی با فتوای آیتالله سیستانی، مشروعیت گستردهای در جامعه به دست آورد. اما در لبنان، شیعیان حدود ۲۵ تا ۳۵ درصد جمعیت را تشکیل میدهند و کشور از تنوع بالای طایفهای و مذهبی برخوردار است. این پراکندگی از اجماع ملی حول محور حزبالله جلوگیری میکند.
❇️نظام طایفهای و تقسیم قدرت:
سیستم حکمرانی لبنان مبتنی بر تقسیم قدرت میان طوایف مختلف (مسیحی، سنی، شیعه، دروزی و...) است. به همین دلیل، امکان رسمی و قانونی کردن یک نیروی نظامی خارج از ارتش، بدون رضایت سایر طوایف و گروهها بسیار محدود است و با مخالفت جدی داخلی روبرو خواهد شد.
❇️موضع دولت و ارتش لبنان:
ارتش لبنان به عنوان یگانه نیروی نظامی قانونی کشور، از حمایت و کمکهای فنی و مالی غرب، به ویژه آمریکا و فرانسه، بهرهمند است. هرگونه تلاش برای رسمیتبخشی به حزبالله به عنوان یک نیروی موازی، مشروعیت دولت و ارتش را به چالش میکشد و با واکنش جدی بازیگران خارجی مواجه میشود.
❇️موقعیت جغرافیایی و حساسیت امنیتی:
لبنان در مجاورت مستقیم اسرائیل قرار دارد و هرگونه افزایش قدرت نظامی رسمی حزبالله، تهدیدی برای امنیت اسرائیل و منافع ایالات متحده تلقی میشود. این مسأله نهتنها واکنشهای سیاسی و نظامی، بلکه موج جدیدی از تحریم و فشار بینالمللی علیه لبنان را به دنبال خواهد داشت.
❇️نقش بازیگران خارجی:
کشورهای بزرگ غربی، عربی و اسرائیل به هیچوجه حاضر به پذیرش رسمیت قانونی حزبالله نیستند و در برابر هرگونه تلاش برای تکرار مدل حشدالشعبی (یکپارچهسازی رسمی گروههای مقاومت با ساختار حاکمیت) مقاومت خواهند کرد.
❇️اقتصاد شکننده و وابستگی لبنان:
وضعیت اقتصادی لبنان بسیار شکننده است و دولت برای بقا به کمکهای خارجی وابسته است. هر گونه تحولی که نگرانی غرب یا جهان عرب نسبت به تسلط بیشتر حزبالله را افزایش دهد، منجر به تشدید فشارها و بحران معیشتی خواهد شد.
❇️ با وجود شباهتهای ساختاری و حمایت خارجی مشابه، تفاوتهای عمیق در بافت سیاسی، مذهبی، جمعیتی و ژئوپلیتیکی مانع از آن است که حزبالله همانند حشدالشعبی عراق به رسمیت شناخته شود. هر گونه تلاشی در این جهت، خلاف موازنه داخلی لبنان و تهدیدی جدی برای ثبات منطقهای خواهد بود.
✍️ #حسین_نجفی
#روشنگری
هدایت شده از روشنگری
✅️چرا آمریکا به جای تقابل مستقیم با روسیه و ایران، به فشار بر شرکا روی آورده است؟
❇️در سالهای گذشته، سیاست خارجی آمریکا با چالشهای تازهای روبهرو شده است؛ چالشهایی که نشان میدهد قدرت و نفوذ پیشین این کشور، دیگر به سادگی گذشته عمل نمیکند. یکی از پرسشهای اصلی این روزها این است که چرا واشنگتن به جای رویارویی مستقیم با رقبایی چون روسیه و ایران، راه فشار بر دوستان و شرکای اقتصادی این کشورها را انتخاب کرده است؟ پاسخ را باید در محدودیتها و واقعیتهای جدید سیاست جهانی جستوجو کرد؛ جایی که آمریکا دیگر نمیتواند با قدرت نظامی و تحریم مستقیم، حرف اول را بزند.
❇️نمونه روشن این رویکرد را میتوان در رفتار اخیر آمریکا نسبت به فروش نفت روسیه دید. آمریکا با وجود تمام تلاشها و تحریمهایش، نتوانست روند صادرات نفت و گاز روسیه را متوقف کند. بنابراین، تمرکز خود را بر فشار آوردن به کشورهایی مانند هند، چین و ترکیه گذاشت تا آنان از مراوده با روسیه دست بکشند یا دستکم آن را محدود کنند. هدف اصلی این سیاست، منزوی کردن روسیه از راه تضعیف روابط اقتصادی و مالی آن است؛ روشی که سالهاست درباره ایران هم به کار گرفته میشود.
❇️در مورد ایران، آمریکا همین الگو را با شدت بیشتری اجرا کرده است. این کشور نه تنها خودش تحریمهای گستردهای علیه ایران وضع کرده، بلکه با تحریمهای ثانویه، دیگر کشورها و شرکتهایی را که قصد همکاری اقتصادی با ایران دارند هم زیر فشار گذاشته است. پیام روشن است: اگر با تهران معامله کنید، از دسترسی به اقتصاد و نظام مالی آمریکا محروم میشوید. این سیاست، اگرچه در مقاطعی به اقتصاد ایران آسیب رساند، اما در نهایت به تابآوری بیشتر اقتصاد ملی و گسترش همکاری با شرکا و مسیرهای غیرغربی انجامیده است.
❇️به طور کلی، این تاکتیک نشان میدهد آمریکا برای حفظ قدرت خود مجبور شده به شیوههای غیرمستقیم متوسل شود. امروز دیگر شرایط ساده نیست و بسیاری از کشورهای هدف با متنوع ساختن شرکای اقتصادی و استفاده از روشهای مالی جایگزین، وابستگی خود را کاهش دادهاند. هرقدر این مقاومت و مسیرهای جدید قدرتمندتر شوند، کارایی الگوی تحریم و فشار آمریکا کمتر خواهد شد؛ موضوعی که شاید مهمترین نشانه پایان عصر سلطه بیرقیب واشنگتن بر روابط اقتصادی و سیاسی جهان باشد.
✍️ #حسین_نجفی
هدایت شده از روشنگری
✅️امارات؛ میانجی خاموش صلح پاشینیان و علیاف
❇️در هفتههای اخیر خبر توافق تازه آمریکا با ارمنستان و آذربایجان برا کاهش تنش، بازتاب زیادی پیدا کرد. اما آنچه کمتر گفته شد، نقشآفرینی پنهان امارات در پشت این صحنه بود. ابوظبی آرام و بیسروصدا، بخشی از مسیر گفتوگو میان دو کشور را هموار کرد؛ مسیری که ظاهراً واشنگتن معمار اصلی آن بود، اما بدون حلقه امارات شاید به این سرعت شکل نمیگرفت.
❇️ابوظبی از راه قدرت سرمایهگذاری و روابط گسترده تجاری وارد ماجرا شد. دوبی و ابوظبی به محل دیدار هیئتهایی از ارمنستان و آذربایجان تبدیل شدند که ظاهراً برای مذاکره اقتصادی میآمدند، اما پشت درهای بسته حرفهای سیاسی ردوبدل میشد. روابط عادیشده امارات با اسرائیل و آشتیاش با ترکیه نیز باعث شد بتواند بیحساسیت با هر دو سوی درگیری گفتوگو کند.
❇️دلیل اصلی این ورود، بلندپروازی امارات برای تثبیت جایگاهش در معادلات جهانی بود. ابوظبی میداند حضور فعال در بحرانهای اطراف ایران و روسیه، به معنی کسب امتیاز سیاسی در نزد آمریکا و اروپا است. از سوی دیگر، آرام شدن اوضاع در قفقاز میتواند کریدورهای تجاری مهمی را به حرکت درآورد که خلیج فارس را به دریای سیاه و اروپا وصل میکند؛ راهی که سود اقتصادی و جایگاه ژئوپلیتیک بیشتری به امارات میدهد.
❇️آغاز این مسیر به پس از جنگ دوم قرهباغ در سال ۲۰۲۰ برمیگردد. امارات با حضور در پروژههای بازسازی آذربایجان و تقویت روابط اقتصادی با ارمنستان، پایه کار را گذاشت. از سال ۲۰۲۲، با بهبود روابطش با ترکیه و هماهنگی نزدیک با آمریکا و اسرائیل، تبدیل به میانجی غیررسمی شد. حتی کشورهایی مثل گرجستان هم برای نشستهای بیحاشیه به این شبکه کمک کردند.
❇️این نقشآفرینی برای امارات پرمنفعت بوده است. از تثبیت چهرهای دیپلماتیک و جهانی گرفته تا دسترسی به پروژههای زیرساختی، انرژی و حملونقل. همچنین، این روند اتحادهای امنیتی امارات با آمریکا و اسرائیل را عمیقتر کرده و روابطش با ترکیه و باکو را مستحکمتر ساخته است. از همه مهمتر، ابوظبی اکنون ابزاری تازه برای اثرگذاری در حیاط خلوت ایران و روسیه دارد؛ ابزاری که شاید در بحرانهای آینده برگ برنده این بازیگر خاموش خلیج فارس باشد.
✍️ #حسین_نجفی
#روشنگری
https://eitaa.com/Roshangry20
هدایت شده از روشنگری
✅️پرواز امنیتی لاریجانی: آزمون راهبردی ایران در عراق و لبنان در آستانه تشدید تنشها
❇️ سفر علی لاریجانی، دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی، به عراق و لبنان اولین مأموریت خارجی اوست و درست در زمانی انجام میشود که منطقه غرب آسیا در اوج تنش قرار دارد؛ از درگیریهای مستقیم و نیابتی ایران و اسرائیل در سوریه و غزه گرفته تا تلاشهای تازه آمریکا برای کم کردن نفوذ تهران در عراق. انتخاب عراق بهعنوان نخستین مقصد، بیدلیل نیست؛ این کشور یکی از مهمترین حلقههای امنیتی، سیاسی و اقتصادی ایران است و تحولاتش میتواند مسیر کل منطقه را تغییر دهد.
در بغداد، لاریجانی بهدنبال حمایت قانونی و عملی از حشدالشعبی در برابر فشارها، مدیریت فضای انتخابات پارلمانی، هماهنگی سیاستها در بحران سوریه و کنترل فعالیت گروههای مسلح مرزی مانند پژاک خواهد بود. هدف نهایی، مقابله با طرح آمریکا و اسرائیل برای تغییر موازنه قدرت در عراق است.
❇️لبنان، مقصد دوم، حساستر از عراق است. این سفر در حالی رخ میدهد که بحث خلع سلاح حزبالله دوباره داغ شده و فشارهای بینالمللی و حرکتهای مخالفان داخلی جدیتر شدهاند. برنامه دیدار با رهبران حزبالله و سایر متحدان سیاسی، تلاشی برای حفظ انسجام جبهه مقاومت و جلوگیری از تضعیف توان بازدارندگی در برابر اسرائیل است. بحران شدید مالی و سیاسی لبنان نیز به این پرونده گره خورده؛ موضوعی که شاید کمتر علنی شود، اما بهاحتمال زیاد در گفتوگوها جای مهمی خواهد داشت. حتی کمکهای محدود ولی هوشمندانه اقتصادی از سوی ایران میتواند نقش راهبردی در حفظ قدرت حزبالله داشته باشد.
❇️این سفر، علاوه بر هماهنگ کردن نیروهای همسو، نیازمند مدیریت اختلافات داخلی در دو کشور میزبان هم هست؛ از رقابتهای پنهان در میان گروههای شیعی عراق گرفته تا ظرافت روابط حزبالله با متحدان مسیحی و سنیاش در لبنان. همچنین پیوند این سفر با پرونده سوریه، امنیت مرزهای مشترک و نقش ویژه بیروت بهعنوان پل ارتباطی با گروههای فلسطینی، به اهمیت آن افزوده است.
❇️ اگر این مأموریت موفق شود، جایگاه ایران در بغداد و بیروت تثبیت و راه حرکت رقبا بستهتر خواهد شد و پیام روشنی از توان بازدارندگی تهران مخابره میشود. اما اگر نتیجهای نگیرد، دروازه فرصتها برای آمریکا، اسرائیل و برخی کشورهای عربی بازتر خواهد شد. این سفر، محک جدی توان لاریجانی در مدیریت پروندههای پیچیده منطقه و بخشی مهم از معادله موازنه قدرت در غرب آسیاست.
✍️ #حسین_نجفی
#روشنگری
#بصیرت
https://eitaa.com/Roshangry20
هدایت شده از روشنگری
✅️ژنو؛ قفل کامل و شلیک شمارش معکوس بحران
❇️نشست ۲۶ اوت ایران و تروئیکای اروپایی در ژنو، نه توافق آورد نه فاصلهگرفتن از خطر؛ فقط تکرار مواضع و تغذیه بحران. درحالیکه موعد اروپا برای تهدید به مکانیسم ماشه نزدیک است، فضای مذاکرات زیر سایه جنگ اخیر با رژیم صهیونیستی و خطکشی امنیتی داخلی ایران، جایی برای انعطاف باقی نگذاشت. مکانیسم ماشه یعنی بازگشت تحریمهای شورای امنیت بدون حق وتوی روسیه و چین؛ اقدامی که میتواند پرونده هستهای را وارد مرحله انفجاری کند.
❇️اروپا، با پشتوانه فشار واشنگتن، دو مطالبه گذاشت: احیای کامل بازرسیهای آژانس و مذاکره مستقیم با آمریکا. تهران این شروط را رد کرد و اروپا را، بهخاطر عهدشکنی پس از خروج آمریکا از برجام، فاقد صلاحیت حقوقی و اخلاقی دانست. همکاری با آژانس نیز بهدلیل حملات اسرائیل به مراکز هستهای و جانبداری این نهاد، متوقف شده است.
❇️این بنبست فقط دیپلماتیک نیست، پیامد امنیتی مستقیم دارد. بازگشت تحریمها میتواند بهانه تلآویو برای حملات تازه با چراغ سبز واشنگتن شود. گزارشهای میدانی از آمادهسازی عملیات حکایت دارد. در تهران، اجماع حاکمیت و افکار عمومی علیه آمریکا بهدلیل خیانتها و حمایت از اقدامات اسرائیل، مذاکره را کلا ملغی کرده و سناریوهایی مثل خروج از NPT یا تغییر معادلات امنیت دریایی را روی میز گذاشته است. ژنو عملاً میدان تثبیت شکاف شد؛ حالا شمارش معکوس برای بحرانی تازه آغاز شده، با احتمال درگیری که هر روز پررنگتر میشود.
✍️ #حسین_نجفی
┅┅┅┅🍃🇵🇸❤🇮🇷🍃┅┅┅┅┄
#روشنگری
#بصیرت
#جهاد_تبیین
#کبوتران_بصیر
https://eitaa.com/joinchat/1983643659C6c8346e4d1
هدایت شده از روشنگری
✅️ نقش آژانس انرژی اتمی در بازی سیاسی غرب علیه ایران
❇️اظهارات اخیر رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در مصاحبه با فاکس نیوز، با لحنی تهدیدآمیز همراه بود که ایران را در برابر انتخاب میان پذیرش بازدیدهای بازرسان از سایتهای هستهای و مواجهه با سناریوی جنگ قرار میدهد. گروسی با استناد به واقعه جنگ ۱۲ روزه و با ادعای جلوگیری از تکرار آن، خواستار افزایش دسترسی بازرسان به تاسیسات هستهای ایران شده است. این رویکرد را میتوان به عنوان تلاشی برای تحمیل اراده قدرتهای غربی به ایران تلقی کرد که تحت پوشش نظارتهای بینالمللی انجام میپذیرد. این هشدارها، بیش از آنکه دغدغه شفافیت هستهای را نشان دهد، به ابزاری برای تشدید فشار بر جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
❇️گروسی در اظهارات خود، قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی ایران را که بر لزوم رعایت حاکمیت ملی و تضمین امنیت مراکز هستهای در همکاری با آژانس تاکید دارد، را کاملاً نادیده گرفته است. این قوانین به صراحت همکاری با آژانس را تا حصول اطمینان از این شرایط تعلیق کردهاند. در حالی که مقامات ایرانی اعلام کردهاند حضور کنونی بازرسان آژانس صرفاً به منظور نظارت بر فرآیند تعویض سوخت در نیروگاه بوشهر است و هیچ برنامهای برای بازرسی از تأسیسات آسیبدیده وجود ندارد، گروسی همچنان بر بازگشت بیقید و شرط بازرسان اصرار میورزد. این اصرار، به نوعی تعرض به حق حاکمیت ملی ایران در تعیین نحوه همکاریهای بینالمللی تلقی میشود.
❇️رویکرد و لحن بیانات گروسی به روشنی نشان میدهد که آژانس بینالمللی انرژی اتمی، از جایگاه یک نهاد بیطرف و فنی، به یک ابزار سیاسی در دست کشورهای غربی تبدیل شده است. اصرار گروسی بر این نکته که "بدون نظارت آژانس در ایران، هیچ مذاکره جدی شکل نمیگیرد"، به وضوح ارتباط مستقیم میان خواستههای آژانس و آغاز هرگونه مذاکرات آتی را نمایان میسازد. این رویکرد، استقلال آژانس را زیر سوال برده و آن را به مجری اهداف و سیاستهای خاص قدرتهای بزرگ تبدیل میکند که از اهداف اصلی این نهاد بینالمللی فاصله گرفته است.
❇️در مجموع، هشدار اخیر مدیرکل آژانس را میتوان اینگونه تفسیر کرد که ایران بین دو گزینه دشوار قرار گرفته است: یا باید تن به بازرسیهای گسترده و فراتر از پروتکلها بدهد و یا خود را برای مواجهه با یک درگیری جدید آماده کند. این سخنان نه تنها یک برخورد تحقیرآمیز با حق حاکمیت ملی ایران است، بلکه شواهدی آشکار از تبدیل شدن آژانس به بازوی اجرایی سیاستهای فشار حداکثری غرب علیه ایران به شمار میرود. تجربه نشان داده است که حتی در صورت همکاری کامل ایران، تضمینی برای پایان یافتن فشارهای بینالمللی و جلوگیری از رویاروییهای احتمالی وجود ندارد.
✍️ #حسین_نجفی
┅┅┅┅📢🍃🇵🇸❤🇮🇷📡🌪📣┅┅┅┅┄
#روشنگری
#بصیرت
#جهاد_تبیین
#کبوتران_بصیر
https://eitaa.com/joinchat/1983643659C6c8346e4d1
هدایت شده از روشنگری
✅️ظرفیتهای سیاسی و اقتصادی شانگهای برای مقابله با یکهتازی دلار و غرب
❇️نشست اخیر سازمان همکاری شانگهای، نهتنها نمایشگاه دیدگاههای رهبران آسیایی درباره نظم جهانی بود، بلکه فرصتی برای ایران فراهم کرد تا نقش خود را در محور چندقطبی در حال شکلگیری تثبیت کند.
❇️ولادیمیر پوتین در این نشست، غرب را مسئول بحران اوکراین معرفی و خواستار همپیمانی اعضاء در برابر فشارهای خارجی شد. این دیدگاه همسو با خطمشی تهران، زمینه نزدیکی بیشتر ایران و روسیه را در مدیریت چالشهای مشترک فراهم کرد. چنین همگرایی سیاسی، جایگاه ایران را در صف کشورهای معترض به الگوی تکقطبی غرب تقویت میکند.
❇️شی جینپینگ با پیشنهاد تأسیس «بانک توسعه » و توسعه استفاده از ارزهای محلی، مسیر تازهای برای رهایی اعضا از وابستگی به دلار ترسیم کرد. این طرح، برای اقتصاد ایران که تحت فشار تحریمهای مالی است، همچون سوپاپ اطمینان عمل میکند. استقبال تهران از ایده پکن، پیام روشنی از تمایلش به تعمیق همکاری اقتصادی با چین و بلوک شرق فرستاد.
❇️مسعود پزشکیان با محکومکردن حملات اخیر به خاک ایران و تأکید بر سازوکار امنیتی منطقهای، عملاً تهران را در متن محور امنیت جمعی آسیایی قرار داد. این موضع، مشروعیت و وزن ایران در گفتوگوهای امنیتی SCO را افزایش داده و مسیر بهرهبرداری از ظرفیتهای ضدتروریسم و ثباتساز سازمان را هموارتر میسازد.
❇️در بعد اقتصادی و زیرساختی، عضویت کامل ایران امکان ورود به طرحهای ترانزیتی کلان و گسترش تجارت با کشورهای آسیای مرکزی را فراهم کرده است. با این حال، وجود شکافهای داخلی در سازمان و فشار اقتصادی آمریکا بر شرکای ثالث، چالشهایی است که نیازمند مدیریت دیپلماتیک و اقتصادی دقیق خواهد بود. سازمان همکاری شانگهای در حال گذار از نهادی مشورتی به بلوکی عملیاتی برای نظم مالی و امنیتی مستقل از غرب است؛ وضعیتی که هم فرصتهای بزرگی برای ایران ایجاد میکند و هم نیازمند مهارت بالا در بهرهگیری از آنهاست.
❇️برای بهرهبرداری کامل از این همپیمانی چندقطبی، تهران باید استراتژی فعالتری اتخاذ کند؛ شامل سرمایهگذاری مشترک، هماهنگی با قدرتهای کلیدی و استفاده هوشمندانه از ظرفیتهای سیاسی، امنیتی و اقتصادی سازمان تا هم فشارهای خارجی مهار شود و هم موقعیت منطقهای ایران تثبیت گردد.
✍️ #حسین_نجفی
هدایت شده از روشنگری
✅️اهمیت و شراکت راهبردی تهران و پکن پاسخی به هژمون قدیمی غرب
❇️اکنون که جابهجایی قدرت از غرب به شرق شکل میگیرد، شراکت تهران و پکن پیوندی است که میتواند معادلات جهانی را دگرگون سازد. این دو قدرت آسیایی، در ابعاد گوناگون برای یکدیگر اهمیت بنیادین دارند که در ادامه بهاختصار بیان میشود.
❇️بُعد سیاسی_استراتژیک
روابط ایران و چین طی دو دهه اخیر، به یکی از محورهای کلیدی معادلات نظم نوین جهانی تبدیل شده است. برای پکن، تهران نهتنها یک شریک منطقهای، بلکه گرهای ژئوپلیتیکی در پروژه مقابله با هژمونی آمریکا و متحدانش است. برای تهران نیز، چین نماد قدرتی غیرغربی، سازماندهنده اتحادهای نوظهور مانند بریکس، و شریک قابلاعتمادی است که میتواند در برابر فشارهای تحریمی و دیپلماتیک غرب، پشتوانهای مؤثر ایجاد کند. این همگرایی، بر پایه اصل عدم مداخله، احترام متقابل به حاکمیت ملی، و حمایت از چندقطبیگرایی جهانی بنا شده است.
❇️بُعد اقتصادی
چین در سالهای اخیر بزرگترین شریک تجاری ایران بوده و سند همکاری ۲۵ ساله مسیر جذب سرمایهگذاری، توسعه زیرساخت، و مبادلات انرژی را هموار کرده است. ایران با منابع غنی نفت و گاز، جمعیت مصرفی گسترده، و موقعیت طلایی ترانزیتی، برای چین یک تأمینکننده قابلاعتماد در تنوعبخشی به امنیت انرژی محسوب میشود. در مقابل، چین بهواسطه قدرت صنعتی و فناوری خود، بخش مهمی از نیازهای راهبردی ایران را در شرایط فشار تحریمها تأمین میکند.
❇️بُعد امنیتی و نظامی
همکاری امنیتی ایران و چین، علاوه بر توافقات دوجانبه، در بستر چندجانبهگرایی سازمانهایی چون سازمان همکاری شانگهای تعریف شده است. مقابله با تروریسم، افراطگرایی، جرایم سازمانیافته و بیثباتی منطقهای، از جمله اهداف مشترک است. رزمایشهای مشترک دریایی، تبادل اطلاعات امنیتی، و هماهنگی برای حفاظت از مسیرهای ترانزیتی (کمربند و راه) نشاندهنده عینیتبخشی به این همگرایی امنیتی است.
❇️ابعاد فرهنگی،علمی و ژئوپلیتیکی
پیوند تمدنی ایران و چین ریشه در تاریخ جاده ابریشم دارد و امروز به ابزار قدرتمندی برای دیپلماسی نرم و تعامل مردممحور تبدیل شده است. در حوزه علمی، همکاری در فناوریهای نو، از انرژی پاک تا هوش مصنوعی، فرصت کاهش وابستگی به زیرساختهای دانشبنیان غرب را فراهم میآورد. از منظر ژئوپلیتیکی، ایران با موقعیت بیبدیل خود میان شرق و غرب آسیا و حاکمیت بر تنگه هرمز، حلقه اتصال حیاتی برای ابتکار کمربند و راه و شبکه نفوذ چین در خاورمیانه و بریکس محسوب میشود.
❇️🔚 سخن پایانی
همافزایی سیاسی ـ استراتژیک، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی، علمی و ژئوپلیتیکی میان ایران و چین، یک شراکت ماندگار و چندلایه ساخته است. در نظم در حال گذار به چندقطبی، این همکاری برای هر دو کشور نه یک انتخاب تاکتیکی، بلکه ضرورتی راهبردی است؛ ضرورتی که هم مقاومت در برابر فشارهای خارجی را تقویت میکند و هم مسیر توسعه پایدار را هموار میسازد. مسئولان، تصمیمگیران و تصمیمسازان کشورمان باید این واقعیت را بهدرستی درک کرده و با برنامهریزی هوشمندانه، از فرصتهای پیشرو بیشترین بهره را برای منافع ملی و جایگاه جهانی ایران به دست آورند.
✍️ #حسین_نجفی
┅┅┅┅📢🍃🇵🇸❤🇮🇷📡🌪📣┅┅┅┅┄
#روشنگری
#بصیرت
#جهاد_تبیین
#کبوتران_بصیر
https://eitaa.com/joinchat/1983643659C6c8346e4d1
هدایت شده از روشنگری
✅️حمله تلآویو به دوحه؛ پایان ۳۰ سال نقشآفرینی قطر
❇️هجوم هوایی تلآویو به ساختمان محل مذاکرات حماس در دوحه، تنها یک اقدام نظامی محدود نبود؛ بلکه به مثابه تهاجمی مستقیم به جایگاه منحصر به فردی تلقی میشود که قطر طی نزدیک به سه دهه در سیاست و امنیت خاورمیانه برای خود تثبیت کرده بود. از اواسط دهه ۱۹۹۰، این کشور کوچک اما پرنفوذ با میزبانی از رهبران و گروههای اسلامگرا از حماس و اخوانالمسلمین گرفته تا طالبان و حتی برخی چهرههای پیشین القاعده و راهاندازی شبکه الجزیره، عملاً به یک مرکز ارتباطی و رسانهای برای جریانهای فرامرزی و چریکی بدل شد؛ نقشی که نه حاصل تحولات داخلی، بلکه بخشی از طرح کلان غرب، بهویژه آمریکا، برای ایجاد کانالی امن جهت تعامل و مدیریت این نیروها بود.
❇️قطر در این مسیر جایگزین کشورهایی چون کویت و امارات شد که پیشتر پناهگاه نیروهای اسلام سیاسی بودند. پس از بهار عربی، با صرف بودجههای هنگفت، سعی کرد از شکافهای سیاسی و امنیتی منطقه بهرهگیری کند و با همکاری قدرتهایی نظیر ترکیه، سیاست خارجی فعال و چندلایهای را پیش گیرد. با این حال، چارچوب نقشآفرینی آن همواره در محدودهی تحمل آمریکا و متحدان غربیاش باقی میماند.
❇️اما در پرونده اسرائیل، قواعد متفاوت است. تلآویو از قطر انتظار داشت همانند امارات، نهتنها مانع فعالیت جریانهای مقاومت شود، بلکه زیرساختها و سیاستها را به نفع رژیم صهیونیستی همسو کند. در مقابل، دوحه بارها با حمایت رسانهای از مقاومت در جنگ ۳۳ روزه لبنان تا عملیات طوفان الاقصی، عملاً به چالش مستقیم منافع اسرائیل پرداخت. این رویکرد بهخصوص در حوزه غزه، فاصله جدی میان انتظارات تلآویو و اقدامات قطر ایجاد کرد.
❇️رهبران قطر تلاش داشتند در تلاقی منافع غرب و منافع مستقل خود حرکت کنند، اما به نظر میرسد این توازن برای اسرائیل غیرقابل تحمل بود. حمله امروز را میتوان تلاش برای شکستن این الگو و حذف نقشی دانست که قطر طی حدود ۳۰ سال با دقت و سرمایهگذاری بسیار ساخته بود. پیامدهای این ضربه، احتمالاً به تغییرات عمده در معادلات سیاسی و امنیتی جنوب خلیج فارس خواهد انجامید؛ تغییری که میتواند نفوذ سنتی دوحه را به شدت کاهش داده و صفبندیهای تازهای را میان کشورهای منطقه رقم بزند.
✍️ #حسین_نجفی
هدایت شده از روشنگری
✅خلأ قدرت ایران در سوریه و جسارت بیسابقه تلآویو
❇️ حمله موشکی اخیر اسرائیل به دوحه، مرزهای جدیدی در نقشه تهدیدات منطقهای ترسیم کرد و پرده از واقعیتی برداشت که بسیاری مایل به دیدنش نبودند:
1️⃣امنیت منطقه غرب آسیا هرگز تنها با پیمانهای نظامی یا حضور نیروهای خارجی تضمین نشده است. تا پیش از این، حضور ایران در سوریه چون سدی پنهان، به تلآویو یادآوری میکرد که هر حملهای میتواند بهای سنگینی داشته باشد. کاهش این حضور، نه تنها بازدارندگی را فروپاشید بلکه فضای خالی قدرت را به کاملترین شکل در اختیار اسرائیل گذاشت. آنچه امروز رخ میدهد، نتیجه خالی شدن یک سنگر حیاتی در موازنهای است که سالها با هزینه و نفوذ ایران ساخته شده بود
2️⃣تا پیش از سقوط دولت بشار اسد و کاهش حضور ایران در سوریه، تلآویو مجبور بود خطر واکنش تهران را در معادلاتش لحاظ کند. حضور مستقیم ایران در دمشق، به همراه پشتیبانی از محور مقاومت، مانند پلیس نامرئی میدان عمل اسرائیل را محدود کرده بود. اما با فروپاشی این دیوار، دست رژیم صهیونیستی برای حمله به هر نقطهای که بخواهد، حتی کشوری مانند قطر،باز شد.
3️⃣امروز سوریه چیزی جز جغرافیایی خالی از قدرت نیست، ارتش آن فروپاشیده، بخش زیادی از نظامیان یا کشته شدند یا گریختند، و سامانههای دفاعی و هواییاش یکییکی زیر آتش اسرائیل دود شدهاند. تجهیزات راهبردی که زمانی میتوانستند خط قرمز را ترسیم کنند، اکنون تلی ازخاکسترند. در سوی دیگر، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس ایستادهاند، که نه در حد و اندازه چنین مأموریتی و نه حتی قادر به حفاظت از خود بدون سپر اجارهای بیگانگان هستند. این پایتختها که نمایشگاههای تسلیحات مدرن غربی به راه انداختهاند، در میدان عمل، بدون چراغ سبز واشنگتن جرئت شلیک یک گلوله هم ندارند.
4️⃣وقتی برخی شیخنشینها در سقوط دولت اسد با آنکارا، واشنگتن و تلآویو همگام شدند، حذف ایران از سوریه را پیروزی راهبردی میپنداشتند. غافل از آنکه این جای خالی، زودتر از همه با پایگاههای اسرائیلی، پهپادها و عملیات فرامرزی او پر میشود. اهمیت حضور سیاسی_نظامی ایران در سوریه تنها در پشتیبانی از دمشق خلاصه نمیشد؛ این حضور خط تماس راهبردی با اسرائیل ایجاد کرده بود که هزینه هر تجاوز را بالا میبرد و بیمحاباگری تلآویو را مهار میکرد. حذف این محور نه تنها یک جبهه را فرو ریخت، بلکه امکان عملیاتیکردن دکترین (حمله پیشدستانه) اسرائیل را در سراسر منطقه فراهم ساخت.
✍#حسین_نجفی
https://eitaa.com/joinchat/1983643659C6c8346e4d1