eitaa logo
کبوتر🕊حرم
1.8هزار دنبال‌کننده
13.3هزار عکس
23.1هزار ویدیو
316 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⁉️⁉️ 🔻یک بار یک نفر در حرم علیه السلام به من گفت من را یک بکن؟! 🌷بردمش روبروی ایوان طلا گفتم ببین این است، از این امام بگیر و برو بیرون! حیف است بیایی اینجا بگویی «السلام علیک ایها الامام الرئوف»؛ بعد برگردی شوی!!! 🚩 @kabotareharam223
رضا دلم پنجره فولاد می خواد😭🕊 دلتنگ.../ اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌
...رضـاقـربـونـ...کـبوتـراتـ...🕊 سلام امام رضـــــا ؏جانم
دݪم هواتوڪرده😭 بگوچہ چارھ ڪنم...؟!💔🖇 رضاجآنم😭
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوانی ام در این امید پیر شد نیامدی و دیر شد زمانی عجل لولیک الفرج بحق الزینب الکبری(سلام الله علیها)
باید حکومت چنان باشد🙄😒
حسن ختام این مجموعه :)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاک بر سر من که بخوام خون شما ریخته بشود و من استفاده بکنم •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅ماجرای انتخاب لقب برای رضا(علیه السلام) 🔺زیباست حتما ببینید👌 لعنت به هر آن که هتکِ حرمت کرده بر ساحتِ خورشید اهانت کرده محشور شود روزِ جزا با مامون هر کس به امامِ ما جسارت کرده
💬توئیت قابل تامل خطاب به برخی مداحان ... ـــــــــــــــــــــــ یا خامنه ای زمان ایران
🌴آیت الله شاه آبادی پسر آیت الله العظمی شاه آبادی رحمة الله علیه: از دورانی که در نجف در خدمت حضرت قدس سره بودم، خاطرهٔ جالبی را به یاد دارم. 🌿قبل از تشریف فرمایی امام به نجف، شبی در خواب دیدم که در ، آشوب و جنگ است، مخصوصا در . سر تمام نخلهای خرما یا قطع شده بود و یا سوخته بود، و در این جنگ یکی از نزدیکان من شده بود -و البته بعدها برادرم حاج آقا مهدی در جنگ شد- جنگ که خیلی طولانی شده بود، با پیروزی تمام شد. در تمام مدت خواب، من چنین تصور می‌کردم که جنگ میان حضرت و دشمنانش است. وقتی که جنگ تمام شد، پرسیدم « آقا علیه السلام کجایند؟» طبقهٔ بالای ساختمانی را نشان دادند که دو اتاق داشت. یکی درسمت راست و دیگری در سمت چپ، من به آنجا رفتم و خدمت حضرت مشرّف شدم و عرض ادب کردم. 🍃در همین حین از خواب بیدار شدم. پس از تشریف فرمایی امام به نجف، این خواب را برای ایشان تعریف کردم. ایشان تبسمی کردند و فرمودند: «این جریانها واقع خواهد شد.» عرض کردم: «چطور آقا؟» فرمودند: «بالاخره معلوم می‌شود این بساط.» 🌱من دوباره اصرار کردم و سرانجام ایشان فرمودند: «من یک نکته به تو می‌گویم ولی باید تا زمانی که من زنده هستم، جایی بیان نشود. زمانی که در قم در خدمت مرحوم والدت بودم، بسیار به ایشان علاقه داشتم، به طوری که تقریبا نزدیکترین فرد به ایشان بودم و ایشان هم مرا نامحرم نسبت به اسرار نمی‌دانستند. روزی برای من مسیر حرکت و کار را بیان کردند. حالا البته زود است و تا آن زمان که این مسیر شروع شد، زود است، اما می‌رسد. 🍀این حرف امام تا وقوع و پس از آن و نیز جنگ ایران و عراق به یاد من نماند، یعنی اصلا آن را فراموش کرده بودم. تا اینکه زمان فرا رسید. در طول جنگ من بارها به جبهه رفتم. 🍁🍂در یکی از این سفرها بود که ناگهان چشمم به نخلستانهایی افتاد که سرهای نخلها یا قطع شده و یا سوخته بودند. در آن زمان به یاد همان خواب افتادم و صحبتهایی که امام در خصوص آن فرموده بودند. ☘اوضاع تقریبا همانطور که دیده بودم، پیش رفت تا اینکه در اردیبهشت ۱۳۶۳ برادرم حاج آقا مهدی به رسید و دوباره به یادم آمد که حضرت امام فرموده بودند که تمام جریانهای خواب من اتفاق خواهند افتاد. 📚منبع: به نقل از پا به پای آفتاب، ج۳، ص۲۶۰. 📡حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید ـــــــــــــــــــــــ ◼️ •┈┈••••✾•🌿🕊🌿•✾•••┈┈• 📡 @kabotareharam223 کانال کبوتر حرم در ایتا
من خرج می‌شوم ؛ نه امام خرج من ...
به خاطر خدا.mp3
1.46M
💢 به خاطر خدا 🎙بیانات آیت الله تقوایی (حفظه الله) ┄┅═✧❁❁•••❁❁✧═┅┄
به تو مدیونم حسین_۲۰۲۳_۰۸_۰۱_۲۲_۴۲_۲۹_۵۷۲.mp3
3.95M
نامت دلیل گریه بی اختیارم 🌱 حسین _قلبم
📱 | «توبه‌ماجرعت‌طوفان‌دادی✌️» 📜 📻 📿