eitaa logo
کافه شهدا
1هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
125 فایل
✨کافه شهدا محفلی ازنور تاخدا✨ ✨اینجا قراره به بی نهایت برسیم انشالله✨ ✨به نیت خدمت به 14معصوم✨ ✨هرکه راصبح شهادت نیست،شام مرگ هست✨ 😍آیدی مدیر👇 @fatemehkarimipoor1371 @zohrehjafari1360
مشاهده در ایتا
دانلود
0558977349628.mp3
7.94M
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 کتاب قسمت 33 استادامینی خواه خیلیییییی جذابه @kafeshohada1400 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
مصاحبہ با پدر شھید عبدالرحیم فیروز آبادی♥ روز سہ شنبہ ۷ دی ۱۴۰۰📆 ساعت ۲۱:۰۰🕘 مکان : کانال در محضر شھدا♥⇩ @DarMahzarSHohada313
🔷 و قدم هایش را بر زمین می گذارد، آن هنگام که مهدی موعود ظهور کند
داستان کوتاه پند آموز🌹 مردی داشت در جنگل‌های آفریقا قدم می زد که ناگهان صدای وحشتناکی که دایم داشت بیشتر می شد به گوشش رسید. به پشت سرش که نگاه کرد دید شیر گرسنه‌ایی با سرعت باورنکردنی دارد به سمتش می‌آید و بلافاصله مرد پا به فرار گذاشت و شیر که از گرسنگی تورفتگی شکمش کاملا به چشم می‌زد داشت به او نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد که ناگهان مرد چاهی را در مقابل خود دید که طنابی از بالا به داخل چاه آویزان بود. سریع خود را به داخل چاه انداخت و از طناب آویزان شد.تا مقداری صدای نعره‌های شیر کمتر شد و مرد نفسی تازه کرد متوجه شد که در درون چاه اژدهایی عریض و طویل با سری بزرگ برای بلعیدن وی لحظه‌شماری می‌کند. مرد داشت به راهی برای نجات از دست شیر و اژدها فکر می‌کرد که متوجه شد دو موش سفید و سیاه دارند از پایین چاه از طناب بالا می‌آیند و همزمان دارند طناب را می‌خورند و می‌بلعند. مرد که خیلی ترسیده بود با شتاب فراوان داشت طناب را تکان می‌داد تا موش‌ها سقوط کنند اما فایده‌ایی نداشت و از شدت تکان دادن طناب داشت با دیواره‌ی چاه برخورد می‌کرد که ناگهان دید بدنش با چیز نرمی برخورد کرد. خوب که نگاه کرد دید کندوی عسلی در دیواره‌ی چاه قرار دارد و دستش که آغشته به عسل بود را لیسید و از شیرینی عسل لذت برد و شروع کرد به خوردن عسل و شیر و اژدها و موش‌ها را فراموش کرد که ناگهان از خواب پرید. خواب ناراحت‌کننده‌ای ی بود و تصمیم گرفت تعبیر آن را بیابد و نزد عالمی رفت که تعبیر خواب می‌کرد و آن عالم به او گفت تفسیر خوابت خیلی ساده است: شیری که دنبالت می‌کرد ملک الموت(عزراییل) بوده... چاهی که در آن اژدها بود همان قبرت است... طنابی که به آن آویزان بودی همان عمرت است... و موش سفید و سیاهی که طناب را می‌خوردند همان شب و روز هستند که عمر تو را می‌گیرند. مرد گفت: ای شیخ پس جریان عسل چیست؟ گفت: عسل همان دنیاست که از لذت و شیرینی آن مرگ و حساب و کتاب را فراموش کرده‌ای...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در اشتباهات دیروز خود نمان زیرا که آن ها متعلق به گذشته اند حالا که هدیه ای از یک روز جدید به تو داده شده از آن یک روز خوب بساز صبح خوبی داشته باشی @kafeshohada1400
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐 هرروز یک صفحه تاختم کامل صفحه137 به نیت ظهور منجی عالم بشریت مهدی فاطمه @kafeshohada1400 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
 - و آن‌گاه‌ ‌که‌ ابراهیم‌ ‌به‌ پدرش‌ آزر ‌گفت‌: آیا بتان‌ ‌را‌ ‌به‌ خدایی‌ می‌گیری‌! حقیقت‌ ‌این‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌من‌، تو و قومت‌ ‌را‌ ‌در‌ گمراهی‌ آشکار می‌بینم‌ 75 - و بدین‌ سان‌ ملکوت‌ آسمان‌ها و زمین‌ ‌را‌ ‌به‌ ابراهیم‌ نشان‌ می‌دادیم‌ ‌تا‌ [بصیرت‌ یابد] و ‌تا‌ ‌از‌ اهل‌ یقین‌ شود 76 - ‌پس‌ چون‌ شب‌ ‌بر‌ ‌او‌ تاریک‌ شد، ستاره‌ای‌ دید [‌برای‌ احتجاج‌ ‌با‌ مشرکان‌] ‌گفت‌: ‌این‌ پروردگار ‌من‌ ‌است‌، آن‌گاه‌ چون‌ افول‌ کرد، ‌گفت‌: زوال‌ پذیران‌ ‌را‌ دوست‌ ندارم‌ 77 - و چون‌ ماه‌ ‌را‌ تابان‌ دید، ‌گفت‌: ‌این‌ پروردگار ‌من‌ ‌است‌، و چون‌ فرو شد، ‌گفت‌: ‌اگر‌ پروردگارم‌ مرا هدایت‌ نکند بی‌گمان‌ ‌از‌ گمراهان‌ خواهم‌ شد 78 - ‌پس‌ وقتی‌ ‌که‌ خورشید ‌را‌ طالع‌ دید، ‌گفت‌: ‌این‌ پروردگار ‌من‌ ‌است‌، ‌این‌ بزرگ‌تر ‌است‌ و چون‌ افول‌ کرد، ‌گفت‌: ای‌ قوم‌! همانا ‌من‌ ‌از‌ آنچه‌ شریک‌ ‌خدا‌ می‌پندارید بیزارم‌ 79 - ‌به‌ راستی‌ ‌من‌ خالصانه‌ روی‌ دل‌ ‌به‌ سوی‌ کسی‌ داشته‌ام‌ ‌که‌ آسمان‌ها و زمین‌ ‌را‌ آفرید و ‌من‌ ‌از‌ مشرکان‌ نیستم‌ 80 - و قومش‌ ‌با‌ ‌او‌ ‌به‌ جدال‌ برخاستند ‌گفت‌: آیا ‌با‌ ‌من‌ ‌در‌ باره‌ی‌ ‌خدا‌ محاجّه‌ می‌کنید، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ ‌او‌ مرا ‌به‌ راه‌ راست‌ هدایت‌ کرده‌! و ‌من‌ ‌از‌ [شرّ] آنچه‌ شریک‌ ‌او‌ می‌سازید بیم‌ ندارم‌، مگر ‌آن‌ ‌که‌ پروردگارم‌ چیزی‌ بخواهد [و مرا بترساند] دانش‌ خدای‌ ‌من‌ همه‌ چیز ‌را‌ فرا گرفته‌ ‌است‌، ‌پس‌ آیا متذکر نمی‌شوید! 81 - و چگونه‌ ‌از‌ آنچه‌ شریک‌ ‌خدا‌ کرده‌اید بترسم‌، ‌در‌ صورتی‌ ‌که‌ ‌شما‌ ‌از‌ ‌این‌ کارتان‌ نمی‌ترسید ‌که‌ ‌برای‌ ‌خدا‌ چیزی‌ ‌را‌ شریک‌ می‌کنید ‌که‌ ‌خدا‌ ‌در‌ باره‌ی‌ ‌آن‌ حجتی‌ ‌برای‌ ‌شما‌ نازل‌ نکرده‌ ‌است‌ ‌پس‌ کدام‌ یک‌ ‌از‌ ‌ما دو گروه‌ ‌به‌ ایمنی‌ سزاوارتر ‌است‌ ‌اگر‌ می‌دانید