eitaa logo
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇵🇸🖤
7.5هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
232 فایل
بسم‌ࢪب‌الزهــــــــــږا❤️ بمون‌حالا‌کہ‌دعوت‌شدی‌ شاید‌‌شہدایہ‌رزقی‌برات‌کنارگذاشتن🌱:) براے‌حرفاے‌دلټ👇 https://harfeto.timefriend.net/17334897569797 شرط‌کپی‌یہ‌صلوات‌برا‌ظهورمولاوشادی‌روح‌شہدا براتبادل‌وتبلیغ‌قیمت‌پایین👇 @ya_zahra076
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچه‌به‌ظهورنزدیک‌شویم امتحان‌هاسخت‌ترمی‌شود!
✍ ضمن عقد نکاح زوجه شرط کرد که زوج تا پنج سال آینده با هزینه خود نسبت به خرید تعداد یکصد و ده جلد کتاب آخرین نماز در حلب اقدام نماید و جهت ترویج فرهنگ نماز بین جوانان و نوجوانان توزیع کند که زوج این شرط را قبول کرد و شرط دیگری ندارد. 📄 سند ازدواج به رنگ شهدا 💞 ╭─┅🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @shahiddaneshgar ╰─┅🍃🌸🍃•┅─╯
طریقه آشنایی با شهید دانشگر و درس و پیامی که از سیره زندگی شهید گرفته اید》 اواخر شهریور و قبل از آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۲_۱۴۰۱بود که قرار شد از طرف پایگاهمون برای ملاقات با مادر شهید و آشنایی با جوان مومن انقلابی به خونه شون بریم. تا قبل از آن، آشنایی زیادی با این شهید نداشتیم.به خونه شون که رفتیم، مادرشون از ما پذیرایی کردن و خاطراتی از جوان مومن برامون گفتن. به هر طرف که نگاه میکردیم،شهید رو میدیدیم که با لبخند نگاهمون می‌کرد. حتی ساعت روی دیوار هم با عکس او ساخته شده بود. مادر شهید از ویژگی های خوب و اخلاقی پسرشون و از توجه او به نماز اول وقت برامون صحبت کردن.همچنین گفتن که اگه دروغی به شهید گفته می شد یا چیزی می‌گفتن که او رو ناخشنود میکرد،در جواب میگفت: در حد تیم ملی دروغ میگید( به اصطلاح بزرگترین فحشش بود.) از اون روز بود که سخنان مادر شهید در من خیلی اثر گذاشت و کتاب آخرین نماز در حلب رو که پدر شهید به پایگاهمون وقف کردن رو خوندم. وقتی دیدم شهید دانشگر، رفیق شهید های زیادی داشتن و همین رفیق های آسمانی او را آسمانی کردن، من هم ایشون رو به عنوان برادر شهید خود انتخاب کردم، عکس و وصیت نامه اش رو روی کمدم چسبوندم و هر روز با لبخند او راهی مدرسه میشدم. همیشه یک صلوات شمار توی جیبم داشتم که اگه مشکلی در طول سال و مدرسه برام پیش میومد به برادر شهیدم متوسل میشدم،صلوات می فرستادم و جواب می گرفتم. روز ها سپری شد و به بهمن ماه رسیدیم.از طرف مدرسه قرار شد به راهیان نور دانش آموزی بریم. تعداد محدود بود و جز کسایی بودم که اسمم توی لیست نبود. دلم شکسته بود. چرا من نباید به این سفر معنوی دعوت می شدم؟! نا امید روی صندلی توی کلاس نشستم.صلوات شمارم رو برداشتم، طبق عادت همیشه به شهید دانشگر متوسل شدم و صلوات فرستادم. روز بعد که وارد مدرسه شدم، یکی از بچه ها بهم گفت که معاون مدرسه دنبالم میگرده. منم فورا و با استرس پیش معاون رفتم. معاون مدرسه بهم گفت که برای راهیان نور کنسلی داشتیم و اسم شما رو نوشتیم. باورم نمیشد، با ذوق و هیجان وارد کلاس شدم و موضوع رو به دوستام گفتم و همگی برای سفر برنامه ریزی کردیم. روز سفر رسید. ۱۱ اتوبوس از استان سمنان بودیم که هر اتوبوس به اسم یک شهید مزین شده بود.اتوبوس شماره ۹ اتوبوسی بود که به اسم و عکس شهید دانشگر مزین شده بود و ما باهاش به سفر راهیان نور رفتیم. میشه گفت شهید دانشگر ما رو رسوند به راهیان نور و حال و هوای شهدا. در طول سفر، خیلی ناگهانی و بی اراده در یادمان ها و اردوگاه ها عکس شهید به چشمم میخورد. با نگاه معصوم و لبخند برادرانه اش، خستگی ازم دور می شد و استوار تر به مسیر و راه خود ادامه می دادم. پیش از سفر،خیلی دوست داشتم به امامزاده علی اشرف و بر سر مزار شهید برم؛اما با وجود اینکه ساکن سمنان بودیم،امامزاده از خونه مون فاصله ی زیادی داشت و این خواسته برآورده نشد:( پس از بازگشت از راهیان نور،از ما خواستن تا خاطره ای از سفر بنویسیم و در مسابقه خاطره نویسی شرکت کنیم. بیشتر بچه های اتوبوس عباس،از طریق یکی از آشنایان شهید، کتاب آخرین نماز در حلب رو در اتوبوس خوندن و بیشتر با این جوان مومن انقلابی آشنا شدن.همچنین برگزاری این مسابقه رو ایشون مطرح کردن و در طول سفر همراه ما بودن. به همین دلیل، قرار شد از برگزیدگان مسابقه در امام زاده علی اشرف تقدیر بشه. و من روز تولد شهید در اردیبهشت ۱۴۰۲به عنوان برگزیده مسابقه خاطره نویسی،تونستم بر سر مزار برادر شهیدم برم و در حضور پدر و مادر شهید و جمعیت زیادی که برای مراسم تولد اومده بودن، از من تقدیر شد:) در کنار جوایز، قطعه فرشی متبرک از حرم امام رضا(ع) نصیب من شد که بهترین هدیه ای بود که از قبل، قصد تهیه ی آن را داشتم و آن را در امامزاده علی اشرف دریافت کردم. آن شب برای من معجزه ای باور نکردنی و تکرار نشدنی بود که مرا بسیار متحول کرد. پس از آن،همیشه سعی میکنم راه برادر شهیدم را در پیش بگیرم، لبخند بر لب داشته باشم،با دیگران با لطافت و مهربانی برخورد کنم، از مظلومان بخصوص مردم غزه حمایت کنم و در راهپیمایی ها حضور داشته باشم. همچنین تلاش میکنم با توکل به خدا و کمک شهدا در مسیر الهی پا بذارم و به دوستانم کمک کنم که انشاءالله آنها هم وارد این مسیر بشن. با ارزش ترین چیز ها رو زمانی بدست میاری که از چیز های با ارزش دیگه بگذری. 💔🌱 @kafoshohada
کـَــهْفُــــ ‌الشُــهَـدا🇵🇸🖤
《طریقه آشنایی با شهید دانشگر و درس و پیامی که از سیره زندگی شهید گرفته اید》 اواخر شهریور و قبل از آ
بچها این پیام یکی از دوستای خودم ک عضو کاناله برام فرستاده ❤️‍🩹🥲 ایشون اقرار میکرد ک برادر شهیدمون عباس دانشگر عجیبه و بامعرفت:))🌱
سلام رفقا ی چن روزی نیستم لینک محافل و کتابا وفضائل‌سوره‌ها رو میزارم کانال بمونه 💚 میخوام ازفضا مجازی فاصله بگیرم.. ولی باز برمیگردم ان‌شالله:) دعا کنید خودمُ پیدا کنم🍃 خوشم نمیاد منی ک کلی ب نصیحت شما احتیاج دارم بیام واستون پیام شهدایی بزارم.. اگ میشه واسم الهی برقیه بگید 💔🚶‍♀️ دوست داشتین تو کانال خودتون بمونید :)🎋 حلال‌کنید یاعلی
صل‌اللہ‌علیڪ‌یاٵباعبدللہ💚 🌱 السلام‌علے‌المھ‌دے‌❣
[هیچ چیز جای کتاب را پر نمی‌کند‌؛ کتاب‌خوانی را باید جزء عادات خودمان قرار بدهیم] 🌱
کتاب صعودچهل ساله-راجی و خاتمی-مشخصات و شماره صفحات کاملتر.pdf
17.85M
📚 عنوان کتاب : صعود چهل ساله با موضوع دستاوردهای انقلاب ✍️نویسنده: سید محمدحسین راجی 📖موضوع : سیاسی و اجتماعی 📄تعداد صفحات : 320 صفحه 💚 @kafoshohada