eitaa logo
سعیده کرمانی
678 دنبال‌کننده
138 عکس
74 ویدیو
8 فایل
آرشیو اشعار و نوشته های من دل من راهی امام رضا ست کفتر چاهی امام رضا ست 🕊 @kaftarchahiemamreza 🕊 درصورت باز نشدن صوت‌ها کانال دیگری با همین آدرس در پیام‌رسان تلگرام دایر است مسیر ارتباط با من 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 @saeedekermani
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
سلام موهبت بی‌کران! خوش آمده‌ای سلام مرحمت ناگهان! خوش آمده‌ای سلام آیه‌تر از لحظه‌های جاری عمر سلام بهتر از آب روان خوش آمده‌ای سلام بر تو و بر سی سحر ستاره و نور سلام ماه پر از کهکشان خوش آمده‌ای تو ای خلاصهٔ باران بی‌امان حضور تو ای چکیدهٔ هفت‌ آسمان خوش‌ آمده‌ای نسیم خوش‌خبری آمد از مناره، چه خوب! وزید عطر تو بین اذان، خوش آمده‌ای بیا که باز نمک‌گیرمان کنی با عشق کنار سفرهٔ خرما و نان، خوش آمده‌ای تو میهمان منی؟ یا منم که مهمانت…؟ خوش آمدم به تو ای میزبان! خوش آمده‌ای! جوانه‌ها همه چشم‌انتظار مهر تواند به باغ خشک دل ای باغبان خوش آمده‌ای برای من که پر از شرم ماه شعبانم بمان تو ای رمضانم! بمان! خوش آمده‌ای @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
میان این‌همه غربت خدا خدا نکنم؟ زمان آن شده از مویه‌ هم ابا نکنم هوای خانهٔ دل ابری است و بارانی نگو که پنجره را رو به گریه وا نکنم خزان به باغ زده، خشک باد طبعم اگر غزل نسازم و نذر بنفشه‌ها نکنم و کاش اسلحه‌ای داشتم برای خودم که وقت جنگ به غم دیدن اکتفا نکنم هجوم موج مرا می‌برد به ساحل مرگ اگر میانهٔ طوفان تو را صدا نکنم تو ای حضور شفابخش زخم‌های زمین! تو را برای شفاخانه‌ها دعا نکنم؟ چگونه از تو و از یاری تو دم بزنم؟ اگر که حق غم غزه را ادا نکنم @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
به مسجد می‌رود یا سمت قربانگاه می‌آید؟ چرا از هر طرف امشب نسیم آه می‌آید؟ قدم‌هایش چقدر از خانه تا مسجد شتابان است به سختی عرش دارد پا‌به‌پایش راه می‌آید چه شوقی می‌چکد از صورتش وقت وضو امشب برایش عاقبت آن لحظۀ دلخواه می‌آید برای بار آخر کوچه‌کوچه، کوفه می‌بیند سراغ سایه‌های تیره، نور ماه می‌آید هلا ای شهر! شام آخر است آماده‌ای آیا؟ چه بر روز تو در این فرصت کوتاه می‌آید؟ نمی‌بینند مردم حجم تنهایی مولا را غریبی علی تنها به چشم چاه می‌آید @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
در تلاطم طوفان.pdf
حجم: 7.87M
هو الشهید امسال هم دارد از راه می‌رسد و من به غیر از کلمه، چیزی برای پیشکش کردن به فلسطین مظلوم و مقاوم ندارم. مجموعه‌ای مختصر شامل ده شعر من است که همه از بین سروده‌های پس از طوفان الاقصی انتخاب شده‌اند. این بضاعت مزجات تقدیم به تمام زنان و کودکان غزه که آیه‌های صبر و یقین‌اند. @fatemeh_arefnejad پ.ن ۱: بسیار ممنون می‌شوم اگر محبت کنید و در انتشار این فایل سهیم باشید. پ.ن ۲: زحمت طراحی «در تلاطم طوفان» با دوست عزیزم زهرا الله‌وردی بوده که این نسخه را برای موبایل تنظیم کرده است.
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
خشکسالی شده‌ست؟ باران شو مرهم زخم‌های گلدان شو رود را اشتیاق ماندن نیست باز جریان بساز و جریان شو ای غمی که همیشه بوده و هست لااقل پشت خنده پنهان شو آنچه که سال‌ها گمش کردیم آنچه که آرزو شده، آن شو روستا روستا به خود برگرد با گل رازقی چراغان شو صادقانه بجوش با مردم راهی کوچه و خیابان شو زاهدان و اراک و مشهد و رشت قم و تبریز و شوش و کرمان شو یار دیرینهٔ دبستانی یار و هم‌سنگر شهیدان شو دست من! تیر در کمان بگذار رأی من! ساز و برگ ایران شو 🇮🇷 @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
دریغ… سرخ‌ترین اتفاق سال شدی همین که از شبِ آوارها سوال شدی چه شد که دیدن تو حسرت مدامم شد؟ ای آرزوی قدیمی! چرا محال شدی؟ غمت چه آتش گسترده‌ای‌ست در عالم چطور باعث این حجم از اشتعال شدی؟ به جشن چیده شدن پا گذاشتی، رفتی و خواهش همهٔ سیب‌های کال شدی شکافتی افق شرق و غرب را با خون ادامه‌دارتر از جبههٔ شمال شدی زمانه خواست تو را در گذشته دفن کند تو تا قیام قیامت زمان حال شدی | | @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
تا نلرزد بیش از این از درد غربت شانه‌ها نورباران شد شب تنهایی پروانه‌ها پاسخی محکم بده تا شر بخوابد زودتر! صحبت از زنجیر باید کرد با دیوانه‌ها گوش کن! الله اکبر می‌وزد در شهر و ده گوش کن! فریاد شادی می‌رسد از خانه‌ها بذر غیرت کاشتیم و خاک حاصلخیز بود معجزه گل داد جای هر کدام از دانه‌ها مطمئن، در سجدهٔ شکر: آشنایان، دوستان مضطرب، در وحشت از فردایشان: بیگانه‌ها با کدامین واژه باید فتح را تعبیر کرد؟ در قیاس قصهٔ ما کوچک‌اند افسانه‌ها @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
بمب دیوانه، تانک یک‌دنده آسمان زیر بال جنگنده شهر _این تکه‌تکه آهن و سنگ_ شده یک پازل پراکنده همه‌جا حرف، حرف ویرانی همه‌جا وحشتی فزاینده مرد اما سکونِ در جریان مرد اما سکوتِ توفنده چشم در چشم ترس‌های سترگ برزخِ بهت و گریه و خنده به جهان عاشقانه دل‌داده از جهان عارفانه دل‌کنده نور را مثل شعله در تکثیر شام را چون فلق شکافنده با غروری کبود جنگاور با لباسی سفید رزمنده خستهٔ داغ‌های خون‌آجین زخمیِ طعنه‌های برنده روی ویرانه‌های حال نماند مطمئن ‌رفت رو به آینده پیش او داستان پر از کمبود پیش او شعر و عکس شرمنده راه او تا ابد ستاره‌نشان رسم او تا ابد درخشنده | @fatemeh_arefnejad
هدایت شده از فاطمه عارف‌نژاد
چه عاشق و چه صبور و چه ساده و زیباست غمی ستاره‌وش از پشت خنده‌اش پیداست همین کسی که به دامن گرفته ماهی را همین کسی که خودش موج و ساحل و دریاست به فکر دلهرهٔ کودکان دل‌نازک به فکر امنیت بازی عروسک‌هاست تکان نمی‌خورد از بادهای سرخ و سیاه شبیه کوه، سر پُست خویش پابرجاست یقین که حاصل جنگیدن زنانهٔ اوست در این نبرد اگر خانه پرچمش بالاست و کوچه دل به دلش داده بس که آرام است و شهر تکیه به او کرده بس که بی‌پرواست نمانده شک که نسب می‌برد به «تهمینه» نمانده شبهه که «گردآفرید» لشکر ماست که دل‌سپردهٔ «یا زینب» غروب دهم که سینه‌سوختهٔ بانوان عاشوراست و مادرانه هنوز و همیشه بی‌مانند و مادرانه هنوز و همیشه بی‌همتاست | 🇮🇷 @fatemeh_arefnejad