eitaa logo
کهف الحسن علیه السلام
2.4هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
9.3هزار ویدیو
29 فایل
قرارگاه حسن ابن علی علیهما السلام: گردان های شهید عماد مغنیه حبیب بن مظاهر حضرت ام البنین بنات الحسن ابناء الحسن https://eitaa.com/joinchat/2410217474C499b7769cd
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 ✨ مرحوم : 🔸اگر خواست فردی باشد، ممکن است یک شبه او را به برساند. سرعت را در امور آخرت از دست نده و به ایام پیری محول نکن. 🔹نکند بروی دنبال (کارهایی که صرفا سرگرمی است) و از اصل عقب بیفتی. 🔸 را میخواهد، خیلی بد است که صانع انسان، آدم را بخواهد و آدم کند. 📚 مصباح الهدی 230 🆔 @kahfolhassan
🌷 💠✨د‌لـداده‌ ی اربـاب بـود درِ تابـوت را بـاز ڪردند ایـن فرصـت بـود.بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل . 💠▫️بدنـم بی‌حـس شـده ‌بـود، ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده‌ بـود . بایـد محمـدحسیـن را مـو بہ مـو انجـام می‌دادم. 💠✨پیـراهـن اش را از تـوی ڪیـف درآوردم.همـان که می ‌پوشیـد. یڪ مشـکی هم بـود ، صـدایـم می‌لرزیـد . 💠▫️بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور . 💠✨جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! بہ آن آقـا گفتـم:« می‌خواسـت بـراش ؛ شـما می‌تونیدیا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید. 💠▫️دسـت و پایـش را گـم کـرد. نمی‌توانست حـرف بـزند؛چـند دفعـه زد رو سینـه . بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود. 💠✨نمی‌دانم بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:« بگـو » نفسـم بالا نمی‌آمد . 💠▫️انگار یڪی چنـگ انداختـه‌ بود و را فـشار می‌داد، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم.گفتــم : 🔗از حـرم تـا قـتلگـاه صـدا می‌زد حسـیـن دسـت و پـا می‌زد ؛ زینـب صـدا می‌زد حسـیـن ... 💠✨سینـه می‌زد برای محمـدحسیـن،شانـه هایـش تکـان می‌خورد. برگـشت با اشـاره بہ مـن فهمـاند ؛همـه را ؛ خـیالـم راحـت شـد . پیـشِ تـازه سینـه زده‌ بـود ... 📚 برشی از کتاب قصه دلبری (شهید محمدخانی به روایت همسر) 🆔 @kahfolhassan
🌷 #سردارشهید_حسین_خرازی 💟✨اگر ڪسی او را نمی شناخت؛ هرگز باور نمی کرد که با #فرمانده ی لشکر مقدس امام حسین (ع) روبروست 💟✨نماز جماعت ظهر تمام شد. جعبه شیرینی را برداشت چون وقت تنگ بود؛ سریع #خودش به هر نفر یکی می داد و می رفت سراغ بعدی. 💟✨رسید به #حاج_حسین_خرازی؛ چون فرمانده بود کمرش را #بیشتر خم کرد و جعبه را پایین آورد. رنگ حاجی عوض شد با اخم زد زیر جعبه و گفت: #خودت مثل بقیه یکی بده  ✍ بہ نقل از: آقای مرتضوی #در_محضر_شهدا 🆔 @kahfolhassan
❣️ ❣️ 🦋سخت است درک معنی بودنِ با شما! تمامی ایاممان می‌گذرد رمضان بدون شما بدون شما عزاداری‌ها بدون شما و این بار عیدی دیگر بدون شما گذشت😔 🦋بیا و لذت بودن با خودت در کنار در روزگاران خودت را به ما بچشان 💔 🌸🍃 ‌‎‌‌⁦⁦ @kahfolhassan
❣️ ❣️ 🦋سخت است درک معنی بودنِ با شما! تمامی ایاممان می‌گذرد رمضان بدون شما بدون شما عزاداری‌ها بدون شما و این بار عیدی دیگر بدون شما گذشت😔 🦋بیا و لذت بودن با خودت در کنار در روزگاران خودت را به ما بچشان 💔 🌸🍃 ‌‎‌‌⁦⁦🆔 @kahfolhassan