💠
✨ مرحوم #دولابی :
🔸اگر خواست فردی #کامل باشد، ممکن است یک شبه او را به #مقصد برساند. سرعت را در امور آخرت از دست نده و به ایام پیری محول نکن.
🔹نکند بروی دنبال #نخود_سیاه (کارهایی که صرفا سرگرمی است) و از اصل عقب بیفتی.
🔸#خودت را #خدا میخواهد، خیلی بد است که صانع انسان، آدم را بخواهد و آدم #کوتاهی کند.
📚 مصباح الهدی 230
#کلام_بزرگان
🆔 @kahfolhassan
🌷 #شهید_محمدحسین_محمدخانی
💠✨دلـداده ی اربـاب بـود
درِ تابـوت را بـاز ڪردند ایـن #آخـرین فرصـت بـود.بـدن را برداشتنـد تا بگـذارند داخـل #قبـر.
💠▫️بدنـم بیحـس شـده بـود، #زانـو_زدم ڪنار قبـر دو سـه تا ڪار دیگر مانـده بـود . بایـد #وصیـتهای محمـدحسیـن را مـو بہ مـو انجـام میدادم.
💠✨پیـراهـن #مشڪی اش را از تـوی ڪیـف درآوردم.همـان که #محـرم_ها می پوشیـد. یڪ #چفیـه مشـکی هم بـود ، صـدایـم میلرزیـد .
💠▫️بہ آن آقـا گـفتـم ڪہ ایـن لبـاس و ایـن چـفیـه را قشنـگ بڪشد روی #بدنـش ، خـدا خیـرش بـدهد توی آن قیـامت ؛ پیراهـن را با #وسـواس ڪشیـد روی تنـش و چـفیـه را انـداخـت دور #گردنـش.
💠✨جـز زیبـایی چیـزی نبـود بـرای دیـدن و خـواستـن ! بہ آن آقـا گفتـم:« میخواسـت بـراش #سینـه_بزنـم ؛ شـما میتونیدیا بیـاید بالا ، خـودم بـرم بـراش سینـه بـزنم » بغضـش ترڪید.
💠▫️دسـت و پایـش را گـم کـرد. نمیتوانست حـرف بـزند؛چـند دفعـه زد رو سینـه #محـمـدحسـیـن. بهـش گفتـم:« نوحـه هـم بخونیـد.» برگـشت نگاهـم کـرد. صورتـش خیـس خیـس بـود.
💠✨نمیدانم #اشـک بـود یـاآب باران. پرسیـد:« چی بخونـم» گفتـم :« هرچـی به زبونتـون اومد. » گفـت:« #خودت بگـو » نفسـم بالا نمیآمد .
💠▫️انگار یڪی چنـگ انداختـه بود و #گلـویم را فـشار میداد، خیلی زور زدم تا نفـس عمیـق بکـشم.گفتــم :
🔗از حـرم تـا قـتلگـاه
#زینـب صـدا میزد حسـیـن
دسـت و پـا میزد #حسـیـن ؛
زینـب صـدا میزد حسـیـن ...
💠✨سینـه میزد برای محمـدحسیـن،شانـه هایـش تکـان میخورد. برگـشت با اشـاره بہ مـن فهمـاند ؛همـه را #انجـام_دادم ؛ خـیالـم راحـت شـد . پیـشِ #پـای_اربـاب تـازه سینـه زده بـود ...
📚 برشی از کتاب قصه دلبری
(شهید محمدخانی به روایت همسر)
🆔 @kahfolhassan
🌷 #سردارشهید_حسین_خرازی
💟✨اگر ڪسی او را نمی شناخت؛ هرگز باور نمی کرد که با #فرمانده ی لشکر مقدس امام حسین (ع) روبروست
💟✨نماز جماعت ظهر تمام شد. جعبه شیرینی را برداشت چون وقت تنگ بود؛ سریع #خودش به هر نفر یکی می داد و می رفت سراغ بعدی.
💟✨رسید به #حاج_حسین_خرازی؛ چون فرمانده بود کمرش را #بیشتر خم کرد و جعبه را پایین آورد. رنگ حاجی عوض شد با اخم زد زیر جعبه و گفت: #خودت مثل بقیه یکی بده
✍ بہ نقل از: آقای مرتضوی
#در_محضر_شهدا
🆔 @kahfolhassan
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
🦋سخت است درک معنی بودنِ با شما!
تمامی ایاممان #بدون_شما میگذرد
رمضان بدون شما
#عیدها بدون شما
عزاداریها بدون شما
و این بار عیدی دیگر بدون شما گذشت😔
🦋بیا و لذت بودن با خودت
در کنار #خودت در روزگاران خودت را به ما بچشان
#نوای_دلتنگی💔
#اللهم_عجـل_لولیک_الفـرج🌸🍃
@kahfolhassan
❣️ #سلام_امام_زمانم❣️
🦋سخت است درک معنی بودنِ با شما!
تمامی ایاممان #بدون_شما میگذرد
رمضان بدون شما
#عیدها بدون شما
عزاداریها بدون شما
و این بار عیدی دیگر بدون شما گذشت😔
🦋بیا و لذت بودن با خودت
در کنار #خودت در روزگاران خودت را به ما بچشان
#نوای_دلتنگی💔
#اللهم_عجـل_لولیک_الفـرج🌸🍃
🆔 @kahfolhassan