📌 #شبهه : نمی توان پذیرفت اسیران آل الله چهل روز بعد از فاجعه کربلا به این منطقه که مزار شهیدان است بازگشته باشند و آنجا را زیارت کرده باشند...
✅ #پاسخ :
🔻در پاسخ باید گفت این موضوع رخ داده و امکان دارد. وقتی ما می بینیم که این ذوات مقدس را در روز دوازده محرم وارد کوفه می کنند و عبیدالله بن زیاد لعنة الله علیه در نامه ای به یزید از او راجع به اسرا و سرهای مطهر شهیدان کسب تکلیف می کند داریم که دستور یزید هم می رسد که آنها را نزد من بفرست و در روز اول ماه صفر کاروان اسیران آل الله وارد شام می شود؛ یعنی هجده روز بعد از ورود اسیران آل الله به کوفه ( رفت و برگشت نامه رسان و رفتن آل الله به شام جمعاً هجده روز میباشد )...
🔹وقتی ما بپذیریم که روز اول صفر اسیران اهل بیت علیه السلام در شام بوده اند و با توجه به افشاگری های کوبنده حضرت زینب علیهاالسلام و امام سجاد سلام الله علیه یزید مجبور به تغییر رفتار می شود و سفارش به ملاطفت نسبت به اسیران می کند و میداند هر چه بیشتر اهل بیت را در شام نگه دارد خود را بیشتر مفتضح کرده است، لذا اگر قبول کنیم و بپذیریم که حداکثر اقامت این بزرگواران در شام یک هفته یا هشت روز یا حتی ده روز هم بوده باشد و دهم ماه صفر از شام حرکت کرده باشند طبیعی است که بعد از ده روز می توانند در کربلا حاضر باشند
🔹اما اینکه گفته شده است که کربلا در مسیر شام به حجاز نبوده که بخواهیم بگوییم در اربعین زیارت آل الله از کربلا صورت گرفته... بله این بحث کاملا واضح است و کسی نگفته است کربلا در مسیر مدینه است، بلکه آل الله می خواهند پیش از رفتن به مدینه یک بار دیگر شهدای کربلا را زیارت کنند. لذا راه خود را دور می کنند به کربلا می روند و از آنجا به مدینه باز می گردند.
✍ استاد #رجبی_دوانی
🆔 @kahfolhassan
✨ #کلام_آسمانی
🌹 امت ها و مناسکشان :
🔹لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَ ادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ (حج / آیه 67)
🔸براى هر امتى عبادتى قرار دادیم، تا آن عبادت را (در پیشگاه خدا) انجام دهند; پس نباید در این امر با تو به نزاع برخیزند! بسوى پروردگارت دعوت كن، كه بر هدایت مستقیم قرار دارى (و راه راست همین است كه تو مى پویى).
✅ پیام : ایراد گرفتن آسان است. معمولا هر پدیده جدید هم آسان مورد اشکال افرادی که تاکنون به آن عمل نمی کردند واقع می شود. این مسئله ای بود که حتی پیامبر اسلام با آن روبه رو شدند. از جمله درباره مناسک حج که گروه های مختلف فکری و ایمانی (از موحدان تا مشرکان) درباره آن ذهنیت های گوناگون داشتند. مرتب ایراد می گرفتند. این بود که خداوند با این آیه قلب پیامبر را تقویت می فرماید. تذکر می دهد که برای هر امتی منسکی قرار دادیم (برای عبادت) پس پذیرفتنی نیست که کسی درباره این آیین جدید با تو ستیز کنند. تو به همان شیوه خودت عمل کن که بر هدایت مستقیم (و بهینه نسبت به دیگر مناسک) قرار داری. اصولا چون انسان ها نیازهای موسمی و اجتماعی و غیر ثابتی دارند، باید علاوه بر دستورات کلّی و ثابت، در شرایط مختلف دستورات جدیدی صادر شود، همان گونه که پزشک نسخه های خود را در شرایط گوناگون بیمار تغییر می دهد . شرایط مختلف، راه حل های متفاوت می طلبد. امروز هم برخی ها با وجود روایات دقیق و متقن در خصوص پدیده هایی همانند نذری برای سیدالشهداء یا زیارت اربعین و... با استناد به تازه بودن برخی پدیده ها ، آن ها را زیر سوال می برند. حال آن که چنین پدیده هایی جدید نیست، بلکه شرایط جدید و عصر ارتباطات باعث شده عظمت و باروری آن حداکثری شود و چه جالب که امروز فشارها نیز بر جامعه شیعه حداکثری است و بسیار به این ابراز قدرت حداکثری نیاز دارد و چه زیبا که اهل بیت آن زمان با دستوراتشان این مناسک با عظمت را برای چنین روزهایی طراحی فرموده اند.
🆔 @kahfolhassan
✨ #داستان_پندآموز :
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺑﻪ ﺣﺞ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ. ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺍﯼ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﺷﺸﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺣﺎﺟﯽ ﮐﺴﯽ ﺣﺎﺟﯽ ﻧﯿﺴﺖ، ﻣﮕﺮ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ، ﮐﻔﺸﮕﺮﯼ ﺩﺭ ﺩﻣﺸﻖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﯿﺎﻣﺪ.
ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﺩﻣﺸﻖ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻋﻠﯽ ﺑﻦ ﻣﻮﻓﻖ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ (ﭘﯿﻨﻪ ﺩﻭﺯﯼ، ﺗﻌﻤﯿﺮ ﻭ ﻭﺻﻠﻪ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﯼ ﺧﺮﺍﺏ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ) می کند.
ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﮐﺮﺩﯼ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﺑﻪ ﺣﺞ ﻧﺮﻓﺘﯽ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﺣﺠﺎﺝ ﻓﻘﻂ ﺣﺞ ﺗﻮ ﭘﺬﯾﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪ.
ﮔﻔﺖ ﺳﯽ ﺳﺎﻝ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺣﺞ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﭘﺎﺭﻩ ﺩﻭﺯﯼ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﺍﻣﺴﺎﻝ ﻋﺰﻡ ﺣﺞ ﮐﺮﺩﻡ، عیالم ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺑﻮﺩ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺑﻮﯼ ﻃﻌﺎﻡ ﻣﯽ ﺁﻣﺪ، ﻣﺮﺍ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﻌﺎﻡ ﺑﺴﺘﺎﻥ.
ﻣﻦ ﺭﻓﺘﻢ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﮔﻔﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻫﻔﺖ ﺷﺒﺎﻧﻪ ﺭﻭﺯ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﻣﻦ ﻫﯿﭻ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺧﺮﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺩﯾﺪﻡ.
ﭘﺎﺭﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ ﻭ ﻃﻌﺎﻡ ﺳﺎﺧﺘﻢ. ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺣﻼﻝ ﻧﺒﺎﺷﺪ.
📌ﭼﻮﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﺸﻨﯿﺪﻡ ﺁﺗﺸﯽ ﺩﺭ ﺟﺎﻥ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ. ﺁﻥ ﺳﯿﺼﺪ ﺩﺭهم ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺑﺪﻭ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ ﻧﻔﻘﻪ ﺍﻃﻔﺎﻝ ﮐﻦ ﮐﻪ ﺣﺞ ﻣﺎ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ.
🆔 @kahfolhassan
🔻مبلّغ آمریکایی: #اربعین تنها دلیل امیدواری به آینده انسان و جهان است/بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر مسلمان شدم
📣 دیوید فیلیپ :
🔹 رفیقی داشتم که به من قرآن داد. وقتی یک بار آن را خواندم، تصور کردم برداشت اشتباهی داشتیم. بنابراین تا هفت مرتبه خواندم. در این مطالعاتم هیچ مشکلی در قرآن نیافتم. تصور کردم اگر خدا کتاب دارد، این قرآن صد در صد کتاب خداست و در آن لحظه که این را متوجه شدم، اسلام را قبول کردم.
🔹لذتبخشترین مسأله در دین اسلام برایم رحمت خداست.
🔹پس از مسلمان شدنم نگرشم نسبت به دنیا تغییر کرد.
🔹جاذبه حبّ امام حسین(ع) برای من یک معجزه است.
🔹امام حسین(ع) را در حالی کشتند که به سربازان دشمن آب میداد.
🔹زمانی که بینالحرمین بودم، میلیونها نفر رفت و آمد میکردند. جا به قدری تنگ بود که نمیتوانستیم به راحتی حرکت کنیم. با این حال احساس میکنید هیچ مشکلی نیست. شما در آنجا با گروه بزرگی برخورد میکنید که تمامشان برای امام حسین(ع) جمع شدند.
🆔 @kahfolhassan
♨️ حسين(ع) پيام و پيامبر داشت
🔺زينب (س) پيامبر خون خدا است. که اگر #زينب در آنجا نبود، كلاغهای سياه چنان بر جناياتشان بال میگستردند كه به جز سياهی چيزی به يادگار نمیماند. و اين است كه تا قرآن گشوده است، كتاب #عاشورا بسته نخواهد شد. چرا كه مرگ قهرمانان اين داستان، آخرين برگ كتاب نيست.
و زينب فصلي ديگر بر اين كتاب ضميمه كرد. فصلی بیپايان كه همچنان ورق میخورد و هر ورقش عاشورايی است. و نه تنها هر زمينی، كه هر سينهای كربلايی است كه هر دم در آن عاشورايی بپاست. و حسينی و يزيدی در پهنۀ آن به نبرد ايستادهاند. تا كدام پيروز شوند. هر چند كه حسين(ع) هيچ گاه شكست نخورده است. چرا كه هميشه زينبی هست تا همچنان كه علی(ع) ذوالفقار از نيام برمیكشيد؛ زبان از كام بركشد و چون طوفان بتوفد و چون سيل بخروشد و در اسارت هم با گردن افراخته گام بردارد و با روی افروخته بر سر ابنزيادها و يزيدها فرياد بكشد.
آري، #حسين هيچ گاه نمرد و هيچگاه شكست نخورد. و پرچمش بر زمين نيفتاد. پرچم حسين(ع) خونآلوده شد؛ اما خاكآلوده نشد. و حسين(ع) نه تنها شكست نخورد بسا غنيمت كه آن روز به چنگ آورد و برای ما به وديعه گذاشت. او گوهر گران شهادت را از دشمن به غنيمت گرفت و چه غنيمتی از اين گرانمايهتر؟!
آری حسين(ع) نمرد، كه اگر مرده بود، چرا پس از سالها «متوكل» دستور داد تا قبر او را آب ببندند و اگر كسی به #زيارت آن برود، دستش را قطع كنند.
و اما يزيد، او نه تنها نتوانست از خود حسين(ع) #بيعت بگيرد كه از خون او نيز نتوانست. چرا كه خون حسين(ع) پيام و پيامبر داشت.
و يزيد اگر زنده ماند، از آن بود تا ما در امتداد آن خط سرخ هر روز يزيدی را بكشيم و #انتقام خون حسين(ع) را كه هنوز میجوشد و تا آن سوی هنوز خواهد جوشيد از آنان بگيريم.
و اگر حسين(ع) تشنه ماند و حسينيان تشنه ماندند، از آن بود تا ما هر روز با اشك و خون، گلوی تشنهشان را تر كنيم و از تشنگی آنها بياموزيم كه اگر تشنه بوديم، و از اندك سپاه آنها بياموزيم كه اگر اندك بوديم و تمام دنيا در برابر ما ايستاده بود؛ باز هم #عاشقانه_بجنگيم، حتي اگر هفتاد تن باشيم!
و بياموزيم كه هر كدام يزيدی را در درونمان بكشيم و با جانی حسينی و زبانی زينبی به #قيامی_حسيني و #پيامی_زينبی برخيزيم. و بياموزيم كه گرسنگی بخوريم و برهنگي بپوشيم، اما #بندگی_نكشيم.
🔺خون بدهيم، اما دين نه! جان بدهيم، اما ايمان نه!
📚 بریدهای از داستان «زنی که پیامبر بود» به قلم #قیصر_امین_پور
📌 به بهانۀ تقارن یازدهمین سالروز درگذشت #قیصر_شعر_انقلاب با روز #اربعین_حسینی
🆔 @kahfolhassan
✨ آیت الله #بهجت ره :
آن مرحوم در خوابِ موافق اعتبار، گفت: همه کارهای ما رد شد و مورد قبول درگاه حضرت حق قرار نگرفت و به ما گفتند: «در کارها محتاط نبودی، تقلید هم نمیکردی و در وقت اجتهاد نیز دقت کافی در استنباط نداشتی». حتی زیارت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام را با آن عظمت قبول نکردند و گفتند: «آن وقتی که از افراد عادی بودی زیارتت مثل دیگران و نظیر انعام و بهایم بود و آن زمان که معرفت به حق ما پیدا کردی، برای خدا نبود و تنها برای حفظ عنوان و شخصیت خود زیارت میکردی».
وی میگوید: به هر حال کاملاً محکوم ملایکه شدیم، ولی مرواریدی به من دادند تا بفروشم، گفتم: این چیست؟ گفتند: هنگام پیادهروی به سوی زیارت کربلا خسته شده بودی، با خود گفتی: آیا مثل منی باید پیاده برود؟! بعد از آن فکر کردی و گفتی: «أَلْحَمْدُلله» این گوهر، همان حمد میباشد.
خلاصه، انسان باید انواع و اقسام مختلف کارهای خیر را استقصا کند و از هر راهی توانست خود را در آن ثبت نام کند، ولو به اندازهی نخود باشد، که روزی به همان یک نخود محتاج میشویم.
📚 در محضر بهجت، ج١، ص۶۴
#کلام_بزرگان
🆔 @kahfolhassan
🌷 #شهید_جواد_الله_کرم
💢می گفت مهم نیست چه #مسئولیتی داریم و کجا هستیم، هرجا که هستیم باید درست انجام وظیفه کنیم. خیلی برای کارش دل می سوزاند.حسابی خودش را سر کار خسته می کرد.
💢هر جا دوره تیر اندازی بود او هم شرکت می کرد از سر کار می آمد آنجا، یه موقع هایی می دیدیم از #خستگی جانی برایش نمانده. ولی باز با همان وضعیت از #بهترینها بود.
💢دو شب قبل از #شهادت زنگ زد.#مشهد بودم، گفتم چه خبر حالت چطوره گفت سرم خیلی شلوغ است خیلی کار دارم، کمبود خواب دارم خیلی خسته ام درگیری ها خیلی زیاد است. گفت برگردم #میریم_کربلا، کربلا همه مشکلات برطرف میشه.
💢شب بود همه جمع نشسته بودیم، داشتیم شوخی می کردیم، گفت: بچه ها امشب کمتر #شوخی کنید. تعجب کردم، گفتم جواد نکنه داری #شهید می شوی گفت: آره نزدیکه.
💢هاج و واج مانده بودیم چه بگوییم. همه در لحظاتی در سکوت رفتند. یکی از بچه ها دوربین آورد گفت: بگذار چند تا عکس بگیریم. گفت: باشه. نشستیم چند تا عکس مجلسی انداختیم فردایش #جواد_شهید_شد.
💢شهید همیشه #دائم_الوضو بودن وخیلی به وضو داشتن حساس بود.یه روز بهش گفتم یه انگشتر خوب میخوام گفت: من میدم برات درست کنن، اما #شرط داره.شرطش اینه که همیشه با #وضو باشی و بهم قول بدی با وضو باشی.روی شیطون رو کم کرده بود تو وضو گاهی هر روز #20بار وضـــــو میگرفت.
روی انگشتر نوشته بود #علی_مع_الحق و روی دیگش #الحق_مع_علی
#در_محضر_شهدا
🆔 @kahfolhassan