eitaa logo
کانال کهریزسنگ
4.8هزار دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
7.2هزار ویدیو
343 فایل
خبری ، اجتماعی ، فرهنگی ، مذهبی و شهروندی منطبق با قوانین کشور ، میزبان شهروندان شهرهای غرب استان ، کهریزسنگ ، اصغرآباد ، گلدشت ، کوشک و قهدریجان درشهرستان های نجف آباد ، خمینی شهر و فلاورجان ، آیدی ادمین : 👇 eitaa.com/admineeitaa
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال کهریزسنگ
💫بخش پنجاه💫 همانطور که جلوی ظرفشور ایستاه بودم. سلام کردم و گفتم:چیزی نمیخوای؟جوابم را مثل همیشه دا
💫بخش پنجاه و یک💫 رجب سرش را برگرداند و نگاهم کرد.حرفم را ادامه ندادم و گفتم:کاری داری؟ گفت:امروز دکتر شماعی ازم عکس گرفت.وقتی می خواستم از اتاق دکتر بیام بیرون ،گفت من مدتیه با مریضام عکس میگیرم.مخصوصا با بچه ها و جانبازا.شما هم که چندساله میای اینجا،میخوام یه عکس با هم داشته باشیم. وحید با صدای بلند خندید و گفت:مامان حواست باشه.حاج آقا داره معروف میشه.ما مردا جنبه شو نداریما. گفتم:شما مردای این دوره و زمونه رو نمیدونم.ولی بابات جوونم که بود دنبال این برنامه ها نبود.چشمام رو بستم،وقتی از خواب پریدم ،رجب و وحید توی ماشین نبودند.اطرافم را نگاه کردم. نزدیک مزار پدر و مادرم بودیم.وحید داشت شیشه جلویی ماشین را تمیز میکرد.پیاده که شدم گفت:حسابی خوابیدی مامان.فکر کنم تا صبح خوابت نبره.گفتم:بابات کو؟ با دست به شیر آب چند متر آن طرف تر اشاره کرد و گفت:رفته بطری رو آب کنه.به طرف رجب رفتم.بطری را که آب کرد،با هم راه افتادیم. رجب زودتر از من مزارشان را پیدا کرد.مثل همیشه پایین سنگ ها نشستم که صورتم به طرف هر دویشان باشد.رجب روی سنگ های مزار آب میریخت و من همانطور که فاتحه میخواندم روی سنگ ها دست میکشیدم. دختر بچه ای با پلاستیک شکلات به طرفمان آمد.سرم را پایین انداختم و به صورتش نگاه نکردم.فقط حواسم به کفش هایش بود.چند قدمی مان که رسید سرم را بالا گرفتم.داشت به رجب نگاه میکرد.نمیدانم رجب چطور نگاهش کرد که به طرفش رفت،هیچ ترسی توی صورتش نبود.وقتی رجب شکلات برداشت، دختر بچه گفت:برای حاج خانومم بردارین.رجب تشکر کرد و برای منم برداشت. وقتی رفت هر دو با تعجب به هم نگاه کردیم. داشتم شکلات را از دست رجب میگرفتم که وحید از راه رسید و شروع به خواندن تاریخ روی سنگ های مزار کرد:باباجان یازدهم اردیبهشت فوت کردند و ننه جان بیست و هفتم شهریور،هر دو هم سال هشتاد و هفت.یعنی اینقدر همدیگه رو دوست داشتن؟ رجب گفت: اونا هم جوونی داشتن. از اول که مادر بزرگ و پدربزرگ نبودن،حتما همدیگه رو دوست داشتن وگرنه یه عمر با هم زندگی نمیکردن،ولی خب اون زمونا مردم حرمت نگه میداشتن.مثل جوونای این دوره جلوی همه قربون صدقه هم نمیشدن. بطری رجب را گرفتم و ته مانده آب را روی سنگ کناری ریختم که خیلی خاک گرفته بود.با صدای آهسته گفتم:آدمای قدیم فرق خونه و خیابونو میدونستن.وسط خیابون جلوی چارتا نامحرم به زنشون محبت نمیکردن.ولی الان.. رجب از جا بلند شد ،لباسش را تکان داد و گفت:وحید من میرم قطعه شهدا.مادرت که کارش تموم شد با هم بیاین اونجا. چند هفته میشد که رجب وضعیت جسمی خوبی نداشت.تب و لرز داشت و تمام روز توی رختخواب بود.وقتی بعد از دو سه هفته بستری شدن در بیمارستان امام حسین، پزشکان با نا امیدی مرخصش کردند.باورم نمیشد باید یواش یواش با او خداحافظی کنم. هیچ کاری از دستم بر نمی آمد.فقط سعی میکردم همیشه کنارش باشم. خیلی کم حرف شده بود.شب که میشد بیشتر میترسیدم .هرچند دقیقه یکبار بالای سرش میرفتم و نگاهش میکردم که مطمین شوم هنوز نفس میکشد.تازه شام خورده بودم که صدایم زد.وارد اتاقش که شدم نشسته بود. پرسیدم:چرا بلند شدی؟چیزی لازم داری؟ گفت:بشین.صندلی را به تخت چسباندم و نشستم.تپش قلب گرفته بودم.دستم را گرفت و آهسته گفت:کمرتو محکم ببند طوبی خانوم،باید تنهایی مثل شیر روی سر بچه ها باشی. این حرف را که زد عرق سردی روی بدنم نشست.سر تا پایم میلرزید.گفتم:این چه حرفیه،ایشالا...بغض کرده بودم و نمیتوانستم حرفم را ادامه بدهم.صورتش خیلی لاغر و رنگ پریده شده بود.حس کردم مثل قبل راحت حرف هایش را متوجه نمی شوم.گفت:بیست و نه سال پیش عزراییل اومد سراغم،نمیدونم چی شد که از وسط راه برگردوندنم.ولی فکر کنم خدا حالا داره حاجتم و میده. رجب از دو سال پیش که باهم به کربلا رفتیم،هربار مریض میشد،حتی اگر سرما خوردگی میگرفت،میگفت:دعا کن خدا ازم راضی بشه و منو ببره. ولی من هیچوقت چنین دعایی براش نکرده بودم.نفسم گرفته بود.سرم را پایین انداخته بودم و گفتم:زنگ میزنم محمدرضا بیاد،برید بیمارستان.با صدای گرفته ای گفت:زنگ بزن به همه فامیل بگو بیاین،رجب میخواد ازتون حلالیت بگیره. این حرف را که زد دیگر نتوانستم خودم را کنترل کنم،اشک هایم ریخت.دستم را جلوی دهنم گرفتم تا صدای گریه ام بلند نشود.بعد از فوت پدر و مادرم دیگر تحمل از دست دادن شوهرم را نداشتم.دستم را از دستش بیرون کشیدم.هنوز داشت حرف میزد ولی من صدایی جز صدای گریه های خودم نمی شنیدم.به طرف تلفن دویدمم و شماره محمد رضا را گرفتم،صدای خواب آلود محمدرضا در گوشی پیچید.نفس زنان گفتم:بیا اینجا،بابات داره هذیون میگه.پرسید:چی شده مادر؟ هر چه سعی کردم نتوانستم حرفی بزنم،فقط با صدای بلند گریه میکردم.آن شب همه بچه ها و بستگان به خانه مان آمدند.تا صبح تنها صدایی که توی خانه شنیده میشد،گریه بود.
سلام ثبت نام سرویس مدرسه برای ویلاشهر به ویژه( دبیرستان امام رضا) اگر کسی هست با شماره زیرلطفا جهت هماهنگی تماس بگیرید. 09962010223 خانم سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گل اول سپاهان به شباب الاهلی توسط محمد مهدی محبی ☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : @kahrizsang
📌شهادت یک خبرنگار دیگر در نوار غزه محمد عیسی ابو سعاده خبرنگار فلسطینی در حمله ارتش اشغالگر صهیونیستی به منطقه الزنه در شرق خان یونس در جنوب نوار غزه به شهادت رسید. از آغاز جنگ علیه غزه تاکنون 166 خبرنگار در حملات ارتش رژیم صهیونیستی به شهادت رسیده و ده‌ها خبرنگار دیگر نیز مجروح شدند وستانیوز https://eitaa.com/westanews
✅📲 مناسبت شهر 🥀روز ملی بزرگداشت شهدای مدافع حرم در راستای برگزاری کنگره ملی شهدا 🌿✨همزمان با ایام شهادت شهید محسن حججی و به یاد شهدای مدافع حرم تیپ فاطمیون 🔹مداح اهل بیت کربلایی مجتبی رمضانی 🔹حجت الاسلام والمسلمین جوشقانیان 🔹با روایتگری و اجرای برادر مسلم نبی ◾پنج شنبه ۱۸ مردادماه / همزمان با نماز مغرب و عشاء 👈🏻 حسینیه بزرگ فاطمه الزهرا(س)/ (کمربندی شمالی
🔹نظر مراجع عظام در مورد نحوست ماه صفر ‌‌‌☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : 👇 @kahrizsang
✅ 📸 ملاقات مردمی با مدیریت و مسئولین امور برق شهرستان نجف آباد دوشنبه های هر هفته تاریخ: ۱۴۰۳/۰۵/۱۵ ▪️روابط عمومی برق شهرستان نجف آباد▪️ ------------------------------------------------ ارتباط با ما: 🌐 سروش: Https://splus.ir/epedc_njf 🌐 ایتا: Https://eitaa.com/epedc_njf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار نیامده گل زد! ⚽️⚪️ گل اول شباب الاهلی توسط سردار آزمون در دقیقه 62 سپاهان 1 - شباب الاهلی 1 ☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : @kahrizsang
14.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 معرفی موشکهای احتمالی ایران برای انتقام از اسرائیل؛ ناگفته هایی از وعده صادق موشک‌هایی با قابلیت عبور از سپرهای پدافندی با سرعت ۱۵ ماخ / مشخصات کامل موشک‌های: 🔹نقطه زن خیبرشکن 🔹هایپرسونیک فتاح ✅ کانال خبری 👇 https://eitaa.com/joinchat/232980563Cee52e8c637
🔴«یحیی السنوار» جانشین شهید اسماعیل هنیه شد. 🔹جنبش مقاومت اسلامی حماس اعلام کرد که یحیی السنوار به عنوان جانشین شهید اسماعیل هینه رئیس دفتر سیاسی این جنبش انتخاب شده است. 🔹وی جزو معدود باقی ماندگان لیست ترور موساد بوده که از چنگال این گرگ وحشی تاکنون جان سالم به در برده است. ☑️ رسانه مردمی کهریزسنگی ها در ایتا : @kahrizsang