#اعلام_مراسم #جشن بزرگ میلاد باسعادت امام حسن مجتبی علیهالسلام 🌹🌸
🎁 به همراه پرسش و پاسخ و اهدای جوایز
🎉💥 آتش بازی و نورافشانی ☄🔥
🎙 به کلام دلنشین استاد بزرگوار:
حاج سید حسین مظلوم
🎤 بانوای دل انگیز:
کربلایی میثم رجبعلی (از تهران)
مُلا محمد معتمدی کربلایی (از قم)
کربلایی ایمان کیخائی
کربلایی مسلم امینی
🎙 همراه با شعر خوانی:
کربلایی محسن صرامی
کربلایی مهران قربانی
⏰ سهشنبه و چهارشنبه 07 و 08 فروردین ماه 1403 از ساعت 20:00 الی 23:00
📍 کهریزسنگ ، میدان ولایت ، کوچه پشت کیوسک 110 ، حسینیه اعظم
👨👩👧👦 لطفا به همراه خانواده محترمتان مشرف شوید 👨👩👧👦
🙏🏻🌸❤️ مُبَلِغ جلسات اهلبیت علیهمالسلام باشید ❤️🌸🙏🏻
📌تاریخ تولدتون رو وارد کنید.
ببینین چی نشون میده...
مروری برزندگی خودت
birth.carbalad.com
هدایت شده از خبرگزاری پلیس نجف آباد
📣 راهکارهای پیشگیری از سرقت منزل در ایام عید نوروز
📌در زمان عزیمت به مسافرت ، حتما منزل خود را به به شخصی مورد اعتماد و امین بسپارید.
#مشارکت_مردمی
#آموزش_همگانی
#پلیس_خدمتگزار
#شهروند_قانون_مدار
✅ خبرگزاری پلیس نجف آباد 👇
https://eitaa.com/Najafabadpolice
هدایت شده از هیئت رزمندگان اسلام کهریزسنگ
#بدبختی با #حس_بدبختی فرق میکنه!
🖌 باید بپذیریم که میان #دنیای_واقعی و #فضای_مجازی تفاوتی شگرف است.
مانند: " #وجود_و_عدم! "
🔸در فضای مجازی، مردم ایران، مردمی بدبخت، فقیر، گرسنه، عقب افتاده، له شده زیر بار فشارهای اقتصادی و ... هستند!!
🔹اما در دنیای واقعی، زندگی مردم ایران متفاوت است.
👈 به عنوان مثال، همین الان که در ابتدای سال نو هست میبینیم:
🍃حدود 2.5 میلیون نفر از مردم به مشهد سفر کرده اند و برآوردها میگوید تا انتهای تعطیلات نوروزی این عدد به 10 میلیون نفر میرسد
🍃صدها هزار نفر در حال خروج از کشور هستند که سال نو را در کربلای معلا و نجف اشرف باشند
🔹صدها هزار نفر نیز در حال سفر به دیگر کشورها مانند ترکیه، اسپانیا، امارات، کادانا و ... هستند
🍃چند میلیون نفر نیز در حال عزیمت به سمت استانهای شمالی و یا جزایر قشم و کیش هستند
🔹میلیون ها نفر هم امسال در ایام نوروز سفر نمیکنند، اما نه به دلیل فقر و بی پولی بلکه به خاطر ماه مبارک رمضان چون نمیخواهند اخلالی در روزه گرفتنشان ایجاد شود.
🌸 بازارها شلوغ، تردد مضاعف، خانه تکانی ها پر رونق و ...
🌸عروسی هایمان پر تجمل، زندگیهایمان پر اسراف، خواسته هایمان بی انتها، سفره های افطاری هایمان پر زرق و برق و ....
👈 آیا اینها نشانه فقر و بدبختی مردم ایران است؟!!!
🇮🇷امکانات رفاهی و فراوانی نعمات ما ایرانی ها چندین برابر مردمان بعضی دیگر کشورهاست، امنیت و آسایش ما بی نظیر است، عزت و آزادی و استقلال مان شگفت آور است و ...امّا #احساس_بدبختی میکنیم و عقب ماندگی!!!
#چرا؟!!!
👈چون دشمن میخواهد ما اینگونه خود را #تحقیر شده ببینیم
چون دشمن میخواهد ما را در بندِ اسارت خود داشته باشد
لذا با استفاده از #قدرت_رسانه_ای خویش و
#همراهیِ_برخی ایرانیانِ غافل و یا خودفروخته، واقعیت حقیقی را در فضای مجازی وارونه میکند و حس بدبختی را به روح ما تزریق میکند.
🔸منکر بعضی مشکلات اقتصادی کشور و مردم نیستیم؛ اما آشِ مشکلات اینچنین که گفته میشود شور نیست.
🔸🔹اگر مشکلی هست، راه حل هم هست، تلاش مسئولین و مردم هم هست، امید ظفر و پیروزی هم هست.
🔸🔹اگر مشکلی هست، رفاه هم هست، امنیت و آسایش هم هست، پیشرفت هم هست.
👈در مسیر رسیدن به قله های پیشرفت، سختی هست، سنگ اندازی خناسان هست، مایوس سازی مخالفین هست و ...
اما کدام صعود هست که بدون عبور از سدِ مشکلات تحقق یافته است؟!
👈 در مسیر رسیدن به قله های پیشرفت و در مقابل مشکلات، به پشت سر نگاه کنیم که چه بودیم؟ از چه مشکلاتی عبور کردیم؟ و در چه نقطه ای ایستاده ایم؟
#واقعیات_پیشرفت
#تلاش_مضاعف
@_______________________🖌
هیئت رزمندگان اسلام
@Razmandegan_eslam
37.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رها سازی آب سد زایندهرود از روز گذشته
هم اکنون رسیدن به آب به روخانه درچه
🏴مراسم احیای شب های قدر
🔰 ١٠، ١٢، ١۴ فروردین ماه ١۴٠٣
🕙از ساعت ٢٢ تا ٣ بامداد
🔹قرائت دعای جوشن کبیر، دعای ابوحمزه ثمالی و مناجات حضرت علی علیه السلام
🔹سخنرانان: حجت الاسلام قاسمی، حجت الاسلام جمشیدی
🔹بانوای: حاج احمد شفیعی، سید مجتبی موسوی، حاج مهدی جمشیدیان و...
🔰کمربندشمالی نجف آباد، حسینیه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
•┈┈••••✾•🌿🌺🌸🌿•✾•••┈┈•
کانال #هیئت_رزمندگان_اسلام #نجف_آباد
https://eitaa.com/njfheyat
هدایت شده از کانون فرهنگی مسجد جامع کهریزسنگ
🏆🏆 مسابقات والیبال جام رمضان 🏐 🏐
مرحله نیمه نهایی
شنبه چهارم فروردین
باشگاه شهدای شهر کهریزسنگ
مسابقه دو تیم از نونهالان
ساعت ۱۹:۳۰
بازی دو تیم ترنج و برادران
ساعت ۲۰:۳۰
بازی دو تیم امید و انقلاب
ساعت ۲۱:۳۰
تماشای مسابقات برای عموم افراد آزاد می باشد.
همچنین میتوانید به صورت زنده از صفحه آپارات گروه رسانه ای پارتیزان @partizanistudio مشاهده نمایید.
📡 @kfemamzamani ¦ 🌐 mjkahrizsang.ir
📡 @partizanistudio ¦ 🌐 partizanistudio.ir
جهت دیدن عکس های مسابقات والیبال و اطلاع از نتیجه بازی ها به کانال کانون فرهنگی مسجد جامع به آدرس @kfemamzamani مراجعه نمائید.
به نام خدا و سلام و ادب به محضر شما همشهریان عزیز
در ستون پیام های شهروندی موارد زیادی داشتیم از نگرانی خانواده ها از وضعیت بلاتکلیف سرویس دهی اتوبوس های واحد :
۱) اینکه قرارداد مالکین اتوبوس ها با اتوبوسرانی نجف آباد به اتمام رسیده ! یا تکلیف اتوبوس جایگزین برای یک اتوبوس نیاز به تعمیر چی میشه ؟
۲) این که از فردا پنجم فروردین که تعطیلی نوروزی ادارات به اتمام می رسه بحث حمل و نقل عمومی به چه صورت هست ؟
۳) گیریم ایام نوروز و ماه مبارک رمضان فعالیت واحدها کمتر باشه با شروع مدارس از بعد از ۱۳ نوروز تکلیف بچه های مردم چی میشه ؟
آیا جز این است که بیشتر استفاده کنندگان از حمل و نقل عمومی اقشار کمتر برخوردار زحمت کش جامعه کارمند و کارگر محصل و مدرس و ... هستند که شاید تامین هزینه استفاده از اسنپ و تاکسی و ... هم برایشان امکانپذیر نباشد ؟
پیگیری های رسانه تا این لحظه منجر به نتیجه ای مشخص نبوده و خب طبیعتا شهرداری کهریزسنگ بدلیل نداشتن سازمان حمل و نقل مستقل ، مسئول مستقیم پاسخگویی نخواهد بود .
رانندگان و مالکان اتوبوس ها دغدغه های فراوانی ذکر می کنند و با این حال صحبت شان این است که تا پایان قرارداد ادامه داده ایم و چنانچه قرارداد دیگری با هر راننده ای منعقد شود هم اجرا خواهد شد ولی این وسط تکلیف مسافران چیست ؟
راه ارتباطی هم که با مسئولین اتوبوسرانی نجف آباد هم اعلام شده دو خط تلفنی زیر است که شهروندان می توانند سوالات و مطالبه ی خودشان را انجام دهند. که البته به دلیل تعطیلات نوروزی امروز چهارم فروردین از طریق شماره های زیر هم موفق به گفتگو با مسئولین سازمان نشدیم. فردا پنجم فروردین شهروندان و مسافران عزیز می توانند از این طریق پیگیری نمایند.👇
03142663315
رسیدگی به شکایات واحد بازرسی سازمان اتوبوسرانی شهرستان نجف آباد
03142744427
دفتر پایانه استقلال
هرکدام از مسئولین بزرگوار شهر و شهرستان که این پست را می بینند و اطلاعاتی در این زمینه می توانند بدهند لطفا
این جا را کلیک کنند . پاسخ دریافتی عینا در همین ستون منتشر خواهد شد.
رسالت رسانه مطالبه گری بر مدار قانون است.
آیدی ما :
eitaa.com/admineeitaa
✍️کانال کهریزسنگ در ایتا و روبیکا : 👇
❤️𝙅𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨:
╭─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╮
eitaa.com/kahrizsang
rubika.ir/kahrizsang
╰─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╯
هدایت شده از دارالقرآن حضرت مهدی (عج) شهر کهریزسنگ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 چهل روز تو آمازون قرآن می خوندم
✨ داستان جالب محمد عرب از سیر تحولش
محفل هر روزه ساعت ۱۷ شبکه سه
ساعت ۲۳:۳۰ شبکه قرآن
همراه با مسابقه صد میلیون تومانی هر روز🤩
@mahfeltv3
https://eitaa.com/darolquranehazratmahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 انتقاد حاج محمود کریمی از وضعیت مساجد در برنامه محفل
✍پ.ن: الحمدلله گفتمان آبادسازی مساجد در حال گسترش هست و این روزها از تریبون های مختلف شنیده میشه.
نکته بسیار قابل توجه اینه که اساس مسجد کاملا مردمیه، از مسئولین مطالبه باید کرد ولی اصلا نباید منتظر مسئولین نشست تا مساجد رو آباد کنند!
باید خود مردم با کمک هم دست به تحول بزنند!
حتی بعضا نیازه که مردم دیوار بروکراسی رو بشکنند و مسئولین رو با خودشون همراه کنند...!
#اهمیت_مساجد
هدایت شده از makarem.ir
❇️نوروز با طعم فقر
سال نو برنامه نو می خواهد، از جمله اموری که باید در سال جدید به آن بیشتر توجه شود، اصل هم دلی است. در این ایام باید به فکر خانواده های محروم و فقرا بود؛ دولت در این ایام بهجای تشریفات بهفکر خانوادههایی که در فشار مضاعف هستند باشد.
حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
http://mk6.ir/ItLaQ
#حضرت_آیت_الله_مکارم_شیرازی
#نوروز
#فقر
🆔 @makarem_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥هشدار هواشناسی؛ از فردا سامانه بارشی پرقدرتی کشور را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
هدایت شده از شهدای شهر کهریزسنگ
فضیلت دعای مجیر
دعاى مجير دعايى است رفيع الشأن مروى از حضرت رسول صلى الله عليه و آله جبرئيل براى آن حضرت آورد در وقتى كه در مقام ابراهيم عليه السلام مشغول به نماز بود و كفعمى در بلد الامين و مصباح اين دعا را ذكر كرده و در حاشيۀ آن اشاره به فضيلت آن نموده از جمله فرموده هر كه اين دعا را در ايام البيض ماه رمضان(یعنی امشب و فردا شب و پس فردا شب) بخواند گناهانش آمرزيده شود اگر چه به عدد دانههاى باران و برگ درختان و ريگ بيابان باشد و براى شفاى مريض و قضاى دين و غنا و توانگرى و رفع غم خواندن آن نافع است.
#ماه_رمضان
#مجیر
☫🇮🇷 #شهدای_کهریزسنگ 🇮🇷☫
@shohadayekahrizsang
هدایت شده از دارالقرآن حضرت مهدی (عج) شهر کهریزسنگ
sticker_mazhabi(47).mp3
6.65M
؛﷽✧
🦋#دعای_مجیر
📍دعایی است رفیع الشان که جبرئیل برای رسول اکرم (صل الله علیه وآله) آورد, زمانی که در مقام حضرت ابراهیم (ع) مشغول به نماز بودند.
📍کفعمی در بلدالامین و مصباح این دعا را ذکر کرده.
📍هر که این دعا را در ایام البیض 🌙رجب و🌙شعبان وبالاخص،🌙ماه رمضان (13 و 14 و 15 ماه) بخواند, گناهانش آمرزیده می شود, اگرچه به عدد دانه های باران و برگ درختان و ریگ بیابان باشد.
اللهم عجل لولیک الفرج
توجه. توجه
مسابقه والیبال نونهالان امشب برگزار نمی شود و فقط بازی بزرگسالان برگزار میشود.
@kfemamzamani
فقط خرج کار جلو عبا رو داشته باش😍
مخصوص خوش سلیقه هاست
اگه دنبال کارهای متنوع می گردی به کانال ما سر بزن
مزون یاس حجاب
https://eitaa.com/hejabe_yas
@arezo2615 👈راه ارتباطی با ما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درس_اخلاق
🎙 حجتالاسلام #عالی
💢آثار باورنکردنی بد اخلاقی!
🔸کوتاه و شنیدنی👌
در ماه مبارک رمضان مراقب باشیم تشنگی و ... موجب نشود اجر روزه خودمان را خدای ناکرده با بد اخلاقی در منزل زایل کنیم.
💫بخش_نود_و_نه💫
حتی یادم هست بابا گاهی به شوخی و خنده میگفت:بلاخره ما نفهمیدیم تو چقدر منو دوست داری.حالا من می فهمیدم میزان دوست داشتنش چقدر بوده است در بین حرف های ما،زینب که دوباره به من انس گرفته بود بهم تکیه داد.دا گفت:بیا این طرف کمر خواهرت تیر خورده.با تعجب برگشت نگاهم کرد و پرسید:چه جوری تیر خوردی؟ گفتم:به خمپاره کور بود منو ندید،افتاد نزدیکم.ترکشش خورد به من،بعد برای اینکه ذهنش را منحرف کنم،پرسیدم:توی کمپ
دوست پیدا کردی؟گفت:با بچه ها بازی می کنم ولی دوست نشدم.یکی،دو ساعتی که گذشت دا بلند شد برود.خیلی ناراحت بود،
احساس می کرد ما برای خانواده آقای بهرام زاده اسباب زحمت شده ایم.به همین خاطر، خیلی به ما سر نمیزد وقتی به زینب گفت بیا برویم،زینب به من گفت:تو هم بیا.دا گفت: نمیشه خواهرت باید بمونه.زینب به گریه افتاد،از من کنده نمیشد.دا به زور بلندش کرد.زینب دست هایش را به چشمش می مالید و میگفت:دا بذار بمونم.
آنها که رفتند گریه افتادم.دلتنگی هایم بیشتر شد.با دیدن زینب نبود بابا را بیشتر احساس کردم.برای اینکه کسی متوجه حالم نشود سرم را زیر ملحفه بردم و خودم را به خواب زدم و یک دل سیر گریه کردم،دا دیگر زینب را نیاورد،هرچه بیشتر می گذشت بیشترحوصله ام سر میرفت.آقای بهرام زاده هم تلاش می کرد من در شرایط بهتری قرار بگیرم و با اعصاب راحت استراحت کنم.دکترها به آقای بهرام زاده و دایی گفته بودند اخبار جنگ را نشنود،عصبی نشود،محیطش آرام باشد،هر وقت میپرسیدم:چه خبر؟میگفتند:خبر خاصی نیست ما هم بی خبریم.گاهی سر و صدای میهمان ها می آمد.تعدادشان هم کم و زیاد میشد،به شهرهای دیگر میرفتند یا توی ماهشهر خانه اجاره میکردند؛همه حرفها راجع به خرمشهر بود،هرچند واضح نمی شنیدم ولی دلم می خواست بدانم چه شده.هر کسی می آمد،او را سؤال پیچ میکردم. دلم گواهی بد میداد.تمام اصرارم برای بودن در خرمشهر به خاطر این بود که احساسم بهم میگفت این آخرین دیدار و این آخرین حضور من در
آنجاست،فکر اینکه عراقی ها پیشروی کنند و مزار بابا و علی را بهم بزنند و از بین ببرند، دیوانه ام می کرد،ساعت ها بی حرکت توی رختخواب افتادن،فرصتی فراهم کرده بود تا تمام جاهایی که این روزها رفته بودم،تمام لحظه ها و آدمها و صحنه ها را از نظر بگذرانم.حتی دلم برای گیوا تنگ شده بود. گیوایی که آن روزها از رفتارش عاصی و فراری بودم.حالا دعا میکردم خدا مرا به خرمشهر برگرداند و اجازه بدهد من فعالیت کنم.بعد از کلی روز دویدن و آرام نگرفتن حالا بی حرکت گوشه ای افتاده و از همه جا بی خبر بودم غم بزرگی روی دلم نشسته بود.از طرفی فکر میکردم توی مدتی که در شهر بودم خوب تلاش نکردم،بایدبرای شهرم بیشتر تلاش می کردم،حالا از خودم راضی نبودم.حرفهای دلم را نمی توانستم به کسی بگویم.یک شب همانطور که دراز کشیده و استراحت میکردم، لیال گفت:آبجی،سعیدی یادته ؟گفتم:آره اسماعیل رو میگی دیگه،جنازه اش رو بردیم ماهشهر.گفت:برادر بزرگترش،ابراهیم رو هم یادت میاد؟ گفتم:آره مگه چی شده؟گفت: همون روزی که توی سنتاب تو مجروح شدی، عراقی ها تا در رسیده بودند وبچه های توی پادگان عقب نشینی کردند.من همین طوری که توی جنت آباد چرخ می خوردم دیدم ابراهیم سعیدی جلوی در جنت آباد افتاده، رفتم جلو.دیدم ترکش توی فکش خورده، خیلی سخت نفس میکشید.از دهنش خون و کف بیرون میزد.فکر کردم او هم شهید شده باشه،گفتم: خدا به داد مادرش برسه،با چه سختی اینارو بزرگ کرد.لیال ادامه داد:وقتی من بالا سر ابراهیم رسیدم.داشت جون می داد.با اون وضعیت به سختی اشهدش رو می گفت،مونده بودم چی کار کنم که یک دفعه دیدم ماشین جیپی پر از سرباز تو جاده کمربندی از سمت پادگان در حركته.از همون جایی که وایستاده بودم، داد زدم و با دست اشاره کردم که وایستید،نگه دارید.اما اونا با
سرعت از جلوی ما رد شدند و رفتند.من خیلی ناراحت شدم.سرشون داد زدم و گفتم:خیلی نامردید.شماها بی غیرتید این مجروح اینجا افتاده شما ول میکنین،میروید؟حرفم تموم نشده چشمم به یه عده نظامی افتاد که از همون طرفی که جیپ اومده بود توی جاده حرکت میکردند.باز دست تکون دادم و اشاره کردم تا آنها بیایند و فکری به حال ابراهیم بکنند.یه دفعه دیدم جیب با اینکه از جنت آباد دور شده بود،با سرعت به طرفم برگشت. خیلی تعجب کرده بودم.مونده بودم چرا رفتند و چی شد که دارن بر میگردند.جیپ که نگه داشت،دو نفر پایین پریدند و در حالی که ابراهیم رو برمی داشتند،با دستپاچگی گفتند: زود سوار شو نیروهایی که پشت سرمون اند همه عراقی اند.از شنیدن این ماجرا حس کردم مغزم یخ زد،حالم بد شد.با بهت و وحشت لیال را نگاه کردم.یک لحظه فکر کردم اگر لیال را برده بودند،حتی تصورش هم دیوانه ام می کرد.به سختی پرسیدم:بعدش چی شد؟گفت:هیچی من اصلا باور نمیکردم عراقی ها تا اینجا اومده باشن.
#قصه_شب
#بخش_نود_و_نه
#رمان_دا
#کتاب_بخوانیم
💫ادامه بخش نود و نه💫
هول سوار شدم ماشین که راه افتاد سر و کله یه ماشین نظامی عراقی هم پیدا شد،اگه تو جنت آباد مونده بودم حتما اسیر میشدم. نمیدونم به سر اون چند نفری که اونجا بودن چی اومد.خدا رو شکر زینب اون موقع جنت آباد نبود.با بغض گفتم:اگه اسیر میشدی من چه کار میکردم؟گفت:هیچی من هم مثل بقیه.بقیه چیکار کردند.مگه بعثی ها نریختند تو خونه های مردم یه عده رو بردند،گفتم: بسه دیگه هیچی نگو دستش را گرفتم و فشردم.هرچه بیشتر فکر میکردم عمق فاجعه برایم وسیع تر و دردناک تر میشد. خودم را سرزنش میکردم که چرا لیال را آنجا تنها گذاشته بودم.اگر این اتفاق می افتاد چه خاکی به سرم میکردم؟به دا چه جوابی می دادم ؟بابا مسئولیت لیال را به من سپرده بود،اطمینان بابا به من چی میشد؟ امانتی اش را مواظبت نکرده بودم.لیال را نگاه میکردم و خدا را شکر میکردم.به خودم دلداری میدادم الان لیال اینجاست،صحیح و سالم.باز فکر میکردم اگر مویی از سرش کم میشد تا آخر عمر خودم را نمی بخشیدم.لیال حال و روز مرا که میدید میخندید و میگفت: حالا که اتفاقی نیفتاده،چرا این قدر خودت را ناراحت می کنی؟ولی من نمی توانستم آرام بگیرم.حواسش که نبود،لباسش را میگرفتم تا آرام شوم و از حضورش در کنارم احساس امنیت کنم.وقتی میخوابید نگاهش میکردم و اشک میریختم.تا یه روز این موضوع فکرم را مشغول کرده بود.به خودم میگفتم:دیگر نباید از این سهل انگاری ها بکنم،نباید بابا را نسبت به اعتمادی که به من کرده است،پشیمان کنم.دیگر نمیگذارم لیال از کنارم جنب بخورد. روزهای حضورمان در خانه آقای بهرام زاده اینطور میگذشت و کم کم حالم رو به بهبود میرفت.ورم پاهایم تا حد زیادی خوابید،پای چپم کمی حس پیدا کرده بود و با کمک بقیه توانستم بایستم و پاهایم را روی زمین بگذارم.اما زمین را حس نمیکردم.خانه آقای بهرام زاده که دوباره شلوغ شد،گفتم:مرا از اینجا ببرند آقای بهرام زاده راضی نبود،به اصرار من پذیرفت.بعد از تقریبا یک هفته ای که آنجا بودیم،یک روز صبح طرف های ساعت نه،ده دایی ماشینی آورد و مرا به کمپ برد.
کمپ به کارکنان ژاپنی،چینی و کره ای شرکت پتروشیمی اختصاص داشت.آنها با شروع جنگ آن را تخلیه کرده بودند.کمپ خارج از
سربندر بود و یک ربع،بیست دقیقه ای با شهر فاصله داشت.توی کمپ،داپی تختشان را بیرون اتاق پیش ساخته شان گذاشت و مرا روی آن گذاشتن.از اینکه توی هوای آزاد بودم احساس خوبی داشتم و از طرفی چون با آن وضعیت خوابیده بودم،خجالت میکشیدم. چند دقیقه بعد از رسیدن ما دا و بچه ها آمدند،برادرام که انگار خجالت میکشیدند ، عقب تر ایستاده بودند و مرا نگاه میکردند. گفتم:بیایید ببینم.به خاطر حرف دا که گفته بوده دائم توی محوطه بازی می کند و حرف گوش نمیدهند،گفتم:شنیدم شیطون شدید، می خندیدند.دایی ناد علی که تقریبا انتهای کمپ بود،پنج،شش خانواده از فامیل های زن دایی مستقر شده بودند.آنها هم به عیادتم آمدند و دورم جمع شدند.بندگان خدا فارسی بلد نبودند،تازه یک سال بود که صدام آنها را از عراق بیرون کرده بود و اینها به خرمشهر آمده بودند.نزدیکی های ظهر آقای بهرام زاده دنبالم آمد و گفت:از بیمارستان تماس گرفتن هلیکوپتر اومده.گفتم:من نمیام دایی و آقای بهرام زاده ناراحت و متعجب پرسیدند:چرا؟ گفتم:من که با ماشین میتونم برم.آنقدر مجروح بد حال در بیمارستان دیده بودم که بخواهم چنین تصمیمی بگیرم.اعزام با هلیکوپتر را حق خودم نمیدانستم.نمی توانستم بپذیرم مجروحانی که در بیمارستان هستند.قطع عضو شده اند،بمانند و من بروم
دایی گفت:ممکنه توی تکونهای ماشین مشکلی برات پیش بیاد.گفتم:نه هیچ اتفاقی نمی افته.هرکاری کردند متقاعدم کنند،قبول نکردم.دایی دیگر از دستم عصبانی شده بود. آقای بهرام زاده هم رفت.آن شب دردهایم دوباره به سراغم آمد.خارش محل زخم نشان میداد که در حال عفونت است.روز بعد دایی آمبولانس کمپ را خبر کرد.بیچاره دا فکر می کرد مرا توی ماهشهر نگه میدارند،راضی شد همراهم نیاید.در بیمارستان دکتر دستور اعزام برایم نوشت.آمبولانس در حال حرکت به طرف شیراز بود و خانواده ای را که همه آنها مجروح بودند،به زور در آن جای داده بودند.لیال روی برآمدگی چرخ ماشین نشست.من هم لبه در نشستم و پاهایم را دراز کردم،در را بستند و آمبولانس با یک پزشک و یک پرستار حرکت کرد.جایم راحت نبود،به سختی خودم را در کنج بین در و دیواره آمبولانس جا داده بودم،آمبولانس شیشه نداشت و موقع حرکت ماشین باد از نیمه بدون شیشه در به داخل می وزید. بعضی جاها گرم و بعضی جاها سرد بود،یک بار که راننده آمبولانس برای کنترل وضعیت ماشین نگه داشت.پرستار روم ملحفه کشید و پزشک همراهمان که دکتر مصطفوی نام داشت،کمی خوردنی خرید و بین مان توزیع کرد.در این بین دکتر به مردمی که کنجکاو شده بودند و توی ماشین سرک میکشیدند، گفت:بیاید جلو ببینید مردم خرمشهر به چه وضعی افتادند.
#قصه_شب
#بخش_نود_و_نه
#رمان_دا
#کتاب_بخوانیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 زایندهرود به اصفهان جان دوباره بخشید.
🔹ساعاتی پیش جریان آب زایندهرود به نصف جهان رسید و انتظار شهروندان و مسافران نوروزی برای جریان آب زایندهرود در اصفهان به پایان رسید.
✍️کانال کهریزسنگ در ایتا و روبیکا : 👇
❤️𝙅𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨:
╭─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╮
eitaa.com/kahrizsang
rubika.ir/kahrizsang
╰─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╯
‼️😞شیرینی نخور دیابت داری...
‼️😞بخاطر مشکل قندخونم لاغر شدم...
‼️😞کاش یه راهی بود دیگه قرص نمیخوردم...
👋🏻👋🏻خداحافظ دیابت
❗️اختراع جدید، کشف داروی گیاهی دیابت وترک اعتیاد✅
برای کسب اطلاعات بیشتر و دریافت مشاوره و ثبت دارو
عضوکانال کلینیک قاصدک شوید👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3844735633C42489fe355
آیدی کارشناس طب سنتی ☘️👇:
@Dr_gaffari
برای درمان قطعی و ریشهای فرم زیر رو پر کنید 👇👇👇👇👇
https://app.epoll.pro/36822950
شماره تماس:
📞۰۹۰۱۵۱۹۸۶۶۱
🔴 استاد حوزه علمیه ماهشهر به قتل رسید!
🔹شیخ حمزه اکرمی از اساتید و کادر حوزه علمیه ماهشهر که در تاکسی اینترنتی اسنپ فعالیت می کرد، توسط یکی از مسافرین به قتل رسید.
🔹این روحانی برجسته حوزه علمیه بندرماهشهر که برای امرار معاش خانواده خود مسافربری میکرد، پس از سوار کردن مسافر ناپدید و جسد آغشته به خون وی جنب راهآهن بندرماهشهر پیدا شد.
🔹این روحانی به ضرب گلوله به قتل رسید و سارقان پس از پرتاب کردن جسد وی به بیرون با خودرو از وی گذشته و خودرو او را به سرقت بردند.
22.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻چشمنوازترین میدان تاریخی جهان به استقبال بهار رفته است
🔹میدان تاریخی امام(ره) اصفهان در نوروز ۱۴۰۳ روزانه میزبان هزاران گردشگر از اقصینقاط کشور خواهد بود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ببينيد 👆
🔰بی توجهی به هشدارها و گرفتار شدن یک شهروند در #زایندهرود هنگام فیلمبرداری و عکاسی و نجات توسط نیروهای امدادی