eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
70هزار عکس
11.5هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
عکس دیده نشده از شهید محمد غفاری
۱ دی ۱۳۹۸
روزهایمان برای دیدنتان ڪوتــاه بود ؛ خدا ڪند شب یلدا بہ شمــا برسیم ...
۱ دی ۱۳۹۸
5.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ مدارس تهران تا پایان هفته شد 🎥استاندار تهران: با توجه پیش بینی هواشناسی و گزارش محیط زیست تهران و شهرداری تهران کلیه مدارس استان تهران( بجز فیروکوه و دماوند) در تمام مقطع تا پایان هفته است. 🔸محسن بند پی: تمام دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی استان تهران دایر است.
۱ دی ۱۳۹۸
وَ أَخرَجَتِ الأَرضُ أَثقالَها ...(الزلزلة/۲) گاهی، روی دلِ زمین هم چیـزی سنگیـنی می کنـد! + چیزی شبیه دلتنگی ...
۱ دی ۱۳۹۸
🌹 🌹 فرزند : ابراهیم : 🗓 1345/08/01 🗓 محل تولد : نجف آباد وضعیت تاهل : مجرد شغل : پاسدار : 🗓 1365/10/01 🗓 مسئولیت : پاسدار محل : جزیره ام الرصاص عملیات : کربلای 4 مزار : 🌹🌹🌼🌺🌼🌹🌹 🌹🌹🌼🌺🌼🌹🌹
۱ دی ۱۳۹۸
🌹 🌹 فرزند : فرج اله : 🗓 1343/03/18 🗓 محل تولد : شهرکرد وضعیت تاهل : مجرد شغل : کارگر : 🗓 1362/10/01 🗓 مسئولیت : سرباز محل : بانه ـ دشت شیلر عملیات : خط پدافندی مزار : 🌹🌹🌼🌺🌼🌹🌹 🌹🌹🌼🌺🌼🌹🌹
۱ دی ۱۳۹۸
🌹 🌹 فرزند : احمدعلی : 🗓 1344/03/20 🗓 محل تولد : اصفهان وضعیت تاهل : متأهل شغل : آزاد : 🗓 1374/10/01 🗓 محل : اصفهان عملیات : عوامل جانبازی مزار : 🌹🌹🌼🌺🌼🌹🌹 🌹🌹🌼🌺🌼🌹🌹
۱ دی ۱۳۹۸
✍حواستاݧ هست...!!! ایݧ استخوان هاے آݧ شہیدے ست ڪہ نداے امام زماݧ خود را لبیڪ گفتہ... ...!!! 🕊🕊
۱ دی ۱۳۹۸
💠دومین روز حضور من در جبهه بود. تا ظهر در مقر بچه ها در هتل کاروانسرا بودم. پسرکی حدود پانزده سال همیشه همراه شاهرخ بود. مثل فرزندی که همواره با پدر است. تعجب من از رفتار آنها وقتی بیشتر شد که گفتند: این پسر، رضا فرزند شاهرخ است!! اما من که برادرش بودم خبر نداشتم. 💠عصر بود که دیدم شاهرخ در گوشه ای تنها نشسته. رفتم و در کنارش نشستم. بی مقدمه و با تعجب گفتم: این آقا رضا پسر شماست!؟ خندید و گفت: نه، مادرش اون رو به من سپرده. گفته مثل پسر خودت مواظب رضا باش. گفتم: مادرش دیگه کیه؟! 💠گفت: مهین، همون خانمی که تو کاباره بود. آخرین باری که براش خرجی بردم گفت: رضا خیلی دوست داره بره جبهه. من هم آوردمش اینجا! ماجرای مهین را می دانستم. برای همین دیگر حرفی نزدم. چند نفری از رفقا آمدند و کنار ما نشستند. صحبت از گذشته و قبل از انقلاب شد. 💠شاهرخ خیلی تو فکر رفته بود. بعد هم باآرامی گفت: مهربونی اوستا کریم رو می بینید! من یه زمانی آخرای شب با رفقا می رفتم میدون شوش. جلوی کامیونها رو می گرفتیم. اونها رو تهدید میکردیم. ازشون باج سبیل و حق حساب میگرفتیم. بعد می رفتیم با اون پولها زهرماری میخریدیم و میخوردیم. 💠زندگی ما توی لجن بود. اما خدا دست ما رو گرفت. امام خمینی رو فرستاد تا ما رو آدم کنه. البته بعداً هر چی پول در آوردم به جای اون پولها صدقه دادم. بعد حرف از کمیته و روزهای اول انقلاب شد. 💠شاهرخ گفت: گذشته من اینقدر خراب بود که روزهای اول توی کمیته برای من مامور گذاشته بودند! فکر می کردند که من نفوذی ساواکی ها هستم! همه ساکت بودند و به حرفهای شاهرخ گوش می کردند. بعد با هم حرکت کردیم و رفتیم برای نمازجماعت. شاهرخ به یکی از بچه ها گفت: برو نگهبان سنگر خواهرها رو عوض کن. 💠با تعجب پرسیدم: مگه شما رزمنده زن هم دارید؟! گفت: آره چند تا خانم از اهالی خرمشهر هستند که با ما به آبادان آمدند. برای اینکه مشکلی پیش نیاد برای سنگر آنها نگهبان گذاشتیم. 🌷
۱ دی ۱۳۹۸
🌹وقتی از گذشته زندگی خودش حرف می زد داستان حُر را بازگو می کرد خودش را حُر نهضت امام می دانست. می گفت: حُر قبل از همه به میدان کربلا رفت و به شهادت رسید، من هم باید جزء اولین ها باشم. 🌹شاهرخ را به راستی می توان مصداقی کامل برای این آیه قرآن(کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و کار شایسته انجام دهد، اینها کسانی هستند که خدا بدیهایشان را به خوبی تبدیل می کند) معرفی کرد. چرا که او مدتی را در جهالت سپری کرد. اما خدا خواست که او برگردد. 🌷
۱ دی ۱۳۹۸
وقتی چشمانم را روی هم می گذارم خواب مرا نمی برد ، تو را می آورد از میان فرسنگ ها فاصله ... 📎نازدانه 🌷 🌹
۱ دی ۱۳۹۸
💠دیالوگ تنگه‌ابو‌قریب آدمایی‌ که‌ خوب‌ زندگی‌ میکنن خوبَم‌ میمیرن؛ به‌ هیچی‌دل‌ نمیبندن حتی‌؛ جونشون..!!!
۱ دی ۱۳۹۸