eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.4هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم یا حی یا قیوم امروز چهارشنبه 21 اسفند ۱۳۹۸ شمسی 16 رجب ۱۴۴۱هجری قمری 11 مارس ۲۰۲۰ میلادی
🔸مراقب ترفندهای کرونایی مجرمان سایبری باشید! پلیس فتا: ۱_ ایمیل‌های ناشناس با موضوع و موارد مرتبط را باز نکنید. ۲_ بسیاری از اپلیکیشن‌های تست کرونا جعلی بوده و حاوی بدافزار است لذا تنها از سایت رسمی وزارت بهداشت به آدرس salamat.gov.ir استفاده کنید. ۳_مراقب خریدهای برخط مواد شوینده و ضد عفونی کننده از سایت‌های جعلی باشید. ۴_از منابع خبری نامعتبر و اعتماد به اخبار جعلی و شایعات پرهیز کنید. ۵- مراقب پیامک‌های دریافت کمک برای بیمارستان‌ها باشید.
💠ملتی که سالار را پیشوا و ایثار و فداکاری خود می داند از چه می‏ ترسد 👥 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
🔺مطیع ولایت بود. تمام فکرش دفاع از انقلاب، از حریم ولایت و پیروزی در جنگ بود. حتی زمانی که به ایشان مسئولیت هایی در پشت جبهه محول می شد، قبول نمی کرد، چون می خواست در جبهه بماند. 🔺ایشان را به عنوان شهردار نیشابور وکاندید نماینده ی مجلس شورای اسلامی انتخاب کردند اما نپذیرفت. می گفت: «کار من، مکه من، جبهه است.» 🔺زمانی که ایشان را از رفتن به جبهه منصرف می کردند، می گفت: «شما باید مشوق ما باشید نه این که ما را از رفتن به جبهه باز دارید.» 🔺«یک روز یکی از بستگان شهید گفت: تو سهمت را رفته ای، دیگر بس است. به جبهه نرو. شهید با خنده گفت: اگر جبهه سهم دارد، چرا شما سهمیه ات را نرفته اید؟ پس شما که به جبهه نمی روید، ما سهمیه شما را می رویم.» 🔺هنگامی که پدرش مریض بود، وقتی که به او گفتند: «پدرت مریض است، به دیدن پدر بیا.» گفت: «جنگ واجب تر است. من از همین جا برای ایشان دعا می کنم.»خودش را وقف انقلاب و اسلام کرده بود. بیشتر در جبهه بود و کمتر به خانه می رفت. 🔺به همرزمانش توصیه می کرد: «مقاومت کنید تا به هر نحو ممکن با زیرکی و چابکی دشمن را از پا در بیاوریم. به ائمه اطهار (ع) متوسل شوید و با قدرت و اطمینان با دشمن بجنگید. انشاءالله راه کربلا باز شود، ما پیروز شویم و از نزدیک عرض ادبی به حضرت اباعبدالله الحسین (ع) داشته باشیم. انقلاب آن قدر قدرت بگیرد که راحت حرفمان را به جهانیان بزنیم. و مطمئن باشید که ما شکست نمی خوریم چون رهبری واحد داریم که آگاه به مسایل است.» 📎فرماندهٔ گردان‌عبدالله لشگر۵نصر 🌷 ولادت : ۱۳۳۱/۶/۱۶ نیشابور ، خراسان‌رضوی شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۱ هورالعظیم ، عملیات بدر
در هر کشیدن ، است.. ببین با انگیزه آغاز می‌شود..؟! یا با انگیزه آمیخته می‌گردد.!!
«یک روز شهید بسیار ناراحت بود. به طوری که اشک می ریخت. به ایشان گفتم: «چرا ناراحت هستید؟ گفت: امروز فرزند یکی از شهدا را دیدم. هنوز قیافه ای او در جلوی چشمم است. مسئولیت این بچه های شهدا با کیست؟ ما نباید بگذاریم که این فرزندان احساس ناراحتی بکنند.» زمانی که به مرخصی می آمد. از روبه رو شدن با خانواده های شهدا خودداری می کرد. می گفت: «خجالت می کشم، اگر از من در باره ی شهیدانشان سوال کنند.» به خانواده هایی که همسرشان در جبهه بود سر می زد. تا اگر کاری داشتند انجام دهد و یا مشکل مالی دارند برطرف کند. می گفت: «ما مسئولیت داریم که از شما رسیدگی کنیم.» چون او همیشه در گردان خط شکن حضور داشت، ابتدا با نیروها اتمام حجت می کرد. می گفت: «برگشت ما در این عملیات کم است. اگر کسی دوست ندارد که با ما باشد، می تواند به گردان دیگری برود.» ولی او چنان اخلاق پسندیده ای داشت که همه در همان گردان او می ماندند و بسیاری از آن ها شهید می شدند. او جزو کسانی بود که نه تنها ثروتی نداشت، بلکه هر چیزی که داشت فدای انقلاب کرد. یک عارف مثل مولای خودش حضرت علی (ع) بود که در نیمه های شب راز و نیاز با خدای خود می پرداخت و در روز اسلحه به دست می گرفت. نماز شب او و دعاهای شبش حالت عارفانه داشت. در مجالس مذهبی شرکت می کرد. یاحسین گفتنش و اشک ریختنش در سوگواری جدش واقعاً تعجب آور بود. هیچ وقت نماز شبش ترک نشد. دعا و تسبیحات اربعه بر زبانش جاری بود. در عملیات ها مشورت می کرد. نماز را سعی می کرد که سروقت بخواند، حتی اگر در عملیات باشد. 🌷
👆خاکریز خاطرات ۱۹۲ 🌸 اینگونه باید به فکر آخرت بود... اینگونه باشیم... 🇮🇷
فرمانده می‌داند که خیبر سوز دارد ؛ وقتی که لشگر گـردان می آید ..! 🌷 ۳۱عاشورا ╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯ ‌
🇮🇷شهیده مدافع سلامت خانم نرجس خانعلی‌زاده: " به مادرش همیشه می‌گفت: مامان! من دختر سردارم... می‌دونم منو خیلی دوست داره❤️ شب شهادت حاج قاسم، بیمارستان شیفت بود. صبح که خبر رو شنید بغض کرد😢 تا چند روز تو خودش بود، به دوستاش گفته بود حالم خوب نیست.... چند روز بعد زن داییش رفته بود کرمان، مزار سردار نرجس خانم فهمید به زن داییش پیام داد📲 که سلامم رو به سردار برسون، بهش بگو خیلی بهش ارادت دارم...." ╭─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╮ ╰─┅═ঊঈ🌸ঊঈ═┅─╯ ‌