🍃در تلاطم موجی از کلمات دست و پا میزنم ، نفسم بند آمده و خستهام!
میخواهم به ساحل نجات برسم و در کوی عشاق پهلو بگیرم...
🍃جاذبه ای عجیب مرا به این سو میکشاند ، دلم میان این همه#عاشق که آرام خفته بودند، به دنبال#آشنای_غریبی میگشت که نامش رحمان بود."رحمان بهرامی"
🍃میگویم آشنا ، چون برایم در قاب عکسی آشنا شده بود که قامت بلند و #تبسم عاشقانه اش را به رخم میکشید.
و میگویم غریب چون غربت احساساتش گریبان گیر افکارم شده و همین او را برایم غریب تر میساخت.
🍃تضادی عجیب بود که من گرفتارش شدم ، شیرین بود و به همان اندازه هم تلخ.حالا #امواج کلمات کم کم مرا به آن سو که میخواهم هدایت میکنند.
🍃به صوت#موج ها گوش میسپارم از او میگویند که در دامان#بهار متولد شد و در آغوش زمستان ابدی🕊
🍃اویی که کوچکترین عضو#خانواده بود ولی منش بزرگ و#قلب رئوفش به او عظمتی دیگر میداد و همین پوششی شده بود بر تهتغاری بودنش که بزرگتر از #خواهر و برادر های خود جلوه مینمود.
🍃از او میگفتند که زندگیاش در #خدا و #اهل_بیت خلاصه میشد وَ چه از این بهتر که زندگیت در ائمه خلاصه شود...
🍃از این بالاتر که#سرباز دختر علی(ع) شوی و آخر سر در منتهیالیه آرزوی خویش غرق شوی؟ پایان کتاب زندگیش جز این اگر بود جای تعجب داشت؛ چرا که #شهادت پایان کار هر#بسیجی ست.
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
🌸به مناسبت سالروز شهادت
#شهید_رحمان_بهرامی
📅تاریخ تولد: ۲٠ فروردین ۱۳۴۷
📅تاریخ شهادت: ۲٠ اسفند ۱۳۹۴
📅تاریخ انتشار: ۲۱ اسفند ۱٣٩٩
🥀مزار : گلزار شهدای خرمدره
#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
🌄 امروز حاج قاسم 64 ساله شد
حاج قاسم زنده تر از همیشه در بین ماست .
پس با هم بگوییم
#تولدت_مبارک_سردار
#مکتب_شهید_سلیمانی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
#شهیدانه🌿
گـاهے یـڪـ نگاه
آنقدر مهربان است ڪہ
چشــم هـرگز رهـایش نمیڪند
گـاهے یڪ رفاقت
آنـقـدر ماندگار است ڪہ
زمـــٰان حریفش نمے شـود
و گاهے یڪ نفر آنـقدر عزیز است
ڪہ قلـب رهایـش نمےڪند...
#شهید_علیرضا_حاجیوند_قیاسے 🌿
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
🌹خاطره از حمید آقا🌹
بنده سرباز تیپ سوم صاحب الامر عج استان قزوین بودم.یکبار فشارم خیلی پایین بود و پشت نیسان سپاه سوار شده بودم یکدفعه تعادلم رو از دست دادم و افت فشار هم داشتم و از نیسان پرت شدم کف آسفالت تیپ.....حالم به شدت بد بود.یکدفعه شهید آقا حمید رو بالای سرم دیدم .ایشون شروع کردن سر من رو بستن و ثابت نگه داشتن و به من روحیه دادن که چیزی نیست و صبر کن الان میریم آمبولانس میاد و.....
خلاصه من خوب شدم و برگشتم سپاه...بعدا متوجه شدم که آقا حمید با موتور پشت نیسان بوده وقتی من افتاده بودم میاد بالا سرم و کمکم میکنه و تنهام نمیزاره،خدا به من رحم کرد که آقا حمید پزشکیار بودن و تونستن کمکم کنن.....اما فکر میکنم لحظه شهادتشون حتما سرشون رو پای سیدالشهدا ع بوده دلم آروم میگیره.....
سرباز ارادتمند تو سردار پاکنهاد آقا حمید سیاهکالی مرادی
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3