در فراق دوستان
آخر ز ما چیزی نماند!!
هر که رفت از هستی ما
پاره ای با خویش برد ...
شهید رحمان صفری🌷
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
دیده بان ...
با اینکه تخصص بالایی داشت
ولی با درخواست خودش
دیدہ بان گـروہ آتشـبار شد ..!
ساعتها پشت دوربین دیدهبانی میکرد،
قرار بود در منطقهای عملیات انجام بگیرد
ولی محسن مانع آن عملیات شد.
گفتهبود در این منطقه زنوبچه دیده است،
خیلی دقـت داشت طوری گرا بدهد
که خونی به ناحق ریخته نشود...
#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محسن_حیدری
#یاد_شهدا_صلوات 🌷
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
💐🍃🌿🌼🍂🌺
🍃🌺🍂
🌿🍂
🌸
#خاطراتے _از_شهدا
#نماز_اول وقت
✍در زمين كشاورزے نزديك روستا مشغول ڪار بوديم. مےخواستيم هر چہ زودتر ڪار تمام شود تا برگرديم به خانہ كه ناگهان حمزه دست از كار ڪشيد و بہ طرف شير آب رفت.
با تعجب بہ او گفتم: ڪجا مےروي؟ گفت: مگر صداے اذان را نمےشنوي؟ وقت نماز است. گفتم: بيا ڪار را تمام كنيم، بعد مے رويم نماز مے خوانيم.
با حالت عجيبے به من گفت: چطور اين قدر به نفْسِ خودت اهميت مےدهي، اما به خداي خودت نہ؟ و بعد رفت تا نماز را در اول وقت بہ جا آورد
#شهید_حمزه_اباذری
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
سال ۹۴ از گوشه و کنار کشور، خبرهای شهادت مدافعان حرم به گوش رسیده بود. آن زمان در اطراف حرم حضرت عبدالعظیم (ره) زندگی میکردیم. آقاسعید عاشق حرم عبدالعظیم بود. ماه رمضان بود. همسرم بسیار افسرده بود و شبها گریه میکرد. علتش را پرسیدم. گفت: واقعیت این است که دوست دارم مدافع حرم شوم، اما اداره قبول نمیکند. گفتم: برای چی دوست داری بروی! گفت: واقعاً اسلام در خطر است. اگر بدانید چه بر سر بچههای مردم و انسانیت میآورند.
ناراحت شدم. شب خواب عجیبی دیدم. صبح بلند شدم. در فکر خوابم بودم. همسرم خیلی تیزبین بود. نگاهی به من کرد و گفت: ناراحتی! گفتم: نه! خواب دیدم که با پیراهن سفید مدافع حرم شدهای. پهلوی راستت تیر خورده بود. پیراهن سفیدت هم خونی شده بود. من همراه با همسران شهدا در حالی که مقنعه سفیدی بر سر داشتم، در یک کشور عربی ناامن دنبالت میگشتم. خندید و گفت: احتمالاً موافقت میکنند مدافع حرم شوم. بعد شهید میشوم و پیکرم گم و گور میشود. تو میآیی دنبال پیکرم میگردی!
"شهید سعید انصاری"
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
ازدواج ساده
محسن مخالف عقد و عروسی سنگین و تشریفاتی بود.
میگفت: «این مراسمات مانع از #ازدواج خیلی از جوانان که تمکن مالی ندارند، میشود.»
اعتقاد داشت اگر ما هم انجام دهیم میشویم یک الگو برای جوانان فامیل و به تاخیر در ازدواج آنها دامن میزنیم.
دوران عقد ما ۱۱ ماه طول کشید. عروسی نگرفتیم و رفتیم مشهد. شاید باورتان نشود، اما هر دوی ما تصمیم گرفتیم که با اتوبوس سفر کنیم. خانوادهها هیچ مخالفتی با این تصمیم ما نداشت، اما بعضی از دوستان چرا! ولی به هر حال این انتخاب ما بود.
به خاطر همین #ساده بودنها و ساده گرفتنها بود که #برکات خدا هر روز در زندگی ما بیشتر میشد.
راوی همسر "شهید محسن حیدری"
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
یادتون باشه یک بُعدی نباشید.
بهتره دکترِ پاسدار
یا مهندسِ پاسدار باشید
تا اینکه بخواید فقط پاسدار باشید.
نگذارید ایران بعد از پیروزی
از قلمرو علمی عقب بمونه.
"شهید بهرام گل آور"
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
نشستهاند توی هواپیما...
دمغ و ناراحت.
چقدر دلشان میخواست حاجی را دور ضریحامامرضا طواف بدهند.
اما نشد!
تمام صحنها غلغله بود.
انگار همهٔ مشهد آمده بودند برای استقبال
وقت داشت میگذشت و پیکرها باید میرسیدند تهران.
همه آماده پرواز بودند که خلبان گفت:
آقایون هواپیما یه مشکلی پیدا کرده دو سه ساعت طول میکشه تا راه بیوفتیم.
چه بهتر از این!؟
برمیگردند حرم سر فرصت دور ضریح را خلوت میکنند برای طواف.
نمیدانم شاید خود حاجقاسم نخواسته بود بیطواف دور امامهشتم بدن پارهپارهاش را بگذارند در دل خاک...
#حاج_قاسم
🍃💟 #آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
🔔
🌹 شهــید هادی علیدوست :
ای جوانان نڪند در رختخواب ذلت
بميريد كه حضـرت علی عليه السلام
در محــراب عبـــادت شهيــد شد. ای
جوانان مبادا كه در غفلت بميريد كه
امام حسيـــن عليه السلام در ميدان
نبرد شهيد شد. ای جوانان، مبادا كه
درحالبیتفاوتیبميريد كه علیاكبر
در راه حسين عليهالسلام و با هدف
شهيــد شد.
🍃💟 #آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
🔰 توصیه امروز رهبر انقلاب به نقشآفرینی جوانان در فضای مجازی
🔻رهبر انقلاب ، صبح امروز : دشمن دو هدف را در جنگ نرم دنبال میکند : یکی میخواهد این زنجیره تواصی به حق و صبر را قطع کند. دوم این که حقایق را وارونه نشان دهد.
🔹 جوانان ما افسران جنگ نرم ما هستند. جوانان ما نباید اجازه بدهند که یک چنین اتفاقی بیفتد . باید امیدآفرینی کنند ، توصیه به ایستادگی کنند ، توصیه به تنبلی نکردن و خسته نشدن.
🔺 امروز #فضای_مجازی یک فرصتی است برای این کار . حالا فضای مجازی را دشمنان به گونهی دیگری از ان استفاده میکنند اما شما جوانهای عزیز از فضای مجازی جور دیگری استفاده کنید. برای امیدآفرینی ، برای توصیه به صبر ، برای توصیه به حق ، برای بصیرتآفرینی ، برای توصیه به خسته نشدن ، تنبلی نکردن ، بیکاره نماندن و ... ۹۹/۱۲/۲۱
╭━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╮
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
╰━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╯
لبخند های خاکی 😂
سرهنگعراقی گفت:
برای صدامصلواتبفرستید
برخاستمباصدای بلنددادزدم
"سرکرده اینهابمیردصلوات "
طوفانصلواتبرخاست 😁
"قائدالرئیسصدامحسین
عمرشهرچهکوتاهتربادصلوات"
سرهنگبالبخندگفتبسیارخوباست .
همینطورصلواتبفرستید 🤣
"عدنانخیراللهباآلوعیالش نابودباد صلوات "
طهیاسینزیرماشینلهشودصلوات
طوفان صلواتبودڪہراهافتاد...
درحدودیڪساعتنفرینڪردیم
وصلواتفرستادیم😐😂
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
📸 تصویر دیده نشده از پدر و مادر شهید حاج قاسم سلیمانی
🔹شهید سلیمانی:
من شهادت میدهم پدرم در طول عمر یک گندم حرام وارد زندگی اش نکرد
♡ #آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
🌸عکس یادگاری
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود، موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من عکس بگیره
انگار عکاس هم متوجه آسمانی شدنش شده بود... قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم...
آره فقط خدا خواست اینجوری تربیت بشه...
موقع جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات...
من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاءالله این هدیه ناقابل من رو قبول کنه، پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)...
چند سالی مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه، خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره...
راوی: مادر
شهید علی اکبر احمدیان
♡ #آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
« شهید محمود رادمهر »
#آرزویگمنامی 🙂♥️
تاریخ تولد : ۱۳۵۹/۰۹/۰۳
محل تولد : ساری - مازندران
تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۲/۱۶
🌻🌿•شهید رادمهر در وصیتنامهی خود نوشتهبود ارزودارد همچون حضرت فاطمه(س) پیکرش مغفود بماند.
پیکر مطهر شهید رادمهر بعد از گذشت نزدیک ۵ سال از منطقهی خانطومان بازگشت .
🌹🍃• مادر شهید در زمانی که پیکر شهید بازنگشته بود :
من نیز مانند مادر وهب ، سری که دادم پس نمیگیرم :) -!
#مدافعینعشق
♡ #آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
شهر، دام عادت و تعلقات است و
مردمان اهل عادتنـد. این مجنون
مردم گریز است و آن غزال مردم
نفور و اگر شاعر نباشد چه کسۍ
مردمان را به " ترك عادت " بخواند؟
_سیدشھیداناهلقلم_
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
🔹سالها بود نماز می خواندم نماز جمعه می رفتم و روزه می گرفتم،
عاشوار و تاسوعا عزاداری می کردم
می گفتم مثلا چه می شود.
الان می فهمم اگر جهاد اکبری بود جهاد اصغری بود اگر پایم لرزید می دانم همه کارهایی که انجام می دادم هیچ است.
🔸پس ای خدای عزوجل تو شاهدی من در راه تو قدم بر می دارم.
شاید تردیدی هم که در دل من است به خاطر کوتاهی ام در امورات دینی است ولی باز می گویم آماده ام برای جهاد اصغر، حتی مرگ و حتی مجروح.
🔹به خودم قول می دهم اگر فرصتی بود دیگر نمی گذارم حسرت گذشته را بخورم.
روزهایی بود که نماز صبح قضا می شد صبح بیدار می شدم حسرت می خوردم خدایا چه می شد بلند می شدم و نماز صبحم را می خواندم.
با بیست دقیقه خواب به کجا می رسیدم که اگر نمی خوابیدم هم چیزی نمی شد.
🔸خدایا شاهد باش آماده ام از برای همه چیز.
حتی دلم می خواهد بعد از مرگ من همه مرا ببخشند.
شاید این بخشیدنها فرجی برایم در آن دنیا بکند.
🔹خدایا تو شاهدی که من با علاقه و عشق برای دیدارت و مدافع حرمت شتافتم.
خدایا قبولم کن🥀
#ما_ملت_امام_حسینیم✨
#شهید_علی_آقایی🌿
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
┅═ೋ❅✿🌹✿❅ೋ═┅
جشن پتو!
علیرضا، پتویی برداشت و دوید، ایستاد دم در سنگر.
یوسفی دوباره اومد و گفت:" حالا میاد".
لحظه ای گذشت. صدای پای کسی اومد که پیچید داخل راهرو سنگر. سعید برقو خاموش کرد.
سنگر، تاریک تاریک شد.
صدای پا نزدیکتر شد. کسی داخل سنگر شد. علیرضا داد زد: یا علی! و پتو رو انداخت رو سرشو کشیدش وسط سنگر.
بچه ها گفتند:" هورا! و ریختند روش. می دویدن و می پریدن روش!می گفتند:" دیگه برای کسی جشن پتو می گیری؟آقا محمدرضا!".
لحظه ای گذشت؛ اما صدای محمدرضا درنیومد.
سعید برقو روشن کرد و گفت:" بچه ی مردمو کشتید!".
و بچه ها رو یکی یکی کشید عقب. کسی که زیر پتو بود، تکونی خورد. خسروان گفت:" زنده است بچه ها".
دوباره بچه ها هورا کردند و ریختند روش.
جیغ و داد می کردند که محمدرضا داخل سنگر شد.
همه خشکشون زد. نفس ها تو گلوهامون گیر کرد. همه زل زدند به محمدرضا و نمی دونستند چی بگند و چیکار کنند؛ که محمدرضا گفت:" حاج آقا حجتی اومد تو سنگر و شما اینقدر سرو صدا می کنید. از فرمانده هم خجالت نمی کشید!؟".
حرفش تمام نشده بود که همه یه متر رفتند عقب.
چیزی نمانده بود که همه سکته کنیم.
گیج و منگ نگاه هم می کردیم؛ که حاجی از زیر پتو اومد بیرون و از سنگر خارج شد.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3
🔹تویی که نمی شناختمت!
#زهرا_میرزائی
🔸اولین بار عکستان را در اتاق بسیج دانشکده مان دیدم؛ عکسی بزرگ با خنده ای بر لب که با اعتماد به نفس، دستتان را به رسم ارادت بر روی سینه تان گذاشته بودید و هرگز یادم نمی رود که انگشت شست تان هم زخمی و باند پیچی شده بود...
🔸سالهای زیاد، تصویرتان در ذهنم نقش بسته بود و شناخت زیادی از شما نداشتم؛ نمیدانم چرا ولی شاید دغدغه های درس و امتحانات آن سالها مانع از شناخت بیشتر شما شد! ولی مهم این است که اکنون، طوری بسترش فراهم شده است تا بیشتر بشناسمتان...
🔸جستجو در سایتها و وبلاگهای اینترنتی یک شناخت کلی و اولیه از شما به من داد که برای شروع خوب بود، اینکه در روز ۱۲ فروردین ۱۳۳۴ در شهرضای اصفهان به دنیا آمدید و در همان شهر، نوجوانی خود را با تحصیل گذراندید تا اینکه مدرک فوق دیپلم خود را در سال ۱۳۵۴ اخذ کردید و پس از سربازی، در مدارس راهنمایی شهرضا به تدریس تاریخ پرداختید. در آن دوران تلاش کردید دانشآموزان را با افکار امام خمینی (رحمت الله علیه) آشنا کنید و همین امر سبب شد تا چندین بار از طرف ساواک به شما اخطار داده شود... پس از پیروزی انقلاب از جمله کسانی بودید که سپاه شهرضا را با یاری دو تن از برادران خود و سه تن از دوستانتان تشکیل دادید. با شروع جنگ در عملیات های زیادی مثل عملیات فتح المبین، بیت المقدس، مسلم بن عقیل و ... شرکت داشتید و با شروع عملیات رمضان، در تاریخ ۲۳/۴/۶۱ در منطقه شرق بصره، فرماندهی تیپ ۲۷ محمدرسولالله (ص) را به عهده گرفتید... سرانجام در ۱۷ اسفند ۶۲ در عملیات خیبر (جزیره مجنون)، بی سر و با دستی قطع شده به دیدار محبوب شتافتید.
🔸شهید حاج محمد ابراهیم همت، بعد کسب این اطلاعات، فایل صوتی صدای شما کمک بیشتری برای شناخت نهایت اخلاصتان کرد؛ اخلاصی که در تک تک کلمه هایتان ریشه دوانده و بی شک هر شنونده ای را تا مدتی درگیر کلامتان می کند...
🔸متن فایل صوتی شهید حاج محمد ابراهیم همت: "برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشه باید اخلاص داشته باشیم و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم سرمایه میخواد که از همه چیزمون بگذریم و برای اینکه از همه چیزمون بگذریم باید شبانه روز دلمون و وجودمون و همه چیزمون با خدا باشه، اینقدر پاک باشیم که خدا کلاً ازمون راضی باشه، قدم برمی داریم برای رضای خدا، قلم برمی داریم روی کاغذ برای رضای خدا، حرف می زنیم برای رضای خدا، شعار میدیم برای رضا خدا، می جنگیم برای رضای خدا، همه چی، همه چی، همه چی خاص خدا باشه که اگر این طور شد چه بکُشیم و چه کشته شویم، پیروزیم و شکست معنا نداره برای ما..."
🔸آری شهید همت عزیز چقدر عمل کردن به حرفهایتان سخت است و چقدر مصداق عامل به حرفهایتان در این زمانه کمیاب شده است... و چقدر شهید مرتضی آوینی در وصفتان زیبا گفت: "من هرگز اجازه نمیدهم که صدای حاج همت در درونم گم شود. این سردار خیبر، قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است."
🔸بی شک این وظیفه تک تک ماست که شهدا را بشناسیم و به نسل جدید هم بشناسانیم تا یاد و خاطره شهدا تا ابد زنده نگاه داشته شود؛ زنده نگاه داشتنی که کمترین کار در برابر بزرگواری و ایثار شهدا است، شهدایی که پَر پَر شدند و می شوند تا من و تو روزهای بی دغدغه ای را بگذرانیم...
🔸و کلام آخر اینکه: شهید همت عزیز کمکمان کن تا حداقل به قطره ای از دریای کلامتان عمل کنیم تا روز قیامت شرمنده شما و تک تک شهدای عزیز وطن نباشیم.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@kakamartyr3