✍مرگ رفتنے اسـت
بے صدا و آهستہ
بے هیچ موجے بے هیچ اوجے
اما شهادتـــ
ڪوچے است با آهنگ پر دامنہ
وسرشار از موج ،اوج و عروج...
یاران شهید :
۱_ سمت راست جاویدالاثر جلال تیغی
تولد : ۱۳۳۹ کرمانشاه
شهادت : ۱۳۶۰ عملیات مطلع الفجر گیلانغرب
۲_سمت چپ سلمان نقشبندی
تولد: ۱۳۴۱ کرمانشاه
شهادت: ۱۳۶۲ چم امام حسن (منطقه عملیاتی گیلانغرب.
47.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیمه ها می سوزد و
شمع شب تارم شده ...
آذر ماه ۱۳۶۰
#سوسنگرد
" حال و هوای عجیب آنروزها، و این وسعت شگفت آور حضور مقاومت مردمی، که چهره شهر را به منطقه عملیاتی تغییر داده...
3.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به کجا چنین شتابان ...!
چه معادله ای!
مرگ در چند قدمی ولی ترسی نمی بینی!
در طراز سنی که میل به جوانی
با همه جذبه هایش جوانه میزند
ولی میلی نمی بینی !
که فقط سراسر دلداگی و آزادگی ست
95.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حاج_بخشی پیر دلاور جبهه ها
برشی بسیار زیبا و دیدنی از مستند #روایت_فتح با گفتاری شنیدنی از سید اهل قلم #شهید_مرتضی_آوینی
#شهید_آوینی : در آن سوی فاو ، در مقر فرماندهی بعثی ها ، به حاج بخشی بر خورديم ؛ چهرهی آشنای حزب الله تهران . هر كس سرزندگی و بذلهگويی و آن چهرهی شاداب او را می ديد باور نمی كرد كه دو ساعت پيش فرزندش شهيد شده باشد. اما حقيقت همين بود. هنگامی كه ما به حاج بخشی بر خورديم دو ساعتی بيش از شهادت فرزندش نمی گذشت. او حاضر نشده بود كه به همراه پيكر فرزند شهيدش جبههی نبرد را ، ولو برای چند روز ، ترك گويد.
حاج بخشی با يك گونی شكلات و دريايی از سرور به سوی خط می رفت تا بين بچهها شادی و شكلات پخش كند. او مرتباً می گفت اينجا خانهی خودمان است و همه می دانستند كه او نظر به كشورگشايی ندارد ، بلكه می خواهد از سر طنز جوابی به صدام داده باشد. و به راستی چه كسی می تواند باور كند كه در اين لحظات ، دو ساعتی بيش از شهادت فرزند او نمی گذرد و با اينهمه ، او هنوز هم روحيهی طنزآميز خود را حفظ كرده است ؟ چگونه ميتوان اينهمه را جز با معجزهی ايمان تفسير كرد؟
همهی بچهها او را همچون پدری مهربان دوست می دارند و شايد او نيز در هر يك از اين جوانان نشانی از فرزند شهيد خود می بيند. و يا نه ، اصلاً اين حرفها زاييدهی تخيلات ماست و او آنچنان به حق پيوسته است كه شهيدان را مُرده نمی پندارد...!
خدا می داند...!؟
"روحش شاد و یادش گرامی
#دفاع_مقدس
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
3.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۲۰آذر۱۳۷۵-سالگردشهادت آزاده جیرفتی محمد شهسواری، هم او که در زیر شلاق و تازیانه دشمن بعثی فریاد میزد: مرگ بر صدام، ضد اسلام!
#تصاویر شهدا و اسرای دربند ارتش صدام-زمستان۱۳۶۳-عملیات بدر
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
# بمباران هوایی گیلانغرب و جانفشانی مردم +فیلم
"در بمباران ناجوانمردانهی رژیم بعث به شهر گیلانغرب(۱۹ مرداد ۶۲) بیش از ۱۵۰ نفر از مردم بی دفاع شهید و ۷۵۰ نفر مجروح شدند.
🌷مرد غیرتمندی بود و این غیرت در تمام زندگیاش جریان داشت. حتی اگر از کسی بدی میدید غیبتش را نمیکرد. همة فامیل می شناختندش به اینکه با وجود آراستگی و زیبایی همیشگیاش، چشمان پاک و وجود باحیایی دارد. کلام همیشگیاش از شهادت بود. من اوایل از این آرزوی حسن میترسیدم. وقتی میگفت: «من سربلندتون میکنم. شهید میشم!» نگرانش میشدم. این حرفها را که میزد، گله میکردم: «دلت برای من نمیسوزه؟ آخه من چه گناهی دارم که اینقدر زود بیپناه بشم؟» به سه تا بچه قدونیمقدمون نگاه میکردم که تصور بیپدرشدنشان برایم سخت بود. حسن به رویم لبخند میزد. آرامم میکرد و میگفت: «شهادت افتخاره! این حرف رو نزن.»
✍راوی: همسر شهید
#شهید_حسن_زاهد
#آشنایی_با_شهدا
@yousof_e_moghavemat
جان امام حسین (ع) دعا کن من به عنوان یک فرمانده با ترکش شهید نشوم ، تا روز قیامت شرمنده نیروهایی که با توپ شهید شده اند باشم .
دعا کن من هم گلوله توپ نصیبم شود . اگر میخواهی دعا کنی . دعا کن بسوزم ...
چند روز بعد در ٢۴ سالگی اش .درست چند روز قبل از مراسم خواستگاری اش .همان شد که خودش میخواست .
تکه تکه و سوخته .
پیکرش را از روی انگشتر هدیه مادر شناسایی کردند .
تکه ای از دستش را کمی بعد از شهادت و فرستادن پیکر به تهران یافتند و آن تکه را در همان حوالی شهادتش در یکی از روستاهای سرپل ذهاب به سمت پادگان ابوذر دفنش کردند...
درست کنار همان جاده ای که زائران کربلا از آن میگذرند و خاک اتوبوس ها بر روی سنگ مزار غریبش می نشیند ...
🌷شهید محسن حاجی بابا🌷
یاد شهدا با صلوات🌷