﷽
|خانواده آسمانی
انگار برادرها با هم تقسیم کار کرده بودند...❤️🩹
یکیشان در نبرد با منافقین به شهادت میرسد؛ دیگری در دفاع مقدس و منطقه عشریه عراق مفقود الاثر میشود و برادر دیگر شهید مدافع حرم در سوریه!
از کدامشان بگوییم؟🦋
اصلا از برادر ها یا این تربیت مادرانه و لقمه حلال پدری که نه یک اسماعیل بلکه سه تا در راه انقلاب تقدیم کرده است؟!
همین روزها بود ۸ سال قبل؛
وقتی که خیلیهایمان اصلا حواسمان نبود در گوشهای از دنیا مردانی اینچنین شجاعانه و گمنام امنیت ما را تأمین میکنند🌤
میشوند مدافعان حرم؛
هم حرمین شریفین حضرت زینب و حضرت رقیه سلام الله علیهما و هم حرم جمهوری اسلامی🌿✨
شهید قنبریان هم یکی از آنها بود؛
گوش های شنوای محمد قنبریان، صدای «این عمار» ولی خدا را شنید که زندگیاش رها کرد و به استقبال آنچه ما مرگ میپنداریمش رفت🥺
اگر دل به دنیا بسته باشی مگر میشود سر بزنگاه ها درست انتخاب کنی؟
حاج محمد که در بانک کار میکرد اسلحه به دست گرفت عازم سوریه شد، به شهادت رسید و چند سالی هم پیکرش شبیه برادر مفقود الاثر ماند🕊
حالا دوباره سه برادر به همدیگر رسیدهاند...
#آرمان_ما
#سالگرد_شهادت
#شهید_محمد_قنبریان
﷽
|شهید مجتبی ذوالفقار نسب
«مجتبی» بود و شجاعتش «ذوالفقار نسب».
چنین روزی در آستانه پیروزی انقلابی به دنیا آمد که قرار بود چند دهه بعد برای ارتش آن فرماندهی کند؛
و این پایان افتخاراتش نبود...🌱✨
چون انقلاب اسلامی سیرهاش این است که وفاداران به خود را در اعتبارات دنیایی نگه نمیدارد... آنان را پر پرواز میدهد. اگر نه، کدام فرمانده ارتشی را در جهان سراغ دارید که برای سَر دادن در کشوری دیگر، بسان «مجتبی» دست و پا بزند؟!❤️🩹
مجتبی هم در دفاع از حرم جمهوری اسلامی ایران، فرمانده بود و هم در دفاع از حرم بانوی اهل بیت علیهم السلام در سوریه🕊
و فرماندهی چه به او میآمد... و در حال فرماندهی و رساندن مهمات به سربازانش با وجود پیشروی داعش، جانانه و قهرمانانه شهید شد و تولد دوباره یافت.
حالا علی و عباسِ او و هزاران علی و عباس دیگر در سراسر جبهه مقاومت، راهش را تا محو اسرائیل و ظهور موعود پی گرفتهاند✌️🇵🇸
#آرمان_ما
#شهید_مجتبی_ذوالفقارنسب
﷽
|«جوان مؤمن انقلابی»
مادرش میگوید همسرش همیشه به پسرها میگفت: «شما باید با اسرائیل بجنگید و شهید شوید!»
نامش هدیه روضه حضرت عباس علیهالسلام بود...❤️🩹
پدرش در هیئت با آقا قرار گذاشته بود که نام پسرش را عباس بگذارد.
و چه خوب شد که نامش را عباس گذاشتند.
دهه هفتادی بود و وقتی رفت سوریه تا از حریم اهل بیت علیهم السلام دفاع کند و «عباس» بشود حدودا ۲۳ ساله بود🕊🍃
۲۳ سال شاید برای ما کم باشد اما انگار عباس خوب میدانست که با همین کم، چگونه مسیر خود را تا بی نهایت بسازد.
نه اینکه عباس همه چیز را بداند، نه...
اما میدانست که نادانسته ها و نارفته ها همه بهانه ای هستند تا دستت را به ارباب ارواحنافداه بدهی و تمام زندگیات را به او بسپاری.✨
مگر ماجرای عباس علیه السلام غیر از این بود؟
وجه اشتراک های عباس دانشگر با صاحب اسمش همچنان ادامه دارد...
خیلی ها تازه بعد از شهادت عباس را شناختند؛ بعد از شهادت بود که «عباس بودنش» معنای دیگری را پیدا کرد...
این روزها از دل و زندگی خیلی ها گره میگشاید، خیلی ها را به مسیر آورده است...🥺
عباس حالا خیلی بیش از گذشته ها پیش خدا ابرو دارد و حتی برای شاگرد آخر ها هم واسطه گری میکند🦋
#آرمان_ما
#شهید_عباس_دانشگر
﷽
|تاجری که به نگهبانی مشغول است!
🌿خیلی ها مهمان هیئت میشوند یا به زیارت حرم ائمه علیهم السلام میروند...
کم نیستند افرادی که در راهیان نور گریه میکنند یا آنهایی که در گلزار شهدا «اللهم ارزقنا شهادت» میگویند.
اما از بین تمام این افراد عده خاصی زرنگی میکنند و از دل این قسمت های نورانی برای خودشان عاقبت بخیری میخرند!🍃
مادر حیدر تعریف میکند که حیدر بعضی وقت ها میآمد و میگفت:
مامان بیا بریم یک جایی که سرحال بشوی!💫
بعدش هم با هم به گلزار شهدا میرفتیم و میپرسید: حالت عوض شد؟
منم میگفتم: اره راست می گی، آدم اینجا حالش خوب میشه...
🦋اما انگار حیدر در گلزار شهدا فقط به دنبال حال خوب نبود؛
شاید حیدر همان حال خوب را هم میخواست تا سرمایه جهادش بشود و نشاط عبادتش🕊
خیلی دلم میخواهد بدانم که حیدر آن روزها با شهدا چگونه نجوا میکرده است؟ چه ها میگفته است چه ها میدیده است؟ شبیه حاج قاسم با آنها عهد میبسته است؟ یا شبیه مصطفی صدرزاده جواز مدافع حرم شدنش را گرفته است؟...✨
‼️اما شاید بیش از این «گفته ها» تفاوت ما با حیدر جلیلوند در «کرده ها و نکرده» هاست.
همان که اسمش را تقوا میگذاریم یا نگهبانی از دل و فعل...❤️🩹
همان که سرمایهاش را همه داریم و فقط لازم است تجارت بیاموزیم و در عمل ارزان نفروشیم، تا شبیه جلیلوند ها بشویم.
#آرمان_ما
#شهید_حیدر_جلیلوند