#رسم_خوبان
💠او اهل ادب بود، هیچ جملهای بدی از او نشنیدم؛ اگر میخواست از کسی تعریف کند، میگفت: «بنده خوب خدا»، اگر میخواست از کسی بد بگوید، میگفت: «بنده بد خدا». ملاک او بندگی خدا بود.
💠یکبار در کرخه بودم، باران شدیدی میبارید، من هم خیس شدم؛ رفتم در چادر جایی خالی است، پرسیدم اینجا جای کیست؟ گفتند: حاجعبدالله. گفتم: فرمانده گردان هست، برای خودش جا پیدا میکند، گرفتم و جای حاجعبدالله دراز کشیدم و خودم را به خواب زدم. حاجعبدالله بالای سرم آمد و نگاهی به من کرد و گفت: «علی تویی؟» بلند شدم تا او سرجایش بخوابد. گفت: «نه بگیر بخواب». در باران بیرون رفت و نمیدانم کجا رفت.
💠بعد از عملیات «والفجر 2»، در پادگان ابوذر بودیم، ما را جدا کردند، برای خنثی کردن مین شب تا صبح کار کردیم، وقتی به چادر رسیدیم، حاج عبدالله از شدت خستگی بیهوش میشد، یکی از دوستان دلش میخواست قرآن بخواند، تا قرآن کریم را باز کرد، حاج عبدالله از خواب بیدار شد و گفت: «من به احترام قرآن نمیتوانم، بخوابم».
#سردارشهید_عبدالله_نوریان🌷
#سالروز_شهادت