.
#شهید_هفته :
.
نام و نام خانوادگی : بهنام محمدی
تاریخ تولد : ۱۲ بهمن ۱۳۴۵
تاریخ شهادت : ۲۸ مهر ۱۳۵۹
.
.
بهنام در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به دنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار. شهریور ۱۳۵۹ شایعه حمله عراقی ها به خرمشهر قوت گرفته بود خیلی ها داشتند شهر را ترک می کردند کسی باور نمی کرد که خرمشهر به دست عراقی ها بیفتد اما جنگ واقعاً شروع شده بود بهنام که فقط ۱۳ سال سن داشت، تصمیم گرفت بماند. او با بهره گیری از توان و جسارت خود توانست اطلاعات ارزشمندی از موقعیت دشمن را به دست آورده و در اختیار فرماندهان جنگ قرار دهد.علاقه عجیبی به امام خمینی (ره) داشت، به گونه ای که اینگونه سفارش کرده بود: از بچهها میخواهم که نگذارند امام تنها بماند و خدای ناکرده احساس تنهایی بکند.
نحوه شهادت :
با تشدید جنگ و تنگ ترشدن حلقه محاصره خرمشهر , خمپاره ها امان شهر را بریده بودند. درگیری در خیابان آرش شدت گرفته بود مثل همیشه بهنام سر رسید اما نارحتی بچه ها دیگر تاثیری نداشت او کار خودش را می کرد کنار مدرسه امیر معزی (شهید آلبو غبیش) اوضاع خیلی سخت شده بود. ناگهان بچه ها متوجه شدند که بهنام گوشه ای افتاده است و از سر و سینه اش خون می جوشید پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود و چند روز قبل از سقوط خرمشهر شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در ۱۳۵۹/۰۷/۲۸ پر کشید.
.
.
.
.
.
.
#معرفی_نامه
#شهید
#بهنام_محمدی
#شهید_بهنام_محمدی
#شهدای_استان_خوزستان
#خوزستان
#امام_خمینی_ره
#امام_خامنه_ای
#خامنه_ای_دات_آی_آر
.
#وصیت_نامه :
.
بسم الله الرحمن الرحیم .
من نمیدانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر می جنگیم به ما خیانت می شود. من می خواهم وصیت کنم , هر لحظه در انتظار شهادت هستم . پیام من به پدر و مادر ها این است که بچه های خود را لوس و ننر بار نیاورید از بچه ها می خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند . به خدا توکل کنند . پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید.
.
.
.
.
#شهید
#وصیت_نامه
#وصیت_نامه_شهدا
#شهید_بهنام_محمدی
#بهنام_محمدی
#شهدای_استان_خوزستان
#خوزستان
#خامنه_ای_دات_آی_آر
#امام_خمینی_ره
🌱صادقانه ترین توصیه تربیتی از مرد۱۳ساله مدافع خرمشهر؛شهید بهنام محمدی
#شهید_بهنام_محمدی
#بهنام_محمدی
#شهید
#تربیت
#امام_را_تنها_نگذارید
نام و نام خانوادگی : بهنام محمدی
متولد : 12 بهمن 1345
شهادت : 28 مهر 1359
زندگی بهنام محمدی
بهنام در منزل پدر بزرگش در خرمشهر به دنیا آمد. ریزه بود و استخوانی اما فرز چابک بازیگوش و سرزبان دار.
شهریور 1359 شایعه حمله عراقی ها به خرمشهر قوت گرفته بود خیلی ها داشتند شهر را ترک می کردند کسی باور نمی کرد که خرمشهر به دست عراقی ها بیفتد اما جنگ واقعاً شروع شده بود بهنام که فقط 13 سال سن داشت، تصمیم گرفت بماند. او مردانه ایستاد.هم می جنگید هم به مردم کمک می کرد.
بهنام محمدی نوجوان 13-12 سالهای بود که در تمام روزهای مقاومت از 31 شهریور تا 28 مهر 59 در خرمشهر ماند.ناگهان بچه ها متوجه شدند که بهنام گوشه ای افتاده است و از سر و سینه اش خون می جوشید پیراهن آبی و چهار خونه بهنام غرق خون شده بود و چند روز قبل از سقوط خرمشهر شیر بچه دلاور خوزستانی بالاخره در 1359/7/28 پر کشید.این کبوتر خونین بال در قطعه شهدای #کلگه شهرستان #مسجدسلیمان شهر آبا و اجدادش مدفون است. در سال 1389 طی یک مراسم باشکوه و با شرکت مسئولان و مدیران استان #خوزستان و هزاران نفر از اهالی شریف شهرستان #مسجد_سلیمان ، مزار مطهر این شهید بزرگ به قطعه شهدای گمنام در ورودی شهر مسجد سلیمان انتقال یافت.وصیت نامه #شهید_بهنام_محمدی
بسم الله الرحمن الرحیم من نمیدانم چه بگویم. من و دوستانم در خرمشهر می جنگیم به ما خیانت می شود. من می خواهم وصیت کنم , هر لحظه در انتظار شهادت هستم . پیام من به پدر و مادر ها این است که بچه های خود را لوس و ننر بار نیاورید از بچه ها می خواهم امام را تنها نگذارند و خدا را فراموش نکنند . به خدا توکل کنند . پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا بار بیاورید.
🍃🍃🕊🌹🕊🍃🍃
تا حالا فک کردی داستان کدوم شهید #جذابتره یا ادم رو بیشتر #متحول میکنه؟؟
بد نیست یه دور لیست پایین رو ببینی
گاهی واقعا انتخاب سخته مگه نه ....؟
#شهیدی که با اذانش عراقی ها را هدایت کرد.
#شهید_ابراهیم_هادی
#شهیدی که نشانی قبر خود را داد
#شهید_حمید_عربنژاد
#شهیدی که قرضهای یک نفر را داد
#شهید_سید_مرتضی_دادگر_درمزاری
#شهیدی که بدنش با اسیدهم از بین نرفت و پس از ۱۶ سال با پیکر سالم به میهن بازگشت.
#شهید_محمدرضا_شفیعی_۱۴_ساله
#شهیدی که از بهشت برای فرزندش نامه نوشت
#شهید_محمود_رضا_ساعتیان
#شهیدی که در قبر خندید
#شهید_محمد_رضا_حقیقی
#شهیدی که عراقی ها برایش ختم گرفتند
#شهید_عباس_صابری
#شهیدی که روز تولدش شهید شد
#شهید_سید_مجتبی_علمدار
#شهیدی که هرهفته مادرش را سر قبر صدا میزد
#شهید_مستجاب_الدعوه_سید_مهدی_غزالی
#شهیدی که لحظه خاکسپاریش خندید
#شهید_علیرضا_حقیقت
#شهیدی که غرور امریکایی ها را شکست
#شهید_نادر_مهدوی
#شهیدی که عکسش در اتاق رهبر است
#شهید_هادی_ثنایی_مقدم_۱۵_ساله
#دو_شهیدی که پیکرشان هنگام نبش قبر سالم بود
#شهید_بهنام_محمدی از دوران دفاع مقدس
#شهید_رخشانی از #شهدای_قبل از انقلاب که توسط ساواک شهید شد
#شهیدی که سیدحسن نصرالله سخنرانی خود را با نام او نامگذاری کرد
#شهید_احمد_علی_یحیی
#شهیدی که قبرش بوی گلاب میدهد
#شهید_سید_احمد_پلارک
#شهیدی که پیکرش را کسی تحویل نگرفت
#شهید_رجبعلی_غلامی_از_افغانستان
#شهیدی که سر بی تنش سخن گفت
#شهید_علی_اکبر_دهقان
#شهیدی که بخاطر فاش نکردن رمز بی سیم بدنش قطعه قطعه شد
#شهید_بروجعلی_شکری
#شهیدی که با وجود اینکه بدنش به استخوان تبدیل شده بود اما پاهایش درون پوتین سالم بود
#شهید_محمد_حسین_شیرزاد_نیلساز
#شهیدی که عاشورا متولد شد واربعین به شهادت رسید
#شهید_مهدی_خندان
#شهیدی که با پیشانی بند "یاحسین شهید" ایرانی بودنش محرز شد
از #شهدای_گمنام هستند
#شهیدی که بر بدنش عکس یک زن خالکوبی بود
ایشان غواص بودند دوست نداشت کسی ان تصویر را ببیند برای همین جاویدالاثر شدند و پیکرشان در اروند ماند و علیرغم ذکر داستانشان همرزمانشان اسم ایشان را ذکر نکردند
#شهیدی که بحرمت مادرش در قبر خندید
#شهید_حاج_اکبر_صادقی
#اللهم_انّی_اسئلک_لذة_نظر_الی_وجهک_و_شوق_الی_لقاءک
─═इई 🍃🌹🍃ईइ═─
╰─┅═ঊঈঊঈ═┅─╯
کوچک باش و " عاشق "
ڪہ عشـــق خود میداند
آیین " بزرگ " ڪردنت را ...
#بزرگ_مرد_ڪوچڪ
#نوجوان_بسیجی
#شهید_بهنام_محمدی
◻️تاریخ ولادت: ۱۳۴۵/۱۲/۱۱
◻️محل ولادت: خرمشهر
◻️تاریخ شهادت: ۱۳۵۹/۰۷/۲۸
◻️محل شهادت:خرمشهر
✍ #وصیتنامه_نوجوان_بسیجی #شـهید_بهنام_محمدی:
بسم الله الرحمن الرحیم
من نمیدانم چه بگویم من ودوستانم درخرمشهرمی جنگیم به ماخیانت می شود.من می خواهم وصیت کنم هرلحظه درانتظارشهادت هستم.پیام من به پدر و مادرها این است که بچه های خود را لوس و ننر بار نیاوریدازبچه ها می خواهم امام را تنهانگذارند و خدا را فراموش نکنند.به خدا توکل کنند.پدر و مادرها فرزندان خود را اهل مبارزه و جهاد در راه خدا باربیاورند.
#روحش_شادوراهش_پررهروباد
#سالروز_شـهادت🕊
.
#خاطره :
.
هنگام آغاز جنگ تحمیلی بهنام سیزده سال و هشت ماه داشت، نخستین فرزندم بود، او در دوازده سالگی به من میگفت:” می خواهم طوری باشم که در آینده سراسر ایران مرا به خوبی یاد کنند و یک قهرمان ملی باشم.”
دوران انقلاب، نخستین شعاری که یادش میآمد، با اسپری روی دیوار بنویسد، این بود: «یا مرگ یا خمینی، مرگ بر شاه ظالم». شاهش را هم، همیشه برعکس مینوشت. پدرش هر چه میگفت که بهنام نرو، عاقبت سربازها میگیرندت، توجه نمیکرد. اعلامیه پخش میکرد، شعار مینوشت و در تظاهرات شرکت میکرد. گاهی نیز با تیر و کمان میافتاد به جان سربازهای شاه.
بهنام را به مدرسه نبردم، چرا که پدرش نمیگذاشت، او را به تعمیرگاه سپاه به همراه برادرش فرستادم تا کاری یاد بگیرد.
یک روز گفت: مادر دلم میخواهد بروم پیش امام حسین(ع) و بدانم که چگونه شهید شده! روزی دیگر کاغذی به من نشان داد که درباره غسل شهادت در آن نوشته شده بود. آرام گفت: مادر مرا غسل شهادت بده! چون می خواهم شهید شوم، تو هم از خرمشهر برو، اینجا نمان میترسم عراقی ها تو را ببرند.
.
راوی مادر #شهید_بهنام_محمدی
یک اسلحه به غنیمت گرفته بود؛ با همان اسلحه 7 بعثی را اسیر کرده بود. خرمشهر دست بعثیها افتاده بود.
خودش را خاکی و موهایش را آشفته میکرد و گریهکنان میگشت خانههایی را که پر از عراقی بود بهخاطر میسپرد. به عراقیها میگفت مامانم را گم کردم.
گاه میرفت داخل خانهها پیش عراقیها مینشست مثل کرولالها از غفلت آنها استفاده میکرد و خشاب و فشنگ و کنسرو برمیداشت.
#شهید_بهنام_محمدی
🌱 مردان کوچک سرزمینم
▫️شهریور ۵۹ وقتی شایعه حمله عراق به خرمشهر رنگ واقعیت به خودش گرفت مردان خانوادهها ماندند و زن ها و بچهها را به شهر دیگر فرستادند. خانواده بهنام محمدی هم جزو همان خیلیها بودند اما بهنام ۱۲ ساله میخواست بماند. از مادر اصرار به رفتن و از بهنام اصرار به ماندن. مادر میگفت مگه تو چند سالته که می خوای بمونی خرمشهر وسط توپ و تانک! اما مرغ بهنام یک پا داشت و میگفت:"مثلاً پسر کشتی گیر داری ها!"
بهنام ماند. آن اوایل و شبهای بمباران که خرمشهر در تاریکی فرو میرفت، مسئولیت تقسیم فانوسها را به او دادند و کمی که گذشت دیدند این پسر بچه با آن قد و قواره، یلی هست برای خودش.
بهنام زبر و زرنگ بود. از طرفی هم ریزه میزه بود و اصلاً بهش نمیخورد که بخواهد رزمنده باشد. مدافعان خرمشهر از این ویژگی بهنام استفاده کردند و اینطور شد که او شد مأمور شناسایی.
#شهید_بهنام_محمدی
#خرمشهر
#دفاع_مقدس