در سال ۱۳۵۷، نیمه شبی كه سید باقر خسته و كوفته از تظاهرات برگشته و از فرط خستگی تاب نداشت، دراز كشید و همانطور خوابش برد. مدتی بعد به آرامی بلند شدم و خواستم زیر سرش بالش بگذارم كه یك مرتبه بلند شد و بالش را به كنار گذاشت. وقتی دلیل آن را پرسیدم گفت: این راهی كه ما آن را شروع كردهایم از این سختیها زیاد دارد، باید از حالا به این چیزها عادت كنیم.
✍به روایت پدربزرگوارشهید
❂○° #وصیٺـــ_نامہ °○❂
لحظهای غفلت نکنید که دشمنان اسلام در کمیناند. به تبعیت از فرمان امام در صحنه بوده و همیشه تابع و مطیع فرمان ولایت فقیه باشید تا از لغزشها و ضربات و لطمات مصون بمانید.
وای بر ما اگر این نعمت الهی (جمهوری اسلامی) را شکرگزار نبوده و لیاقت استقرار حکومت جهانی اسلام را نیابیم. شما در برابر خون پرجوش و خروش شهیدان مدیون و مسئولید. وای بر ما! چگونه میخواهیم فردای قیامت در جلوی رسول خدا (ص) حاضر شویم.
بکوشید قلم و قدم و تلاش و کلام و همه اعمالمان در جهت رضای خدا و استحکام جمهوری اسلامی و پیشرفت انقلاب باشد.»
📎فرماندهٔ قرارگاه نصر رمضان
#شهید_سیدباقر_طباطبائینژاد🌷
#سالروز_شهادت
ولادت : ۱۳۴۱/۵/۱ تهران
شهادت : ۱۳۶۷/۵/۵ عمق خاک عراق ، کمین نیروهای بعث عراق