#چند_خاطره
🔸چند بُرش از زندگی سردار شهید فریدون ابوالحسنی
🌼 #مسئول_میدانی| بعد از دیپلم به عضویت جهاد سازندگی استان چهارمحال و بختیاری در اومد. نشستن توی اتاق و پشت میز، براش سخت بود؛ برا همین راه میافتاد توی روستاهای دور افتاده، تا از نزدیک با مشکلات مردم آشنا، و برای حلشون تلاش کنه...
🌼 #اشرافیگری_ممنوع|هنوز مردم با فضای انقلاب آشنا نبودند. یه شب که فریدون هنگام سرکشی به روستایی، خونهی یکی از اهالی مهمون بود؛ اون خانواده به رسم غلط زمان شاه که وقتی مسئولی وارد خونهی روستاییها میشد؛ باید گوسفند یا مرغی رو براش ذبح کنند و بپزند؛ میخواستند برا فریدون هم اینکار رو انجام بدهند. اما فریدون هرگز اجازه نداد و گفت: این گوسفند و مرغها تنها وسیلهی روزی شماست؛ من هرگز راضی نمیشم که چنین کاری انجام بدین... فریدون نون و ماست رو به خوردن گوشت ترجیح میداد، و روستاییها از این رفتار متعجب میشدند...
🌼 #قهرمان_وزنهبرداری| برا خدمت سربازی وارد سپاه شد و چون قهرمان رشتهی وزنهبرداری بود، بعنوان مربی آموزش انتخاب شد. مدتی هم فرماندهی بسیج شهر بلداجی بود. با ورود به جبهه هم به سِمت معاون فرمانده گردان توپخانه تیپ ۴۴ قمر بنیهاشم (ع) منصوب شد و بخاطر رشادتهایی که از خودش نشون داد، بعد از مدتی شد فرماندهی توپخانه. اما اونقدر با بندگی خدا خودساخته شده بود که هیچگاه، هیچکس ازش نشنید حتی یکبار بگه: (من فرماندهام) ... همیشه خودش رو یک بسیجی میدونست...
📚منبع: خبرگزاری بسیج
___________________
🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت میکنیم:
●واژهیاب:
#شهیدابوالحسنی #شهدای_چهارمحال