eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.9هزار عکس
11.5هزار ویدیو
178 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۰ سال در انتظار جنازه اصغرم بودم... اصغر من ۵ سال در جبهه ماند تا اینکه آخرین بار در #شب_یلدا خواهرش او را به خانه شان میهمان دعوت کرد؛ اصغر دانه های هندوانه را با حالت خاصی مثل گلوله پرتاب می کرد و خوش حال بود... دامادم گفت: اصغر حال دیگری دارد، اجازه ندهید بار دیگر به #جبهه برگردد. اصغر فردای آن شب رفت و دیگر برنگشت و ۱۰ سال منتظر جنازه اش نشستم تا جنازه ی او را در بیست و یکم ماه رمضان آوردند.... . #سردار_شهید_اصغر_قصاب_عبدالهی #لشکرآسمانی۳۱عاشورا #هلال_لشکر
شهید اوهانی قبل از هر عملیاتی به محرومان آن منطقه رسیدگی می‌کرد، می‌فرمود: " برای عبور از سختی ها به دعای محرومان نیازمندیم، یک نفس دعای اینان گره ها وا کند..." ۳۱عاشورا (نفر اول از سمت راست)
شلمچه! در افق های دوئیجی چرا دیگر نمی بینم بسیجی؟! شلمچه دسته غواصها کو؟! کنار عباسها کو؟! کربلای پنج در آسمانی شد‌.... روحش شاد و یادش گرامی باد... ۳۱عاشورا
‍ یادی از پنج ضلعی و دریادلانش 🥀 قبل از عملیات کربلای چهار و پنج از دزفول باگردان آمدیم موقعیت شهید اوجاقلو یه بیست روز مانده به عملیات، ظهری نشسته بودیم چادر ارکان که یه جوان سیه چرده بسیار باصفا جلو چادر ظاهر شدند و سراغ منو گرفتند.... 🎍شهید مجید طایفه یونسی سؤال کردند: چیکار داری برادر؟ فرمود: منو دادند اینجا.... عرض کردم: برادرم کادر تکمیله، یه گردان دیگه تشریف ببرید... فرمود به من دستور دادند بیآم اینجا، پس اینجا هم خواهم بود، حالا کادر هم نباشه یه تک تیرانداز میشم. 🥀 خلاصه بعد از کلی جر و بحث، قرار شد خدمتشان باشیم به عنوان پیک... روز به روز شیفته اخلاق اش می‌شدیم، خاکی خاکی... در آن سن و سال که حدود هفده سال داشت عارفی بود صد ساله اعمال و رفتارش نشانگر خلوص و عیار بالایش بود. 🎍 غیر از امورات محوله جاری که به نحو احسن انجام میداد لحظه ای آرام و قرار نداشت ، جاروی چادر، شستن ظروف، واکس کفشهای برادران در نیمه شب... حمامی در محوطه گردان داشتیم که مقصود از کسانی بود که برای تانکرش آب می‌آورد تا بچه ها صبح استفاده کنند و صدها کار دیگر 🎍 هیچ وقت بیکار نمی‌شد، یک ساعت قبل از نماز صبح هم بیدار می‌شد و با خدایش خلوت می‌کرد آنهم نه در چادر بلکه در تاریکی مطلق میرفت داخل نخلستان . 💐 خلاصه مقصود مردی بود تمام عیار که آنهم مرد خدا.... 🎍 روزها به سرعت گذشت و رسیدیم به عملیات کربلای پنج در شلمچه... اونروز بعد از صبحانه، با بچه ها خداحافظی کردم و رفتم جلسه توجیه و کارهای عملیات، تا اینکه شب زمانی برگشتم که کمپرسی ها آمده بودند که با نیرو سوار شویم و بریم خط برای عملیات .... 🎍 عده ای از مسئولین استان هم آمده بودند تا شب عملیات بچه ها را بدرقه کنند، همه بچه ها سوار شدند، آخر سر هم ماندیم من و مقصود و مجید، وقتی می‌خواستیم سوار شویم تا حرکت کنیم، یکی از مسئولین استان، به طرف ما آمد و روبوسی کردند و رو به مقصود کرد و گفت: 🥀 برادر التماس دعا دارم ما را هم دعا کنید از خدا برای ما هم توفیق شهادت بخواهید. ✅ مقصود لحظه ای درنگ کرد و با اون جذابیت خاص خودش فرمود: 🤔 حاج آقا حرفی ندارم، التماس دعا در اینجا مفهومی نداره!! تا خط مقدم بیش از چند کیلومتر نمانده, سوارشین باهم بریم، توفیق از این بالاتر؟ حاج آقا بعدها حسرت این روزها را خواهید خورد توفیق الهی آمده دم درتان .... 🥀 ولی حاج آقا بعید میدانم در گرماگرم نبرد و عشق و عاشقی یادمان باشد، قول نمیدهم که بد قول شوم یا علی پ.ن: حقیقتا باید شهید بشوی تا به مقام شهادت برسی .... ✅ عده ای تا چند کیلومتری خط می‌آمدند، ولی لیاقت نداشتند حتی تا لب خط بیآیند، ولی اکنون خیلی از آنها سهم خود را از انقلاب برداشته اند و دستشان در بیت المال است . ✍بازمانده ۳۱عاشورا
از شهدا یاد بگیریم ✒️ زندگانی این مرد بزرگ، چون سایر شهدا سراسر اخلاق و رفتار خداپسندانه بود . الگوی یک شیعه ی راستین بود . مرد میدان نبرد و تن اش می‌لرزید وقتی با محرومی مواجه می‌شد . رحمت، تکیه کلامش این بود: در خدمت بندگان الله بودن، بزرگترین عبادت است . ✒️ هر جا می‌رفتیم، اولین کارش شناسائی محرومان آن منطقه بود، عشایر و ... ، در تقلا و تلاش بود که مشکلات رفاهی آنان را مرتفع کند، اغراق نخواهد بود که عرض کنم شاید بیش از دو سوم حقوق خود را صرف این کار می‌کرد . روستازاده ای که عارف کامل بود، وقتی مشکل محرومان را حل می‌کرد، می‌گفت: عملیات فتح المبین بود با رمز یا مولا علی علیه السلام . رحمت الله اوهانی در عملیات کربلای چهار به دیدار یار شتافت . سلام بر تمامی شهدا, دراین روزهای عزا . التماس دعا بازمانده ۳۱عاشورا
مادر گفت: هر کجا هستی‌ باش‌! اما کاش‌ … نه‌ جز اینم آرزویی‌ نیست هر کجا هستی‌ باش‌، اما "باش‌"! اما: اون پیشونی بند، اون اورکت، اون بند ساک رو دوش پسره، اون پرچم، اون دست پوشیده در چادر که پسرک رو پیچونده به خودش، اون دلی که زیر چادر داره مثل سیر و سرکه می جوشه، اون قطار سرنوشت که پنجره هاش پیداست... یا خدا.... ۳۱عاشورا
عادت ماست که با اهل وفا یار شویم رشته ی زلف بگیریم و وفادار شویم... پ:ن : از راست شهید حبیب هاتف و شهید احد مقیمی ۳۱عاشورا