eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
80هزار عکس
15.4هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
توی تبلیغـات بود و نقـاشی می ڪشید قـرار شد بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن(ع) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه.... نزدیڪای غـروب ڪارمون تقریبا تمـوم شد محمدجواد در حال رنــگ ڪردن پــرچــم حــرم امام حسين(ع) گفت: "حیفه این پرچم باید با رنـگ بشـه... هنــوز جمله اش تمـوم نشده بود ڪه صـدای سوت خمپـاره پیچید... بعد از انفجـار دیدم ترکش خمپاره به سر محمدجواد خـورده و خــون ســرش دقیقا به پــرچـم حــرم امام حسین (ع) پــاشیــده.... 🕊🕊
🌹🌸🥀🕊🥀🌸🌹 گذری کوتاه بر زندگی زمانی‌که جنگ تحميلي آغاز شد و آتش به خرمن زندگاني مردم بي‌گناه زد بدون لحظه‌اي درنگ همراه با لشکر‌8 نجف‌اشرف در گردان پیاده به مناطق جنگي شتافت. اين سلحشور پس از حماسه‌هاي ماندگار به منطقه‌ي جنگي فاو رهسپار شد. همچون دیگر رزمندگان اسلام لحظه به لحظه آرزوی را در سینه‌اش می‌پروراند. سرانجام در تاريخ 1367/01/29 در خط پدافندی تک عراق به فاو به فيض نائل آمد . پس از 13 سال انتظارِ جان‌فرسا ، باقیمانده از میادین جنگی پیدا شد و با بازگشت به زادگاهش و باشکوه در كنار ديگر خدا آرام گرفت و خط بطلاني كشيد بر صفحۀ تاريك زندگي ظالمان . همراه برادرش با لشکر 8 نجف اشرف در گردان پیاده به مناطق جنگي شتافت . اين بسیجی سلحشور در جنگ با دشمن بعثي از خود رشادت‌هاي بي مثالي برجا گذاشت . با اینکه بارها و بارها شد ، اما لحظه‌ای لب به نمی‌گشود و هر بار مصمم‌تر از قبل به جبهه باز می‌گشت ( نیز شده بود و از ناحیۀ مشکل داشت ) ، درحالی‌که در خط پدافندی فاو انجام وظیفه می‌کرد ، به تاريخ 1367/03/10 در تک عراق به فاو ناپديد شد تا جزو و فداكاري‌هايش چيزي برجا نماند . آری هم که نمی توانست دوری برادرش را تحمل کند در همان منطقه عملیاتی شد و باقیمانده نیز همچون با گذشت چندین سال به آغوش خانواده بازگشت . شادی روح و 🌹🌸🥀🕊🥀🌸🌹 🌹🌸🥀🕊🥀🌸🌹
توی تبلیغـات بود و نقـاشی می ڪشید قـرار شد بـارگاه ملڪوتی امـام حسيـن(ع) رو روی دیــوار نقــاشی ڪنه.... 🌷 ▫️▫️▫️▫️▫️▫️▫️ 💠 نقل کامل خاطره از قول رزمنده دفاع مقدس👇👇 🌷به شهید بزرگوار، حاج منصور خادم صادق قول داده بودم که در مقری که ایشان فرمانده آنجا بود تصویری از بارگاه آقا اباعبدالله(ع)، همراه با سلام به حضرت بکشم 🌷محمدجواد در تبلیغات لشکر بود و کارهای نقاشی را انجام می داد. می خواست برای عیادت از برادرش که تازه مجروح شده بود به شیراز برود، او را راضی کردم تا برای این امر با من همراه شود. قرار شد محمدجواد بارگاه آقا را نقاشی کند و من هم سلام را بنویسم 🌷نزدیک های غروب کار ما تقریباً تمام شد. محمد جواد که پرچم را رنگ می کرد گفت: «حیف است، این پرچم باید با قرمز خونی رنگ بشه!» هنوز جمله اش تمام نشده صدای سوت خمپاره پیچید. خرده بتن های سنگر که بر اثر موج انفجار کنده شده بود، 🌷...عینکم را شکست، همه چیز را محو می دیدم. اما از چیزی که دیدم تنم یخ کرد.ترکشی بزرگ به پیشانی محمدجواد بوسه زده و خون سرش بر بالای گنبد آقا، درست در محل پرچم پاشیده شده بود...