eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.6هزار دنبال‌کننده
80.1هزار عکس
15.5هزار ویدیو
201 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
📷رزمنده‌ای با دل آرام و قدم‌های استوار 🔹شهید علیرضا کریم‌زاده بجستانی، در سال‌های دفاع مقدس با روحیه‌ای سرشار از ایمان و شجاعت، به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل پیوست. او نه فقط یک رزمنده، بلکه برادر و یاوری مهربان برای همرزمانش بود؛ همیشه با لبخند و کلامی آرام، خستگی و اضطراب را از چهره دوستانش می‌زدود. 🔹شهید کریم‌زاده زمانی که در خط مقدم حضور داشت، به گفته همرزمانش، حتی در سخت‌ترین شرایط، نماز اول وقتش ترک نمی‌شد. شب‌ها در سکوت سنگر، قرآن را زمزمه می‌کرد و روزها با جسارت در عملیات‌ها شرکت می‌کرد. لحظه‌ای که فرمان حمله صادر می‌شد، با قلبی آرام و گامی استوار پیش می‌رفت، گویی هیچ هراسی در وجودش نبود. این روحیه بی‌باک و عاشقانه‌اش، همه را به یاد رزمندگان صدر اسلام می‌انداخت.
📷دستی که در خاکریز جا ماند، اما عشق به وطن هیچ‌وقت قطع نشد 🔹شهید محسن امیرکانیان در عملیات آزادسازی خرمشهر از ناحیه کتف و دست به‌شدت مجروح و دچار سوختگی شد. پس از چند روز بستری شدن در بیمارستان، قرار بود برای ادامه درمان و استراحت به مشهد منتقل شود، اما او بدون اطلاع کسی و از ترس اینکه اجازه بازگشت به جبهه را ندهند، به خانه خواهرش رفت. 🔹مادر شهید محسن امیرکانیان درباره فرزندش می‌گوید: چند‌باری که در جبهه مجروح شده بود، حتی وقتی دستش قطع شده و ترکش تکه‌ای از کمرش را برداشته بود، هیچ‌وقت صدای آخ او را نشنیدم. مبادا دل منِ مادر به حال جگرگوشه‌ام بسوزد. 🔹محسن بسیار مهربان بود و هر وقت از جبهه برمی‌گشت، آستین دست عاریه‌اش پاره و درزهایش باز شده بود. خودش چرخ خیاطی را می‌آورد و لباسش را می‌دوخت. 🔹مادر شهید در ادامه با اشاره با کارهای فرزندش بیان می‌کند: یک بار دیدم کرکره‌های فلزی خانه را باز کرده و شسته است. به یادآوردن آن صحنه‌ها اشکم را در می‌آورد، اما دوست ندارم فراموششان کنم.
📷جوانی که با سه روز روزه گرفتن راهی جبهه شد 🔹مادر شهید ابراهیمی می‌گوید: " فرزندم را همیشه با چهره‌ای خندان و مهربان به یاد دارم. او هیچ‌وقت به کسی اخم نمی‌کرد و همیشه در حال شوخی و خوش‌برخورد بود. علاقه‌اش به جبهه آن‌قدر زیاد بود که برای گرفتن اجازه رفتن، سه روز روزه گرفت و با تمام وجود به راه جبهه پایبند بود. 🔹مجید همیشه می‌گفت: «من چیزی از شهید فهمیده کم ندارم و باید به جبهه بروم.» شور و شوق حضور در جبهه‌ها در او زبانزد بود. هرگاه به مرخصی می‌آمد، با اینکه می‌توانست ده روز بماند، فقط سه روز می‌ماند و بی‌تاب بازگشت دوباره به جبهه بود. 🔹او بسیار مقید به نماز بود و معمولاً زودتر از پدرش به مسجد می‌رفت و در صف اول نماز جماعت می‌ایستاد. مجید لیاقت شهادت را داشت و خوش به حالش که در راه امام حسین (ع) به فیض شهادت رسید.
📷کودکی که مرگ در قرنطینه را شکست؛ محمدطاهر واعظی تقدیرش شهادت بود نه بیماری 🔹با آغاز نهضت انقلاب اسلامی، محمدطاهر نیز همچون بسیاری از جوانان مؤمن و متعهد نیشابور به صف انقلابیون پیوست و در فعالیت‌های فرهنگی و مذهبی شرکت فعالانه داشت. 🔹این شهید والامقام پس از پیروزی انقلاب، حضور در جبهه‌های دفاع مقدس را وظیفه‌ی دینی و انقلابی خود می‌دانست. او با شور و ایمان به ندای امام خمینی (ره) لبیک گفت و برای پاسداری از دین و میهن، عازم جبهه‌های نبرد شد. 🔹به روایت مادر شهید، در خردسالی به بیماری واگیری دچار شد که پزشک دوره‌گرد روستا تنها راه نجات را قرنطینه می‌دانست؛ مکانی که اغلب کودکان مبتلا جان خود را در آن از دست می‌دادند. اما مادر که دل در گرو زندگی فرزند داشت، با شجاعت او را از قرنطینه بیرون برد و با مراقبت‌های ویژه و مادری دلسوزانه ــ که در میان اهالی به «پرستار دهکده» شهرت داشت ــ توانست او را از مرگ حتمی نجات دهد.
📷سر جدا پیکر جدا در محفل دلدار رفتن 🔹شهید علیرضا صالح غفاری مرارت‌ها و سختی‌های زندگی در مناطق جنگی و صعب العبور کردستان را به جان خرید و به قیمت ابتلاء به بیماری‌های روده‌ای ناشی از آب و غذای نامناسب، این دوران را گذراند. 🔹علیرضا صالح غفاری در مسئولیت آرپی جی زن به شکار تانک‌های دشمن می‌پردازد و به رزم خود ادامه می‌دهد. او هم چون شکاربانی ماهر آر پی جی خود را به دوش می‌گیرد و دلیرانه با همرزمش در خط مقدم پیشروی می‌نماید تا اینکه تیری از اسلحه دشمن مأمور عروج روحانی او می‌شود. این تیر سینه این جوان شجاع را می‌شکافد و سبب پر گشودن مرغ روح از قفس تن می‌شود و به لقاءالله می‌پیوندد. 🔹وقتی به محل شهادت او می‌رسند جایگاه بمباران و حفره ناشی از گلوله توپ را می‌یابند و آنچه که از او بدست می‌آورند تأیید شهادت علی توسط همرزم و فرماندهان علیرضا است. لذا با ساک محتوی لباس و وصیت‌نامه او به روستای صدخرو بر می‌گردد تا مراسم شهید را با همکاری برادران، پدر و مادر داغ‌دیده شهید برگزار نماید. صورت قبری برای شهید ساخته می‌شود و البسه و ساک شهید برای همیشه در این گور مدفون می‌شود.  
📷شهید محمد الوانی؛ شجاعتی که بر سر سفره دشمن هم توقف نکرد 🔹شهید محمد الوانی پس از اخذ مدرک سیکل، به قالی‌بافی مشغول شد و در کارهای کشاورزی نیز به پدرش کمک می‌کرد. همرزمانش او را نمونه‌ای از شجاعت و دلاوری وصف می‌کنند. 🔹یکی از همرزمان او در خاطره‌ای می‌گوید: "محمد بسیار شجاع و دلیر بود و زبان عربی را به خوبی صحبت می‌کرد. در یکی از عملیات‌های دفاع مقدس، هفت شبانه‌روز بدون غذا بودیم. محمد لباس عراقی‌ها را پوشید و به صورت مخفیانه وارد اردوگاه دشمن شد. او با آذوقه بازگشت و حتی خودش تعریف می‌کرد که بر سر یک سفره با دشمن غذا خورده و سپس از یخچال اردوگاه مواد غذایی برداشت و به سنگر خود بازگشت."
📷شهیدی که آسایش خانواده را فدای خدمت به اسلام کرد 🔹شهید محمد احراری درح در زمان انقلاب همواره گوش به فرمان حضرت امام خمینی بود. او در اجرای سنت پیامبر اسلام، با دختر مومنی از اقوام خود ازدواج و زندگی متاهلی را آغاز کرد. 🔹 این شهید والامقام پس از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با وجود متأهل بودن، حفظ کیان خانواده را منوط به حفظ تمامیت و استقلال کشور می‌دانست. او تکلیف خدمت به اسلام و امام را بر آسایش در کنار همسر و خانواده ترجیح داد و راهی جبهه‌های نبرد شد.
📷شهیدی که در لحظه عصبانیت «والعصر» می‌خواند 🔹شهید مصطفی اکرمی از فرماندهان جوان و بااخلاق دوران دفاع مقدس بود که مطالعه و کسب آگاهی بخش جدانشدنی از زندگی او به شمار می‌رفت. در اوقات فراغت به حفظ دعاها می‌پرداخت و در قنوت نمازهایش دعای کمیل می‌خواند. 🔹 این شهید والامقام در برابر سختی‌ها و مشکلات، خونسردی ویژه‌ای داشت و حتی در زمان عصبانیت، سوره «والعصر» را تلاوت می‌کرد. خوش‌برخوردی و اخلاق نیکوی او به‌قدری زبانزد بود که نیروهای بسیجی علاقه داشتند نامشان در گردان تحت فرماندهی او ثبت شود. 🔹شهید مصطفی اکرمی در نامه‌ای به مادرش نوشته بود: «آن‌قدر در جبهه می‌مانم تا خود به مفهوم واقعی «اِنّا لِلّه و اِنّا اِلَیه راجِعون» برسم.» او از خداوند خواسته بود که تا پیش از رسیدن به مقام شهادت از دنیا نرود؛ دعایی که سرانجام در جبهه‌های نبرد مستجاب شد و او به آرزوی دیرینه‌اش رسید.
📷فداکاری رزمندگان، کلید برافراشته شدن جمهوری اسلامی 🔹شهید مسعود ارشادی در یکی از نامه‌های خود به اهمیت فداکاری و ایثار رزمندگان دفاع مقدس اشاره کرده و نوشته است: "اگر نبود خیل جانبازانی که شب و روز برای شهادت لحظه‌شماری می‌کنند، اگر نبود جسم چاک‌ چاک عزیزان ما از آتش کینه دشمن، اگر نبود سرهای بریده جگرگوشه‌های ما از تیغ ستم سیاه‌کاران و بداندیشان، اگر نبود جسم پاک شهیدی که گلوله خصم کافر از او کوچک‌ترین اثری هم به‌جای نگذاشته و اگر نبود فریاد رسا و استوار برادران اسیر که در چنگال رژیم بعث عراق، دنیا را از رشادت و پایمردی خود به تحیر واداشته‌اند، هرگز قامت جمهوری اسلامی ایران در جهان، چنین برافراشته نمی‌شد و شعله قیام اسلامی در بین ملت‌های محروم چنین فراگیر نمی‌گشت." 🔹این بیانات، نمایانگر نگاه عمیق شهید به فداکاری رزمندگان و جایگاه رشادت آنان در شکل‌گیری و اقتدار جمهوری اسلامی ایران است.
📷جلوگیری از حیف‌ومیل بیت‌المال؛ ابتکار اقتصادی شهید اسدالله‌زاده 🔹شهید جواد اسدالله‌زاده پس از پایان کارشناسی و خدمت سربازی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در رشته اقتصاد تا مقطع دکتری پیش رفت. وی هم‌زمان از فعالان انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا بود و با همکاری دیگر دانشجویان، در چند شهر این کشور انجمن اسلامی راه‌اندازی کرد. 🔹شهید جواد اسدالله‌زاده پس از بازگشت به ایران، به‌عنوان نخستین مدیرعامل صندوق حمایت از صادرات منصوب شد. او همچنین با تدریس در مدرسه عالی بازرگانی، به همراه مرحوم دکتر نوربخش، مباحث اقتصاد اسلامی را در کانون توحید آموزش می‌داد. 🔹از دیگر فعالیت‌های او پیش از شهادت می‌توان به نامزدی در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی از سوی حزب جمهوری اسلامی شاخه مشهد، ارائه طرح ادغام دو مرکز تابعه وزارت بازرگانی و اجرای آن برای جلوگیری از هدررفت بیت‌المال و نیز خدمت در سازمان غله تهران اشاره کرد.
📷مخترع جوان و ورزشکار سپاه که تواضع را تا آخرین لحظه حفظ کرد 🔸شهید علی‌اکبر حسین‌پور برزشی در اوقات فراغت خود علاوه بر ساخت کاردستی‌های مربوط به مجلات سپاه دانش، به مطالعه کتاب‌های سیاسی و علمی، آثار شهید مطهری، رساله امام، اصول کافی، مکارم‌الاخلاق و همچنین کتاب‌های تخصصی رشته برق می‌پرداخت. 🔹این شهید والامقام علاقه زیادی به ورزش شنا و تعمیر وسایل برقی داشت و در این زمینه ابتکارهای جالبی از خود نشان داد. از جمله دستگاه بی‌سیمی ساخته بود که از طریق آن با پسر همسایه در آن‌سوی خیابان صحبت می‌کرد. همچنین وسیله‌ای طراحی کرده بود که با استفاده از نیروی گرفته‌شده از زمین، لامپ‌ها را روشن می‌ساخت. 🔹همسرش روایت می‌کند که ایشان همواره خود را فردی عادی در سپاه معرفی می‌کردند و سمت واقعی‌شان تا زمان شهادت برای خانواده مشخص نبود. پس از شهادت، مشخص شد که ایشان قائم‌مقام فرمانده مخابرات بوده‌اند.
♦️شهیدی که منافقان بارها قصد جانش کردند، اما نامش ماندگار شد 🔹شهید سردار سال‌ها در جبهه‌های جنوب و غرب با منافقان جنگید و به فرمانده‌ای شجاع و صبور تبدیل شد. حتی در مرخصی هم دست از جهاد و شناسایی دشمن برنمی‌داشت. 🔹زندگی مشترکش فقط شش ماه طول کشید و ثمره‌اش دختری شد به نام زینب؛ دختری که هرگز پدر قهرمانش را ندید.